نام فیلم: وکیل مدافع شیطان The Devil's Advocate

کارگردان: تیلور هاکفورد

نویسنده: جاناتان لیمکین، تونی گیلروی بر پایه‌ی رمان وکیل مدافع شیطان اثر اندرو نیدرمن

بازیگران: آل پاچینو، کیانو ریوز، شارلیز ترون، جفری جونز، کانی نیلسن

موسیقی: جیمز نیوتن هاوارد

تاریخ انتشار: 17 اکتبر 1997

زبان: انگلیسی

کشور تولیدکننده: آمریکا

مدت فیلم: 144 دقیقه

ژانر: درام، رازآلود، هیجان‌انگیز

imdb: 7.5/10


درباره‌ی فیلم

«کوین لومکس» وکیلی جوان در شهری کوچک است که تا کنون در هیچ پرونده‌ای شکست نخورده است. در یکی از دادگاه‌ها، او وکالت معلمی را بر عهده دارد که به اتهام تجاوز به یک دختر محاکمه می‌شود. کوین می‌فهمد که مرد گناهکار است، اما چون باور دارد همیشه باید برنده باشد، طوری از متهم دفاع می‌کند که تبرئه می‌شود.

 

«جان میلتون»، رئیس یک شرکت حقوقی بزرگ در نیویورک، با پیشنهادهای مالی اغواگرانه کوین را جذب سازمان خود می‌کند. میلتون از مجرمان و جنایتکاران دفاع می‌کند و کوین ناخواسته با شیطان همراه می‌شود. وکیل جوان همسری به نام «مری» دارد. کوین عاشقانه همسرش را دوست دارد، اما هرچه در کارش موفق‌تر می‌شود، بیش‌تر از مری فاصله می‌گیرد. مری حال خوبی ندارد؛ کابوس‌هایش رفته‌رفته ارتباطش را با واقعیت قطع می‌کند، اما حتی در چنین شرایطی هم کوین حاضر نیست دست از کار بکشد. برای او شکست بی‌معناست؛ او باید برنده شود، حتی به قیمت از دست دادن همسرش.


«وکیل مدافع شیطان» فیلمی است که به بررسی نبرد خیر و شر می‌پردازد. جان میلتون نماد شر است که با وسوسه‌های خود می‌کوشد کوین لومکس را از راه به در کند. میلتون می‌گوید: «گناه موردعلاقه‌ام غرور است.» و با تحریک این حس سعی در اغوای کوین دارد. اما به نگر من، موضوع اصلی «غرور» نیست، بلکه میل شدید کوین به کامل بودن است. کوین مادری مذهبی و سخت‌گیر داشته که به نظر می‌رسد نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت کامل‌گرای او داشته است. او آموخته که اشتباه گناه است، و همین میل بیمارگونه به بی‌نقص بودن چشم‌های او را به روی حقیقت می‌بندد. او نه می‌تواند شر را ببیند و نه قادر به تشخیص اولویت‌هاست.  همسرش بیمار شده و به او نیاز دارد، اما کوین رابطه با مری را مدام به آینده‌ای نامعلوم حواله می‌کند و قادر نیست عمق فاجعه‌ی پیش رو را دریابد. کوین می‌داند که دارد از جنایتکاران و گناهکاران دفاع می‌کند، اما همه‌ی ارزش‌هایش را قربانی می‌کند تا برنده باشد.


مری به‌درستی فهمیده مشتی هیولا کوین را احاطه کرده‌اند و از او می‌‌خواهد کارش را رها کند تا بتوانند به زندگی آرام گذشته برگردند، اما کوین در نبرد خیر و شر دست‌وپا می‌زند و قادر نیست خود را از منجلاب بیرون بکشد. شاید آنچه شیطان می‌نامیم، همان نیروهای وسوسه‌‌گر درون ما هستند که تعادل زندگی را به هم می‌زنند. اگر بپذیریم که انسان کامل نیست و نیازی ندارد همیشه برنده باشد، شاید بتوانیم بین کار، رابطه‌ی عاطفی و سلامتی‌مان توازن بهتری برقرار کنیم.


وقتی تعادل به هم می‌خورد و تمام انرژی‌مان را صرف بخشی از زندگی می‌کنیم (مثلاً موفقیت در کار یا کسب ثروت) از خط قرمزها عبور می‌کنیم، حقوق دیگران را زیر پا می‌گذاریم و برای رسیدن به هدف از هیچ کار فرومایه‌ای ابا نداریم. شیطان درون همه‌ی ما هست، این ماییم که انتخاب می‌کنیم به وسوسه‌هایش گوش بسپاریم یا در برابرش ناشنوا باشیم.


اگر مشتاقید بدانید کوین چگونه با بزرگ‌ترین وسوسه‌ی زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود، تماشای این فیلم را از دست ندهید؛ تجربه‌ای که شاید زاویه‌ی نگاهتان به موفقیت را برای همیشه تغییر دهد.