نام کتاب: ارواح اتاق زیر شیروانی
تاریخ چاپ: 1398
تعداد صفحات: 110 صفحه
نویسنده: انریکه اندرسون ایمبرت
انریکه اندرسون ایمبرت؛ نویسنده، روزنامهنگار، تاریخنگار، پژوهشگر، منتقد ادبی و فعال سوسیالیست، در 12 فوریه 1910 در شهر کوردوبا در آرژانتین متولد شد. در مدرسهی ملی لا پلاتا درس خواند و از شانزدهسالگی کار جدی و حرفهای ادبی را آغاز کرد. وقتی هجدهساله بود وارد دانشگاه بوئنوس آیرس شد. در بیستوچهارسالگی به خاطر رمان «بیخوابی» برندهی یک جایزهی ادبی شد. ایمبرت جوان با انتشار مقالههایی در مجلههای ادبی و روزنامهها، خودش را به عنوان روزنامهنگاری جدی و حرفهای تثبیت کرد. در سال 1946 از دانشگاه بوئنوس آیرس با مدرک دکترا فارغالتحصیل شد. در سالهای 1940 تا 1947 استاد دانشگاه توکومان بود و همزمان سردبیر بخش ادبی روزنامهی سوسیالیست «پیشتاز خلق» بود.
در سال 1947 با بورسیه به آمریکا رفت. همان سال شروع به تدریس در دانشگاه میشیگان کرد، جایی که تا سال 1965 باقی ماند. از سال 1965 هم به عنوان استاد هنر و ادبیات اسپانیایی در دانشگاه هاروارد مشغول به کار شد و سالها در هاروارد ماند تا بازنشستگیاش در 1980. ایمبرت باعث رشد چشمگیر و پیشرفت اقبال عمومی دانشجویان آمریکایی به زبان اسپانیایی در هاروارد شد. او به همراه همسرش مارگاریتا مجموعهای غنی و ممتاز از ادبیات و نقدها و متون اسپانیایی و پرتغالی را در کتابخانهی تخصصی زبان اسپانیایی هاروارد گردآوری کرده و آرشیو عظیم و بینظیری از اسناد و متون کهن اسپانیایی را به این دانشگاه اضافه کرد.
ایمبرت در سال 1979 به عنوان عضو آکادمی ادبی آرژانتین انتخاب شد. اما پیشتر از آنکه در سرزمین مادری او را بشناسند، خارج از آرژانتین به عنوان یکی از مطرحترین چهرههای ادبیات اسپانیایی معروف بود. چنانچه اولین مجموعه داستان او به زبان انگلیسی در سال 1956 منتشر شد. در سال 1994 او کاندیدای جایزهی سروانتس شد، اما در رأیگیری نهایی، هیئت داوران ماریوس وارگاس یوسا را انتخاب کردند.
ایمبرت پس از بازنشستگی هم با شوروشوق داستاننویسی و نقد، آثارشناسی و روایتشناسی و کتابهای تحلیلی خود را ادامه داد و باعث شناخت و ترجمهی شاهکارهای کلاسیک و مدن ادبیات اسپانیا به جهان شد. رابطهی او با بوئنوس آیرس تا تا پایان عمر رابطهای عاشقانه و باشکوه باقی ماند. از هر فرصتی برای بازگشت به شهر محبوبش استفاده میکرد و با انجمنها و محفلهای ادبی این شهر رابطهای صمیمی و مؤثر داشت. ایمبرت در ششم دسامبر سال 2000 درگذشت.
مترجم: جواد عاطفه
کیفیت ترجمه: ترجمهی کتاب شیوا و روان است. متن از نظر نگارش و ویرایش مشکلی ندارد. فارسی مترجم فارسی پاکیزهای است و منظور نویسنده را به خوبی منتقل میکند. یکی از نقاط قوت کار مترجم، توضیحاتی است که در پاورقی نوشته است، و شخصیتها یا افسانههایی را که در متن کتاب به آنها اشاره شده، به خواننده معرفی کرده است.
دربارهی کتاب:
کتاب مجموعهای است از داستانکهای عجیب و خاص که دنیای جدیدی را به شما معرفی میکند. ایمبرت کوتاه کوتاه مینویسد و جهانی پرهیبت و باشکوه را در داستانکهای خود به تصویر میکشد. داستانکهای ایمبرت تکاندهنده است و مخاطب را به فکر فرو میبرد. یکی از نکات جالب این کتاب، استفاده از شخصیتهای مشهور و قهرمانان افسانهها است که به جذابیت این مجموعه میافزاید. مترجم هم توضیحات خوبی در مورد شخصیتها یا افسانههایی که ممکن است برای خوانندهی ایرانی ناشناخته باشند، ارائه میکند.
از ایمبرت بهعنوان یکی از بنیانگذاران مکتب رئالیسم جادویی در ادبیات نام میبرند. مارکز از او بهعنوان استاد تخیلپردازی ادبیات آمریکای لاتین یاد میکرد و بورخس هم دربارهی ایمبرت گفته بود: «اندرسون خیالپردازترین نویسندهی سرزمین خیالها و رؤیاها است. و سبک نوشتاریاش، سبکی برخاسته از یک تخیل باشکوه است.» تخیل و خیالپردازی همان حلقهی گمشدهای است که یک داستانک را جذاب و تأثیرگذار میکند. و این عنصر در داستانهای ایمبرت نقش اساسی ایفا میکند.
طرح جلد، فونت و صفحهآرایی
رنگ جلد کتاب، سیاه است. تصویری از نیمهی یک صورت وحشتناک روی جلد کتاب مشاهده میشود که در زمینهی سیاه محو شده است. اما نترسید داستانکهای کتاب ترسناک نیستند.صفحهآرایی ساده است. اندازهی فونت مناسب و کاملاً خوانا است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی توصیه میکنم؟
1. اگر طرفدار داستانک و سبک مینیمال هستید، خواندن کتاب «ارواح اتاق زیر شیروانی» یک انتخاب خوب برای شما محسوب میشود و لذت فراوانی با آن تجربه خواهید کرد.
2. اگر نویسندهای هستید که به نوشتن داستانک و مینیمالنویسی علاقهمند هستید، مطالعهی این کتاب را قویاً توصیه میکنم. با خواندن این مجموعه، در مییابید چهگونه با کمترین کلمات، میتوانید یک داستانک فوقالعاده بنویسید؛ چهطور به قدرت تخیلتان اجازه دهید تا جای ممکن پرواز کند و از هیچچیز نترسد. میآموزید چهطور از شخصیتهای معروف و کاراکترهای افسانهای در داستانکهای خود استفاده کنید؛ و چهطور پایانهای غافلگیرکننده بنویسید تا خواننده را میخکوب کرده و داستانکهایتان را در ذهنش ماندگار کنید.
ستاره: ★★★★★
ناشر: کتاب کولهپشتی
قیمت نسخهی چاپی: قیمت پشت جلد، 15000 تومان است اما چون چاپ کتاب تمام شده، اگر بتوانید نسخهای از کتاب پیدا کنید، مسلماً قیمت بیشتری خواهد داشت.
نسخهی الکترونیکی: ندارد
چند نمونه از داستانکهای این مجموعه
تابو
فرشتهی نگهبان در گوش فابیان زمزمه کرد:
- فابیان مراقب باش! اگر کلمهی زانگولوتینو را به زبان بیاوری، خواهی مرد!
فابیان ترسیده و گیج پرسید: «زانگولوتینو؟!»
و مُرد.
قفس
بعد از اینکه آخرین پرندگان مردند، قفس را بیرون انداختند. قفس پرواز کرد و تا آن بالابالاها، سقف آسمان رفت. «برای طلب بخشش آمدهام»، فرشتگان شوکه شدند.
تقصیر بالها
با پرهای شترمرغ، بالهایی ساخت. از برج ناقوس کلیسا بالا رفت و شیرجه زد توی هوا. وقتی با پاهای شکسته بلندش کردند، گفت که تقصیر بالها بوده، چون زیادی سنگین بودند و باعث شدهاند تا او سقوط کند. گفت: «دفعهی بعد بدون بال پرواز خواهم کرد.»
خبر خوش
فرشته بر نویسنده ظاهر شد. گفت خبر خوشی برایت دارم. آرزوی تو برآورده شد. بهترین داستانهای جهان را خواهی نوشت. اما، هیچکس آنها را نخواهد خواند.
شهرت
شاعر او را دید که دارد با شتاب میرود. دنبالش دوید و با گلایه گفت:
- آیا من هیچ سهمی ندارم؟ تو شاعران زیادی را؛ بدون آنکه شعرهایشان ارزش چندانی داشته باشد، مشهور کردهای. پس کی نوبت من میشود؟
شهرت بدون آنکه لحظهای توقف کند، نگاهی به پشت سرش کرد و با لبخند، شتابان گفت:
- دقیقاً دو سال دیگر، ساعت پنج بعد از ظهر، در کتابخانهی دانشکدهی فلسفه و ادبیات، یک جوان روزنامهنگار، اولین کتابی که چاپ کردی را باز خواهد کرد. شروع خواهد کرد به برداشتن یادداشتهایی برای یک پزوهش ویژه و کامل. به تو قول میدهم که آنجا باشم.
- آه، بهوقتش از تو ممنون خواهم بود.
- همین حالا باید از من تشکر کنی، چون تا دو سال دیگر تو مردهای و صدایی نداری که از من تشکر کنی!
شاهزاده
پس از سالها دعا و درمان، شاهزاده متولد شد. جشن بزرگ ملی برگزار کردند، رقصها، آتشبازی، هیاهوی ناقوسها، شلیک توپها و... . نوزاد از وحشت صداهای مهیب مرد.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
اکرم حسینی نسب
368 روز پیشممنون از معرفی کتاب میترای عزیز. حتماً تهیه میکنم.
میترا جاجرمی
368 روز پیشخوشحالم که دوست داشتید اکرم عزیز🌷🌷