سیندرلا زار زار میگریست. فرشته دستش را روی شانهی او گذاشت: «حالا چیزی نشده که، درستش میکنیم.»
سیندرلا دماغش را بالا کشید: «چطور چیزی نشده؟ منو به یه موش تبدیل کردی. حالا چه جوری برم قصر؟ طرف شاهزادهست، میفهمی؟ دیگه از کجا شوهر به این خوبی پیدا کنم، اونم تو این بیشوهری؟»
فرشته گفت: «من از همون مدل چوب همیشگی استفاده کردم، نمیدونم چرا اینجوری شد.»
سیندرلا جواب داد: «حتماً ورد رو اشتباه خوندی. پیر شدی دیگه.»
فرشته عصبانی شد: «چی میگی دختر جون. من فرشتهام. آدم نیستم که آلزایمر بگیرم.» سیندرلا شانه بالا انداخت.
فرشته گفت: «بیا یه بار دیگه امتحان کنیم.» تا چوب جادوییاش را بالا برد، چشمش به ته چوب افتاد. نوشته بود: «Made in China»

دیدگاه خود را بنویسید