نام کتاب: جزیره‌ی شاتر

تاریخ چاپ: 1393

تعداد صفحات: 435 

نویسنده: دنیس لهین

دنیس لهین، نویسنده و فیلمنامه‌نویس آمریکایی است که به‌خاطر داستان‌های جنایی و تخیلی‌اش مشهور شده است. ما در ایران لهین را بیشتر بابت فیلم‌های رودخانه‌ی مرموز (کلینت ایستوود)، بچه‌ی گمشده (بن افلک) و جزیره‌ی شاتر (مارتین اسکورسیزی) می‌شناسیم که از روی رمان‌های او ساخته شده‌اند.


لهین متولد چهارم اوت 1965 و بزرگ‌شده‌ی دورچستر _ در نزدیکی بوستون در ایالت ماساچوست _ است که محل وقوع بیشتر داستان‌هایش نیز هست. پدر و مادرش هر دو از مهاجران ایرلندی هستند. طنز سیاهی که در اکثر آثارش دیده می‌شود شاید چندان بی‌ارتباط با ریشه‌ی ایرلندی‌اش نباشد.


لهین تا به حال ده رمان و یک مجموعه داستان کوتاه منتشر کرده است. شش تا از این رمان‌ها به سبک و سیاق «شرلوک هلمز و دکتر واتسون» و «پوآرو و هستینگز» درباره‌ی زن و شوهری هستند به نام پاتریک کنزی و آنجلا جنیرو که در شهر دورچستر زندگی می‌کنند. شغلشان کارآگاه خصوصی است و به پرونده‌های جنایی‌ای رسیدگی می‌کنند که به دلیلی از حوزه‌ی علاقه‌ی پلیس دور مانده‌اند. اولین کتاب از این مجموعه به نام یک گیلاس پیش از جنگ، در سال 1995 چاپ شد و جایزه‌ی بهترین رمان اول سال را به خودش اختصاص داد.


سایر کتاب‌های این مجموعه که به سری داستان‌های «کنزی _ جنیرو» مشهور شده‌اند، از این قرارند: تاریکی، دستم را بگیر (1996)، مقدس (1997)، بچه‌ی گمشده (1998)، دعا برای باران (1999) و مسیر مهتاب (2010). او علاوه‌بر این شش کتاب و یک مجموعه داستان کوتاه، چهار کتاب مستقل هم دارد: رودخانه‌ی مرموز (2001)، جزیره‌ی شاتر (2003)، روز موعود (2008) و شب‌زنده‌داران (2012).


تقریباً تمام کتاب‌های لهین در فهرست پرفروش‌ترین‌های مجله‌ی نیویورک تایمز قرار داشته و جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده‌اند. به‌جز این‌ها لهین فیلمنامه‌ی چند قسمت از سریال ‌The Wire را نوشته و گاهی هم برای تفریح در نقش خودش در سریال Castle ظاهر شده است.


مترجم: کوروش سلیم زاده


کیفیت ترجمه: کتاب بسیار روان و خوش‌خوان ترجمه شده است. اندکی اشکالات ویرایشی در متن کتاب وجود دارد، اما به‌حدی نیست که آزاردهنده باشد. حواستان باشد اگر خواستید کتاب را تهیه کنید، همین ترجمه‌ی آقای سلیم‌زاده را بخرید، چون ترجمه‌ی دیگری از این کتاب وجود دارد که می‌توان گفت فاجعه است و چیزی از داستان متوجه نخواهید شد.

 

درباره‌ی کتاب: این کتاب داستان یک مارشال فدرال ایالت متحده‌ی آمریکا در سال 1954 به نام تدی دالینز است که به همراه همکارش، چاک ایول، برای پیدا کردن یک بیمار روانی خطرناک که از تیمارستان فرار کرده، به جزیره‌ی شاتر می‌روند. جزیره خیلی کوچک است و ناپدید شدن یک نفر در چنین جایی بعید به نظر می‌رسد. نکته‌ی عجیب این است که کارکنان بیمارستان طوری رفتار می‌کنند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و تمایلی به همکاری نشان نمی‌دهند.


فصل‌های ابتدایی کتاب ریتم کند و خسته‌کننده‌ای دارد؛ توصیف‌های زیاد ممکن است حوصله‌سربر باشد، اما اگر ادامه بدهید و از یک‌سوم ابتدایی کتاب عبور کنید، غافل‌گیر خواهید شد. از این‌جا به بعد، مدام با معماهای هیجان‌انگیز روبه‌رو می‌شوید؛داستان پرکشش آن‌چنان شما را به دنبال خود می‌کشد که حتا یک لحظه هم نمی‌خواهید کتاب را زمیت بگذارید. هر فصل کتاب غافل‌گیری تازه‌ای پیش رویتان می‌گذارد و پایان داستان هم اصلاً قابل‌ِپیش‌بینی نیست. از روی این داستان، فیلمی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و با بازی لئوناردو دی کاپریو ساخته شده و موردتوجه قرار گرفته است.


خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنم؟

□ افرادی که به داستان‌های معمایی_جنایی که درون‌مایه‌ی روان‌شناختی هم دارند، علاقه‌مندند.

□ افرادی که درباره‌ی تاریخ آمریکا کنجکاوند.

□ افرادی که تمایل به خواندن داستان‌های رازآلود دارند.


ناشر: نشر چشمه

قیمت نسخه‌ی چاپی: 330 هزار تومان

قیمت نسخه‌ی الکترونیکی: 97000 تومان


روش تهیه‌ی کتاب: نسخه‌ی چاپی در کتاب‌فروشی‌ها و فروشگاه‌های اینترنتی موجود است.

🔗 لینک خرید نسخه‌ی چاپی از دیجی‌کالا

نسخه‌ی الکترونیکی از اپلیکیشن‌های طاقچه و فیدیبو قابل‌ تهیه است.

🔗 لینک خرید کتاب از طاقچه

🔗 لینک خرید کتاب از فیدیبو

توجه: شما می‌توانید با خرید اشتراک طاقچه‌ی بی‌نهایت یا فیدی‌پلاس، این کتاب را رایگان مطالعه کنید.


پاره‌هایی از کتاب

به نظر تو کدوم از این‌ها بدتره، زندگی کردن مثل یک هیولا یا مُردن مثل یک انسان شریف؟
نیازی نیست برای یافتن ریشه‌های شر به دنبال امور فراطبیعی باشیم، انسان خود به‌تنهایی قادر به هر گونه شرارتی هست.
نکته‌ی اساسی در هر رمزی، درست خواندن آن است. اگر بدانید چگونه باید یک رمز را بخوانید، حل کردنش کار چندان پیچیده‌ای نخواهد بود.
چه کسی می‌داند اعتماد و وفاداری از کجا آغاز می‌شود و کجا تمام می‌شود؟ یک لحظه هست و لحظه‌ی دیگر به‌طور جبران‌ناپذیری از دست رفته.
آیا ما در تلاش برای تضمین آینده؟ گذشته‌مون رو از دست نمی‌دیم؟
ما افسوس گذشته رو می‌خوریم، بدون این‌که هیچ تصور روشنی ازش داشته باشیم و تازه با این شرایط می‌خوایم با تمام قوا پیش بریم.
«زمان جنگ به جاهای زیادی رفتی؟»
«کم‌وبیش. می‌شه گفت دور دنیا رو گشتم.»
«خب، نظرت درباره‌ی جاهایی که دیدی چیه؟»
«زبون‌های متفاوت، بدبختی‌های مشابه.»
شما بدون هیچ گذشته‌ای از خواب برمی‌خیزید، بعد با چند خمیازه و باز و بسته کردن چشم‌هایتان، گذشته‌تان را از نو جمع می‌کنید. تکه‌های پراکنده‌ی خاطراتتان را بُر می‌زنید و براساس تقدم و تأخر زمانی مرتبشان می‌کنید، تا خود را برای رو در رویی با زمان حال، آماده کنید.