قلب روی کاغذ دراز کشیده بود که ناگهان تیری به او اصابت کرد. درد در تمام وجودش پیچید و قطره‌قطره خونش چکید. قلب مچاله از درد لبخندی زد: چه حس شیرینی!

کاغذ را برداشت و در پاکت گذاشت. اولین نامه‌ی عاشقانه‌‌اش را نوشته بود.