آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که روزهای هفته چه رنگی هستند؟
پاسخ به این سؤال میتواند ایدهی جالبی برای نوشتن باشد. به خاطرات و احساسات خود بیاندیشید و ببینید چه چیزهایی دربارهی روزهای هفته برای شما تداعی میشود. به هر روز یک رنگ اختصاص دهید و دلیل خود برای انتخاب این رنگ را شرح دهید.
برای من، چهارشنبه محبوبترین روز هفته است و به رنگ بنفش خوشرنگ. بنفش باشکوهی که هم آرامش رنگ آبی را در خود دارد و هم شور و هیجان رنگ قرمز را. آرامش از این جهت که به پایان یک هفتهی دیگر نزدیک می شوم و شور و هیجان بهخاطر تعطیلی آخر هفته. البته این محبوبیت روز چهارشنبه ریشه در دوران مدرسه دارد.
چهارشنبه را دوست داشتم چون فردایش پنجشنبه بود و میتوانستم در خانه ناهار بخورم. آخر میدانید آن زمان هر روز تا ساعت ۳ بعدازظهر مدرسه بودم و مجبور بودم ناهار را در مدرسه بخورم. طعم ناهار مانده در ظرفهای نگهدارنده ی غذا کجا و طعم ناهار داغ با طعم لبخند مهربان مادر کجا.
اما چهارشنبه ذوق و شوق دیگری هم برایم داشت. همینکه میدانستم فردا فقط تا ظهر کلاس دارم و بعدازظهر میتوانم بازی کنم، کتاب بخوانم، کارتون
تماشا کنم، و شب هم با خیال راحت بخوابم چون دلهرهی زود بیدار شدن را نداشتم، وجودم را غرق در شادی و لذت میکرد. اشتباه نکنید من شاگرد تنبلی نبودم، اتفاقاً خیلی هم درس.خوان و زرنگ بودم. خاطرات خوبی هم از دوستان دوران مدرسهام دارم اما جو مدرسه در زمان ما جو سنگین و بدی بود. دههی شصتیها احتمالاً با من موافقند.
اگر منصبی در آموزش و پرورش داشتم، کاری میکردم که دوران مدرسه به شیرینترین دوران زندگی هر فرد تبدیل شود نه اینکه یادآور ترس، دلهره، دلسردی و ناامیدی باشد.
چهارشنبه را دوست داشتم چون انتظار برای رسیدن یک اتفاق شیرینتر از خود آن اتفاق است. بعدازظهر پنجشنبه و صبح جمعه به سرعت میگذشت و دوباره میرسیدم به بعدازظهرهای ملالآور و شبهای مشوش جمعه. البته الان این احساسات در من کمرنگ شده، همهی روزهای هفته به نوعی برایم جذابند اما چهارشنبهی بنفش میان خاطراتم همیشه به درخشش خود ادامه خواهد داد.
دیدگاه خود را بنویسید