کتاب «رؤیای نوشتن»

در این صفحه به‌صورت مداوم یک فصل از  کتاب رؤیای نوشتن (چگونه نویسنده شویم؟)  را آپلود می‌کنم. این کتاب در قالب داستان قدم‌به‌قدم خواننده‌ی مشتاق را راهنمایی می‌کند تا به یک نویسنده‌ی خوب تبدیل شود. خوش‌حال می‌شوم نظرات خود را زیر هر قسمت برایم بنویسید تا با استفاده از دیدگاه‌های شما کتاب جامع‌تری بنویسم.



رؤیای نوشتن | فصل اول

رؤیای نوشتن | فصل اول

آتنا با صدای زنگ ساعت، از خواب بیدار شد. خمیازه‌ای کشید، کش‌وقوسی به بدنش داد و با بی‌حالی از جایش برخاست. انگیزه‌ای برای رفتن به سر کارش نداشت. آتنا پزشک پوست و زیبایی بود و در یک کلینیک تخصصی کار می‌کرد اما علاقه‌ای به شغلش نداشت. خودش هم نمی‌دانست برای چه به این کار ادامه می‌دهد. اشتهایی به صبحانه نداشت، با این حال چند لقمه‌ای خورد.

ارتباط با من

می توانید با من از طریق ایمیل یا دایرکت اینستاگرام در ارتباط باشید.

mitra.jajarmi@yahoo.com