استاد پیام داد: «امروز به جای دفتر بیا به این آدرسی که برات میفرستم. یه کتابفروشیه که دوست دارم ببینیش.» آتنا خیلی خوشحال شد، چون عاشق کتابفروشیها بود. آتنا وارد کتابفروشی شد. مغازهی بزرگی نبود، اما پر از کتاب بود، آن هم کتابهای قدیمی. آتنا نگاهی به اطراف انداخت و استاد را دید که مشغول ورق زدن یک کتاب است. استاد او را دید و اشاره کرد که به سمتش بیاید.
«سلام استاد. چه کتابفروشی قشنگی. چقدر کتاب اینجا هست.»
«سلام آتنا جان. آره خیلی کتابفروشی خوبیه. گفتم تو هم با اینجا آشنا بشی. فعلاً بیا یه کم این دور و بر بچرخیم.»
«استاد. این چه کتابیه که برداشتین؟ نویسندهشو میشناسین؟»
«نه. همین جوری دارم ورق میزنم. گاهی باید کتابا رو کشف کرد. همیشه لازم نیست دیگران بهت بگن کدوم کتابو بخونی. گاهی با همین پرسه زدن تو کتابفروشی میتونی نویسندهها و کتابایی رو پیدا کنی که با اینکه مشهور نیستن، ولی میتونن خیلی بهت کمک کنن. پس قدم بزن و از بودن بین کتابا لذت ببر.»
آتنا شروع به ورق زدن کتابها کرد. چندتایی هم کتاب برداشت. آتنا عاشق بوی کتابهای قدیمی بود. احساس میکرد این بو روحش را تازه میکند. یک ساعتی را در کتابفروشی گذراندند. استاد پیشنهاد کرد تا دفتر قدم بزنند. از آتنا خواست تعریف کند که در این مدت چه کار کرده و آیا مشکلی هم داشته.
آتنا گفت: «مشغول تولید محتوا برای کانال تلگرام و صفحهی اینستاگرامم هستم. یه چیزایی دستم اومده. یه موقعهایی ایده کم میآرم، ولی خودمو مجبور میکنم بشینم و چیزی برای انتشار بنویسم. یه مقدار آزادنویسی میکنم و معمولاً از دل همین آزادنویسی یه ایده پیدا میکنم. یه موقعهایی دوست دارم بیشتر بنویسم و مطلبو باز کنم، اما تو کپشن اینستا یا کانال جا نمیشه. نمیدونم باید این متنا رو کجا منتشر کنم. به نظرتون اگه تو چند قسمت مطلبمو منتشر کنم خوبه یا کسی حوصلهی خوندن مطالب بلندو نداره؟»
استاد جواب داد: «خیلی خوبه آتنا که به نوشتن مطالب بلند هم فکر میکنی. خیلی از تکنیکها رو فقط میشه با نوشتن متنای طولانی یاد گرفت، ولی جای انتشارش تو شبکههای اجتماعی نیست. همونطور که خودتم گفتی مخاطب این شبکهها حوصلهی خوندن متنای بلندو نداره. بهتره تو این شبکهها همون یادداشتای کوتاه رو منتشر کنی.»
آتنا آهی کشید: «پس با متنای بلندم چی کار کنم؟ منتشرشون نکنم؟»
استاد خندید: «صبر داشته باش. اونم راه داره. باید برای خودت یه وبلاگ درست کنی.»
«وبلاگ؟ یعنی توی بلاگفا؟»
«نه.نه. منظورم وبلاگ شخصیه. یه وبلاگ با اسم خودت، مثل وبلاگ من. باهاش آشنایی دیگه؟»
«بله. بله. فهمیدم. سایتتونو میگین. مگه اون سایت نیست، پس چرا میگین "وبلاگ"؟»
به دفتر رسیده بودند. استاد کلیدش را درآورد و در را باز کرد. وارد دفتر شدند. استاد در صندوقچه را باز کرد و نامهی جدید را بیرون آورد: «آتنای عزیز، دیگه چیزی به پایان این نامهها نمونده. تا اینجا خیلی خوب پیش اومدی. تو این نامه هرچی دربارهی وبلاگ باید بدونی، نوشته شده. این نامه رو بادقت بخون. اگه سؤالی هم داشتی، جلسهی بعد بپرس.»
«ممنونم استاد. فقط من خودم میتونم وبلاگ راه بندازم یا باید از کسی کمک بگیرم؟»
«بهتره بدی یه متخصص برات طراحی کنه. یکی از آشناهامو بهت معرفی میکنم تا کارای سایتتو انجام بده. نگران نباش. خیلی زود راه میافتی.»
«ممنونم استاد. این نامهها جواب همهی سؤالای منو میدن. نمیدونم چطور از شما تشکر کنم.»
«آتنا جان. برای یه معلم دیدن پیشرفت هنرجوش بهترین پاداشه. نظم و تداوم تو ستودنیه. مطمئنم اگه همینطور ادامه بدی، به جاهای خیلی خوبی میرسی و اثر ارزشمندی تولید میکنی.»
آتنا نامه را گرفت و بیرون آمد. مسئلهی وبلاگ ذهنش را مشغول کرده بود. مشتاق بود ببیند وبلاگ چیست و چطور میتواند به نویسندگی کمک کند، پس خودش را سریع به خانه رساند و شروع به خواندن نامه کرد:
درس هفتم: وبلاگنویسی
دوست عزیزم، سلام. اگر داری این نامه را میخوانی، یعنی نویسندگی برایت خیلی جدی است که به موضوع «وبلاگ» رسیدهای. شاید تو هم از آن دسته افرادی باشی که معتقدند عمر وبلاگنویسی به پایان رسیده و با وجود شبکههای اجتماعی مثل اینستگرام و پیامرسانهایی از قبیل تلگرام، دیگر کسی مطالب وبلاگ را نمیخواند. اما منظور من از وبلاگ، سایتهایی مثل پرشین بلاگ و بلاگفا نیست که عمر این نوع وبلاگنویسی از نظر من هم به پایان رسیده است.
منظور از وبلاگ، بخشی از وبسایت شخصی توست که در آن محتوا منتشر میکنی. وبلاگنویسی میتواند بر جنبههای مختلف زندگی تأثیر مثبت بگذارد. اسکات آدامز میگوید: «علت اصلی که همچنان وبلاگنویسی میکنم، این است که به من انرژی میدهد. میتوانم در ارتباط با وبلاگنویسی خودم استدلال بیاورم که این امر، بازدید وبسایتم را به اندازهی 10درصد افزایش میدهد یا ذهن مرا آماده میکند. فکر کنم وقتی ایدههای بیشتری وجود داشته باشد، دنیا تبدیل به محل بهتری میشود، اما حقیقت اصلی این است که وبلاگنویسی به من انرژی میدهد. به من انگیزهی ادامهی کار میدهد. نیاز به دلیل دیگری ندارم.»
با داشتن وبلاگ صاحب رسانهی شخصی خود میشوی
برای نویسندگانی که در این عصر زندگی میکنند وجود اینترنت مزیت بزرگی است. تا قبل از گسترش اینترنت، بهسختی میتوانستی حرفها و ایدههایت را به گوش دیگران برسانی. فقط از طریق چاپ کتاب، نوشتن در روزنامهها و مجلات یا فعالیت در رادیو و تلویزیون میتوانستی به این امر بپردازی که تازه این امکان هم برای همه فراهم نبود. اما در دنیای امروز به برکت وجود اینترنت با داشتن یک لپتاپ و حتا موبایل و راهاندازی یک وبلاگ شخصی، با کمترین هزینه میتوانی حرف خود را به گوش هزاران نفر برسانی و ایدههایت را با آدمهای سراسر دنیا درمیان بگذاری.
شاید بگویی با وجود اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و... که رایگان هم هستند چه نیازی به داشتن وبلاگ است. اما نکتهی مهم این است که مالکیت این شبکههای اجتماعی در اختیار تو نیست. حتماً صفحاتی را دیدهای که اتفاقاً فالوورهای زیادی داشتهاند، اما اینستاگرام آنها را بسته و تمام زحماتشان به باد رفته است. یا تلگرام که زمانی پرمخاطبترین شبکهی اجتماعی بود. بسیاری از افراد سرمایهگذاریهای کلانی در تلگرام کردند، اما با فیلترشدن این پیامرسان، متحمل ضررهای هنگفتی شدند. حرف من این نیست که از این شبکهها استفاده نکنی، اتفاقاً فعالیت در آنها میتواند خیلی هم مفید باشد. حرف این است که نباید تمام فعالیتت را محدود به اینستاگرام یا تلگرام کنی.
مقر اصلی فعالیت تو باید سایت باشد و شبکههای اجتماعی را به سایت متصل کنی. درواقع میتوان گفت، سایت کارت ویزیت یک نویسنده است. باید وقتی اسمت را در گوگل جستوجو میکنند، اولین نتیجه سایتت باشد. تو مالک سایت هستی و میتوانی مطالبت را در آن منتشر کنی و نگران بسته شدن آن هم نباشی. مشکل دیگری که شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام دارند، محدودیت کاراکتر است. در اینستاگرام حداکثر میتوانی ۲۲۰۰ کاراکتر بنویسی و خبری از نوشتن مطالب بلند نیست و همچنین نمیتوانی مطالب را بهروزرسانی و ویرایش کنی. اما در وبلاگ دست تو باز است. هم میتوانی مقالات بلند بنویسی و هم هر زمان که خواستی مقالههای قدیمیات را ویرایش کنی و مطالبی به آن بیفزایی یا چیزهایی از آن کم کنی.
داشتن وبلاگ رشد تو را تسریع میکند
وقتی شروع به وبلاگنویسی میکنی، متوجه میشوی که حرف چندانی برای گفتن نداری و نمیدانی دربارهی چه موضوعاتی باید بنویسی. وبلاگنویسی وادارت میکند یاد بگیری تا حرفی برای گفتن داشته باشی. دقیقتر کتاب میخوانی تا بتوانی برداشت خودت از کتاب را در وبلاگت منتشر کنی. در دورههای مختلف شرکت میکنی، مهارتهای جدید میآموزی تا آنها را به مادهای برای نوشتن در وبلاگ تبدیل کنی. وبلاگنویسی وادارت میکند بیشتر بیاموزی و تولید محتوا از آموختههایت و یاد دادن آن به دیگران باعث میشود چیزهایی که یاد گرفتهای تثبیت شود. همانطور که میدانی بهترین راه یادگیری، یاد دادن است. با تولید محتوای مفید هم خودت رشد میکنی و هم به دیگران کمک میکنی.
وبلاگ باعث میشود محتوای مفیدتری تولید کنی
مزیت دیگر داشتن وبلاگ این است که تو نسبت به محتوایی که منتشر میکنی، سختگیرتر میشوی. در شبکههای اجتماعی یک کپشن چندخطی مینویسی و دیگران هم زیاد قضاوت و توجهی نمیکنند و موضوع در مدت زمان کوتاهی هم فراموش میشود، اما فضای وب، جدیتر و حرفهایتر است و جنس مخاطبان سایت هم متفاوت است. مطالب با اسم تو همیشه در دسترس مخاطبان است و همین موضوع باعث میشود نسبت به محتوایی که منتشر میکنی سختگیرتر باشی. با دقت بیشتری بنویسی، میزان مطالعه و تحقیق خود را افزایش دهی و درنتیجه محتوای مفیدتری هم تولید میکنی.
وبلاگنویسی دایرهی روابط اجتماعیات را گسترش میدهد
وقتی از دغدغهها، افکار و احساساتت در وبلاگ شخصی خود مینویسی، بهتدریج آدمهای همفکر و همدغدغه به سمتت میآیند و با تو ارتباط برقرار میکنند. آدمها از طریق نوشتههایت با تو آشنا میشوند و رابطه برقرار میکنند. از دل این روابط، دوستیها شکل میگیرند. این دوستان تو را به اطرافیانشان معرفی خواهند کرد و تو کمکم دنیای خودت را خواهی ساخت. وبلاگنویسی باعث میشود بتوانی بهترین همکاران را برای کار خود بیابی، چون افرادی را میتوانی از میان مخاطبانت برگزینی که برای تو و کارت ارزش قائل هستند و دغدغههای مشترکی دارید؛ درنتیجه کار خود را به بهترین نحو انجام میدهند.
با وبلاگنویسی مهارت نویسندگیات را به دیگران نشان میدهی
میتوانی در وبلاگ محصولاتت را معرفی کنی و آنها را بفروشی. این روزها دربارهی همهچیز در گوگل جستوجو میشود، اگر محتوای تو پاسخ کاملی برای این مشکلات جستوجوشونده باشد، زمینهای برای خرید محصولات و خدماتت از سایت فراهم میکند. وقتی محتوایی که تولید میکنی به دیگران کمک کند و برایشان مفید باشد، آدمها به تو اعتماد میکنند و درنتیجه محصولاتت را هم بهتر میخرند. علاوهبر این نوشتن وبلاگ و تولید محتوا در مورد یک موضوع خاص، تو را متخصص معرفی میکند و آدمها میل بیشتری برای خرید از تو بهعنوان یک متخصص پیدا میکنند.
وبلاگنویسی مهارت نویسندگی تو را تقویت میکند
وبلاگنویسی مهارت نوشتن را بهبود میبخشد. نوشتن در وبلاگ میتواند یکی از مهمترین تمرینهای یک نویسنده باشد. برای نویسنده شدن باید مدام در حال نوشتن باشی و حجم زیادی نوشته تولید کنی. با وبلاگنویسی مجبور میشوی دائماً بنویسی و مقالههای بلند و کوتاه تولید کنی. این کار عضلات نویسندگیات را تقویت میکند و نویسندهی بهتری از تو میسازد.
افزونبر این، وبلاگنویسی کمک میمند تا بتوانی عملکرد نوشتاریات را بررسی کنی. اگر نوشتههای امروزت نسبت به نوشتههای پیشین پختهتر و روانتر است، از علائم نگارشی در جای درست خود استفاده میکنی، موجزتر مینویسی و بهتر منظور خود را منتقل میکنی، میتوانی مطمئن باشی که درجا نمیزنی و در مسیر رشد و پیشرفت هستی.
چگونه برای وبلاگ موضوع انتخاب کنی؟
شاید بگویی نمیدانم دربارهی چه موضوعی در وبلاگم بنویسم. اما این کار خیلی سختی نیست. علاقهی اصلی تو چیست؟ چه موضوعی هست که همیشه دوست داری دربارهی آن بخوانی و بیشتر بدانی. این بهترین موضوعی است که میتوانی دربارهی آن در وبلاگت بنویسی. چون اگر موضوعی را انتخاب کنی که دوستش نداری، از آن خسته خواهی شد و سرانجام رهایش خواهی کرد، اما موضوعی که به آن علاقهمندی، انگیزهات را در طول مسیر حفظ خواهد کرد.
شاید تو نویسندهای باشی که به موضوعات توسعهی فردی علاقهمند است، شاید هم جنایینویس باشی یا شاید هم علاقهی اصلیات شعر باشد یا شاید بخواهی دربارهی خود نوشتن بنویسی؛ هرکدام از این موضوعات میتوانند موضوع خوبی برای وبلاگ باشند، مهم این است که تو به کدام بیشتر علاقه داری.
اگر هنوز علاقهی اصلیات را نمیشناسی، شاید بهتر باشد برای مدت کوتاهی از هر دری بنویسی تا علاقهی اصلیات را بیابی. گاهی باید شروع کرد، تجربه کرد تا موضوع شفاف شود. البته مواظب باش که این زمان زیاد طولانی نشود، چون درنهایت وبلاگ تو باید بهطور تخصصی در یک زمینهی خاص محتوا تولید کند تا به یک وبلاگ تاثیرگذار تبدیل شود.
شاید برایت این سؤال پیش بیاید که آیا نوشتن در مورد یک موضوع خاص، بعد از مدتی باعث نمیشود که ایدهها ته بکشد و چیزی برای نوشتن نداشته باشی. به تو اطمینان میدهم که این اتفاق نخواهد افتاد. هر چقدر بیشتر روی یک موضوع خاص تمرکز کنی و دربارهی آن محتوا تولید کنی، قدرت خلاقیتت افزایش مییابد و ایدههای جدیدی برای خلق محتوای نو به ذهنت خطور میکند. البته که مطالعهی مستمر و جدی هم در زمینهی موضوع لازم است تا بستر مناسب برای تولید ایدههای جدید در ذهن فراهم شود. شاهین کلانتری میگوید: «وبلاگنویسی یعنی تلاش برای مطالعهی اثربخش، زندگی کردن آنچه یاد گرفتهایم و گزارش این آموختهها روی وبلاگ.» پس نگران نباش. موضوع مورد علاقهات را کشف و وبلاگنویسی را شروع کن.
ممکن است بگویی من علاقهمندیهای زیادی دارم و دوست دارم در وبلاگم دربارهشان بنویسم. اشکالی ندارد. برای این مسئله هم راه حلی وجود دارد. ۸۰ درصد مطالب وبلاگ را به موضوع تخصصیات اختصاص بده -موضوعی که میخواهی در آن بهعنوان متخصص شناخته شوی و در کلیدواژههای مربوط به این موضوع در گوگل رتبه بگیری- و ۲۰ درصد باقیمانده را صرف علایق دیگرت کن. با این کار هم تنوعطلبیات در نوشتن مطالب گوناگون ارضا میشود و هم موضوع تخصصی وبلاگت آسیب نمیبیند. امیدوارم هرچه زودتر وبلاگ خودت را راهاندازی و شروع به تولید محتوا کنی.
خدانگهدار تا نامهی هشتم
آتنا به فکر فرو رفت. باید چه موضوعی را برای وبلاگش انتخاب میکرد؟ او شعر و داستان را خیلی دوست داشت، اما یادداشتهای غیرداستانی و مباحث توسعهی فردی هم جزو موضوعات موردعلاقهاش بود. نمیخواست هیچکدام را از دست بدهد. پس تصمیم گرفت بهطور کلی موضوع «نوشتن» را برای سایتش برگزیند. آتنا لبخند زد. با انتخاب این موضوع میتوانست دربارهی تمام مباحث محبوبش بنویسد. موبایلش را برداشت و با طراح سایتی که استاد معرفی کرده بود تماس گرفت.
دیدگاه خود را بنویسید