اولین بار که مجبور شدم همزمان با شنیدن موسیقی، بنویسم در یک جلسهی آموزشی بودم. نتیجه فاجعه بود حتی چند جمله هم نتوانستم بنویسم. اصلاً نمیتوانستم حواسم را جمع کنم و در عجب بودم که دیگران با وجود موسیقی چهگونه میتوانند بنویسند. قبلاً هم در کارگاه نوشتن، این تجربه را داشتم اما خوشبختانه آن کلاس آنلاین بود و بهراحتی صدای موسیقی را قطع میکردم. اما این بار فرق میکرد، راهی نداشتم که از آن فرار کنم. مخصوصاً که اکثر بچهها هم از پخش موسیقی هنگام نوشتن، استقبال میکردند. با خودم گفتم اگر قرار به پخش موسیقی باشد، باید قید این کلاس را بزنم اما در کمال خوشحالی، پخش موسیقی در جلسات بعد ادامه پیدا نکرد.
گوشدادن به موسیقی قبل از شروع به نوشتن
از خیلی از دوستان اهل قلم شنیدهام که با موسیقی مخصوصاً موزیکهای کلاسیک و لایت، بهتر مینویسند. خیلی از نویسندگان بزرگ هنگام نوشتن به موسیقی گوش میدهند، اما آیا میتوان این کار را به همگان توصیه کرد؟ آیا شنیدن موسیقی در همهی افراد میتواند به افزایش کیفیت نوشتههایشان بیانجامد؟ بهنظر میرسد که اینطور نیست. پژوهشهای جدید نشان میدهند گوشکردن به موسیقی میتواند مانعی برای نوشتن باشد. وقتی شما سعی میکنید دو فعالیت را همزمان انجام دهید، توجه شما بین دو کار حرکت میکند، درنتیجه تمرکزتان مختل میشود. محققان پیشنهاد میکنند کمی قبل از شروع به نوشتن، به موسیقی گوش کنید. این کار خلق شما را بهبود میدهد و جریان خلاقیت را افزایش میدهد.
کوئنتین تارانتینو، فیلمنامهنویس و کارگردان مشهور میگوید: «یکی از کارهایی که من وقتی میخواهم ساختن فیلمی را شروع کنم یا فیلمنامهای بنویسم یا ایدهای برای یک فیلم دارم، این است که بین مجموعهی آهنگهایم میگردم، آهنگی را پخش میکنم و سعی میکنم شخصیت و روح فیلم را پیدا کنم. » پس یکی از فعالیتهایی که تارانتینو قبل از نشستن و شروع نوشتن انجام میدهد، پیداکردن یک قطعهی مناسب موسیقی برای فیلمی است که در ذهن اوست.
ما هم میتوانیم تمرین مشابهی را قبل از نوشتن انجام دهیم. چه آهنگی بیشتر، رمانی را که در دست نوشتن دارید، بهیادتان میآورد؟ قبل از شروع به نوشتن، به آن گوش دهید. مثلاً قبل از شروع به نوشتن فصل بعدی رمان عاشقانهتان، آهنگی از «برایان آدامز» بشنوید و یا قبل از اینکه شروع به نوشتن شعر خود کنید، به قطعهای از «موزارت» گوش بسپارید.
سکوت هنگام نوشتن
آیا شما هم وقتی مینویسید، به موسیقی گوش میدهید؟ خیلی از نویسندگان ممکن است بگویند این کار را انجام میدهند اما وقتی دقیقتر نگاه میکنیم، با داستان متفاوتی روبهرو میشویم. بیایید با هم نگاهی بیندازیم به عادتهای چند نویسندهی مشهور.
مالکوم گالدول: «من خودم به تنهایی به موسیقی گوش نمیکنم. محیط کافیشاپ را ترجیح میدهم.»
استفان کینگ: «من وقتی در حال تولید یک اثر هستم به موسیقی گوش نمیکنم. نمیتوانم. من به هرحال توانایی چندکارگی را ازدست دادهام.» او فقط هنگام بازنویسی و ویرایش به موسیقی گوش میکند.
جی.کی.رولینگ: نویسندهی مجموعهی هریپاتر هنگامی که اولین کتابش را مینوشت به آهنگهای «چایکوفسکی» گوش میداد اما اکنون عقیده دارد، گوشدادن به موسیقی هنگام نوشتن، حواسپرتی بیشازحد بههمراه میآورد.
با توجه به مثالهای فوق، بهنظر میرسد چندکارگی، جریان خلاقیت ما را کند میکند. گوشکردن به موسیقی هنگام نوشتن، درحالیکه سعی میکنید شخصیتها را بررسی کنید و ارتباطات نامفهوم را کشف کنید، مغزتان را مجبور میکند در یک لحظه کارهای زیادی را انجام دهد و مدام بین این فعالیتها جابهجا شود.
جوان کانتور میگوید:
«چندکارگی، بهرهوری، دقت و کیفیت آنچه را انجام میدهیم، کاهش میدهد.»
البته باید درنظر داشت، تحقیقاتی هم هستند که نشان میدهند صدای پسزمینه ممکن است برای نوشتن مناسب باشد.
نوشتن هنگام گوشدادن به موسیقی
بسیاری از نویسندگان تمایل به نوشتن در کافه دارند و در این مکانها معمولاً موسیقی هم پخش میشود. بعضی مطالعات نشان میدهند صدای پسزمینه میتواند بهرهوری افراد را افزایش دهد. این یک خبر خوب برای افرادی است که نمیتوانند چند ساعت تنها و در سکوت بنشینند و بنویسند. ممکن است این موضوع بیانگر این واقعیت باشد که بسیاری از نویسندهها ترجیح میدهند در اتاقهای خود بنویسند اما پنجره را باز بگذارند یا در کافه یا حتی در پارک بنویسند. بهنظر میرسد موسیقیهایی با ساختار ساده میتوانند برای فعالیتهای تکرارشونده سودمند باشند. اگر شما در حال کارکردن روی یک پروژهی خستهکننده هستید یا فقط دارید اطلاعات جمعآوری میکنید، این نوع موسیقی میتواند به شما کمک کند.
ارتباط درونگرایی با موسیقی
در یک مطالعه که روی افراد درونگرا و برونگرا انجام شد، تأثیر موسیقی لایت و سکوت بر نوشتن این افراد بررسی شد. میزان بهرهوری هر دو نوع شخصیت در سکوت، یکسان بود. تفاوت زمانی آشکار شد که موسیقی پخش شد و بهعنوان یک مانع برای درونگراها عمل کرد. بهنظر من این مهمترین نکتهای است که در زمینهی تأثیر موسیقی بر نوشتن، باید درنظر بگیریم. یک درونگرا میتواند ساعتها در سکوت بنشیند و بنویسد. محرکهای محیطی تمرکز او را مختل میکنند. بنابراین از یک فرد درونگرا نمیتوان انتظار داشت که همزمان با موسیقی بنویسد یا به کافه برود و آنجا به نوشتن ادامه دهد. شناخت این دو نوع تیپ شخصیتی لازم است تا ما برای همه نسخهی یکسانی نپیچیم. اجازه بدهیم هرکس با توجه به شناختی که از خود دارد، راههایی برای افزایش تمرکز و بهرهوری پیدا کند.
سخن پایانی
پژوهشهایی که در زمینهی تأثیر نوشتن بر موسیقی انجام شده، در افراد مختلف نتایج متفاوتی را نشان میدهد. این شمایید که باید خود را بشناسید، روشهای مختلف را امتحان کنید، در سکوت بنویسید، در کافه بنویسید، با انواع موسیقی بنویسید و درنهایت روشی را انتخاب کنید که با آن راحتتر هستید و بازدهی شما را افزایش میدهد. ممکن است تعداد زیادی از افراد هنگام پخش موسیقی، بهتر بنویسند اما اگر شما اینگونه نیستید نباید خود را سرزنش کنید، هر فرد خصوصیات و تواناییهای ویژهی خودش را دارد. فقط کافی است به صدای درون خود توجه کنید تا راه مناسب را بیابید.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
ساقی نیاکی
583 روز پیشخیلی جالب بود میترا جان👌🌸
من گاهی با موسیقی مینویسم. گاهی تو تنهایی و سکوت. نوشتن تو کافه رو هم امتحان کردم تجربهی خوبی بود.
میترا جاجرمی
583 روز پیشممنون ساقی جان. مرسی که تجربهتون رو بهاشتراک گذاشتین🌷🌷