دوستی می‌گفت: «من اگر نوشته‌هایم را جایی ببینم، نمی‌توانم تشخیص دهم که خودم آن‌ها را نوشته‌ام.» راست می‌گفت. تفاوتی در لحن و زبان متن‌هایی که در فضای اینترنت منتشر می‌شود یا حتا کتاب‌های چاپ‌شده، وجود ندارد؛ انگار همه‌ی این متن‌ها را یک نفر نوشته است.


اما دستیابی به صدای مخصوص خود باید یکی از هدف‌های مهم برای نویسنده باشد. در نگر من، آوای نویسنده‌ها به صدای خواننده‌ها می‌ماند. آیا جز این است که صداهای خاص هستند که در گذر سال‌ها ماندگار می‌مانند؟ با نگاهی به دهه‌های پیشین، در می‌یابیم که هر کدام از خواننده‌های آن زمان صدایی متفاوت و متمایز از خواننده‌های دیگر داشتند. هیچ‌گونه تشابهی بین صداها نبود. شاید بعضی صداها دل‌نشین‌تر بودند، اما همه‌ی آن‌ها در ذهن مردم باقی ماندند، چون هر کس مثل خودش می‌خواند و نمی‌کوشید از دیگری تقلید کند، اما اکنون چه؟ با سیلی از خواننده‌ها با صداهای مشابه روبه‌رو هستیم؛ چند وقتی می‌خوانند و بعد هم از صفحه‌ی روزگار محو می‌شوند.


پرسش اصلی این است که چطور می‌توانیم فردآوای خود را پیدا کنیم؛ صدایی ویژه‌ که ما را از سایر نویسندگان متمایز کند. متأسفانه خیلی‌ها می‌پندارند با استفاده از کلمات «کاف‌دار» و «گاف‌دار» (که معرف حضور همه‌ی شما هستند)، و لودگی‌های زننده می‌توانند زبان خود را بسازند. شاید برای کوتاه‌مدت موردِتوجه قرار بگیرند، اما به‌زودی زود ته می‌کشند و مخاطب را خسته و دل‌زده می‌کنند. این افراد به‌زور می‌خواهند لحن بسازند، اما خواننده باهوش است و متوجه این مصنوعی بودن می‌شود. برخی هم می‌کوشند از نثر نویسندگان معروف کپی‌برداری کنند و شبیه آن‌ها بنویسند، اما سرنوشت این‌ها هم مثل گروه اول است. نوشته‌هایشان تقلیدی ضعیف از نویسندگان بزرگ است که جذابیتی برای خواننده ندارد. مخاطب خواهان نویسنده‌ی زبان‌آور است. نوشتن تقلیدی چه فایده‌ای دارد؟ بهترش که پیش‌تر نوشته شده است.


پس چه باید کرد؟ مهم‌ترین نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که یافتن فردآوا به زمان نیاز دارد. اگر شما در ابتدای مسیر نویسندگی هستید، همین که پاکیزه بنویسد، غلط‌هایاملایی نداشته باشید و نکات ویرایشی را رعایت کنید، کافی است. هیچ‌کس نمی‌تواند از همان روزهای نخست لحن خود را بسازد. پس زور نزنید. اجازه بدهید در طول زمان زبان خاص شما ساخته شود.

۱۰ راه برای یافتن فردآوا

1. آزادنویسی زیاد. برای این‌که به صدای خاص خود برسید، در گام اول باید زیاد بنویسید. هر چقدر بیش‌تر آزادنویسی کنید، فاصله‌ی ذهن و قلم شما کمتر خواهد شد و راحت‌تر می‌توانید آن‌چه را در ذهن دارید، روی کاغذ بیاورید. وقتی زیاد و سریع می‌نویسید، خود واقعی‌تان جرئت می‌کند وارد نوشته‌هایتان شود. تندنویسی جلوی خودسانسوری را می‌گیرد و کم‌کم آوای شما از میان سطرهایتان شنیده خواهد شد.


حتماً دقت کرده‌اید هر کدام از ما در گفتار لحن خاص خود را داریم که به فرد دیگری شبیه نیست. وقتی زیاد می‌نویسید درخواهید یافت همین اصطلاحاتی که به کار می‌برید، نحوه‌ی چیدمان کلمه‌ها کنار یکدیگر، شوخ‌طبعی‌ و جهان‌بینی‌تان راه خود را به نوشته‌هایتان باز می‌کند. لازم نیست دقت کنید که چطور حرف می‌زنید، همین که بسیارنویسی روزانه را در برنامه‌ی خود داشته باشید، کافی است.


2. روایت کردن. بکوشید در یادداشت‌های روزانه‌تان راوی داستان زندگی خود باشید. وقایع را با ذکر جزئیات و تصویرسازی تعریف کنید، انگار که برای دوست یا کودکی داستانی می‌گویید. داستانی نوشتن کمک می‌کند به‌تدریج لحن خاص خود را بسازید. البته منظورم این نیست که داستان بنویسید، همین که بتوانید زندگی خود را مانند یک داستان جالب و جذاب روایت کنید، قدم بزرگی است.


3.خواندن نمونه‌های خوب. مدتی که در مسیر نوشتن پیش بروید، حال و هوای قلم بعضی از نویسندگان را بیش‌تر می‌پسندید، پس می‌توانید از آن‌ها بیاموزید. نوشته‌هایشان را بردارید و بادقت بخوانید، از روی متن رونویسی کنید و سپس بکوشید با تأثیری که از نوشته گرفته‌اید، متنی بنویسید. این کار در ساختن فردآوای شما بسیار مؤثر است. به یاد داشته باشید، این فقط یک تمرین است، پس لازم نیست منتشرش کنید.


4.ساختن کلمات و ترکیب‌های تازه. شما می‌خواهید زبانی بسازید که متمایز از دیگزان باشد، پس دست به کار شوید و با استفاده از کلمات موجود، واژه‌ها و ترکیب‌های تازه بسازید. این عبارت‌ها مخصوص خود شما هستند، پس باعث می‌شوند نوشته‌های شما متفاوت از دیگران باشد. افزون‌بر این، کلمه‌سازی بر خلاقیت و نوآوری می‌افزاید که همین موضوع هم می‌تواند عامل تمایز باشد.


5. کلمه‌برداری. هر چقدر دایره‌ی واژگان شما گسترده‌تر باشد، راحت‌تر می‌توانید کلمه‌ی مناسب برای بیان منظور خود را بیابید، پس زمانی که در حال خواندن متن جذابی هستید، کلمات و عبارت‌های تازه و جالب را برای خودتان یادداشت کنید. سپس با استفاده از این واژه‌ها و ترکیبات متنی بنویسید. مهم نیست که نوشته‌ی شما بی‌سروته یا عجیب باشد، هدف این است که این واژه‌های جدید در ذهنتان ته‌نشین و وارد دایره‌ی دایره‌ی لغاتتان شود. دایره‌ی واژگان گسترده به نوآور شدن در زبان می‌انجامد.


6. دیالوگ‌نویسی. وقتی دیالوگ می‌نویسید، ناخودآگاه به زبان خاص خود نزدیک‌تر می‌شوید. متن‌های گفت‌وگویی بیش‌تر به زبان گفتار نزدیکند، پس باعث می‌شوند لحن واقعی شما خودی نشان دهد. بکوشید بعضی از یادداشت‌هایتان را در قالب دیالوگ بنویسید. می‌توانید از یک گفت‌وگوی واقعی که با کسی داشتید، استفاده کنید و یا متنی بنویسید و تلاش کنید در قالب گفت‌وگو، موضوعی را آموزش دهید.


7. متنوع خوانی. برای این‌که بتوانید صدای خاص خود را بیابید، لازم است زیاد مطالعه کنید و به حوزه هم اکتفا نکنید. نویسنده‌ی خوب باید هم داستانی بخواند، هم غیرِداستانی. شما باید یک سبد مطالعاتی داشته باشید شامل کتاب‌های رمان، داستان کوتاه، شعر، نثر ادبی، روان‌شناسی، فلسفه، سیاست و... . این تنوع هم بر اطلاعات و دانش شما می‌افزاید و هم روش‌ها و تکنیک‌های زیادی بهتان می‌آموزد.


8. نوشتن در ژانرهای مختلف. هرگز و هرگز خود را محدود به نوشتن در یک ژانر خاص نکنید. این کار هم خسته‌تان می‌کند و هم شما را به تکرار می‌اندازد. اما وقتی هم داستان می‌نویسید، هم شعر می‌گویید و هم تلاش می‌کنید مقاله و یادداشت بنویسید، با نکاتی که از هر سبک می‌آموزید و با ترکیب کردن این ژانرها می‌توانید خلاق‌تر و نوآورتر شوید و کم‌کم به فردآوای خودتان برسید.


9. شعرخوانی. شاید شما هیچ‌گاه نخواهید به‌عنوان شاعر فعالیت کنید، اما خواندن شعر می‌تواند کمک‌حال هر نویسنده‌ای باشد. همان‌طور که می‌دانید شعر، زبان را از حالت عادی و روزمره‌ی خودش خارج می‌کند و خلاقیت و نوآوری زیادی در آن هست. وقتی زیاد شعر بخوانید، با دنیاهای جدیدی آشنا می‌شوید، کلمات تازه‌ای وارد دایره‌ی واژگانتان می‌شود و چیدمان متفاوت کلمات را می‌آموزید. همه‌ی این‌ها به شما کمک می‌کند تا صدای خاص خود را بسازید.


۱۰.خودشناسی. همیشه پی راه‌هایی برای شناخت بیش‌تر خودباشید. بدون خودشناسی محال است فردآوای خود را بیابید. با نوشتن از این شروع کنید که در حال حاضر چه احساسی دارید. آیا می‌توانید احساس خود را به‌خوبی توصیف و آن را نامگذاری کنید؟ در روزانه‌نویسی‌هایتان، بکوشید از خودتان، احساساتتان و باورهایتان بنویسید. نظر خود را درباره‌ی مفاهیمی مثل عشق، آزادی، معنای زندگی، عدالت و ... شرح دهید. و از همه مهم‌تر به این پرسش پاسخ دهید: من چرا می‌نویسم؟