فصل چهارم
روز ملاقات با استاد فرا رسید. استاد با دیدن آتنا لبخند زد و گفت: «خب، آتنا خانوم. تو این مدت چیکارا کردی؟ بهت خوش گذشت؟» آتنا جواب داد: «بله استاد. خیلی خوب بود. تکنیک پومودورو خیلی بهم کمک کرد. اولش برام سخت بود، ولی هرچی بیشتر انجامش دادم، راحتتر شد. گوشیمو موقع آزادنویسی میذاشتم بیرون از اتاق که دستم بهش نرسه. اینجوری تمرکزم بیشتر میشد.»
«عالیه. خب بگو ببینم چیزی هم از آزادنویسیات دراومد؟ شعری، داستانکی، جملهی زیبایی؟»
«بله. اتفاقاً برای خودمم جالب بود. یه مقدار که آزادنویسی میکردم ایدهای برای شعر یا داستان به نظرم میرسید.»
«آفرین! یکی از خوبیای آزادنویسی همینه. باعث میشه ایدههای جدید پیدا کنی. حالا که آزادنویسی و روزانهنویسیو خوب یادگرفتی، وقتشه که تمرینهای هدفمندتری انجام بدی. من یه دورهی آنلاین دارم. هر هفته دو ساعت با هنرجوهام آنلاین میشیم. هر دفعه یه سری تمرین متفاوت انجام میدیم که هرکدوم باعث بهبود یه قسمت از مهارت نوشتاری میشه. دوست داری تو این دوره باشی؟»
«راستش نمیدونم. واقعاً لازمه تو کلاس باشم؟ خودم تمرین کنم، بهتر نیست؟»
«ببین آتنا جان، کلاسرفتن فایدههای زیادی داره. قرار گرفتن در جمعی که همه هدفشون نوشتنه، به تو انگیزه میده که راهتو ادامه بدی. انرژی جمعی لازمه تا ما تو مسیر بمونیم. علاوه بر این، مدرس خوب اطلاعاتی بهت میده که اگه خودت بخوای به اون اطلاعات برسی، زمان زیادیو باید صرف کنی؛ پس در وقتتم صرفهجویی میشه. اینکه خودت کتاب بخونیو تمرین کنی، خوبه ولی کافی نیست. هرجا دیدی کلاسی برگزار میشه که میتونه به رشدت کمک کنه، حتماً شرکت کن.»
«فهمیدم استاد. ممنونم.»
«حالا نامهی سومو بده به من تا نامهی چهارمو بهت تحویل بدم.»
آتنا نامه را از داخل کیفش بیرون آورد. استاد نامه را داخل صندوقچه گذاشت و نامهی چهارم را به آتنا داد: «قول بده به توصیههای این نامه هم خوب عمل کنی. این نامه خیلی مهمه و آیندهی تو به اون بستگی داره.» آتنا که خیلی کنجکاو شده بود، میخواست نامه را باز کند و همانجا بخواند؛ اما استاد اجازه نداد: «یادت نرفته که باید وقتی تمرکز داری نامه رو بخونی.» آتنا گفت: «بله. حتماً.» نامه را داخل کیفش گذاشت و از دفتر استاد خارج شد. باد ملایمی میوزید. برگهای خشک زیر پایش خرچخرچ میکردند. آتنا تصمیم گرفت پیاده به خانه برود تا لذت بیشتری از هوای پاییزی ببرد.
به خانه که رسید، سردش شده بود. برای خودش چایی ریخت. دستش را دور لیوان حلقه کرد تا گرمای ملایم چای در بدنش جاری شود. نامه را باز و شروع به خواندن کرد:
«درود به تو دوست پرتوانم. اگر این نامه را میخوانی، یعنی در مسیر نوشتن و نویسندگی جدی هستی. درس امروز نقش مهمی در آیندهی تو بازی میکند؛ پس خوب به آن توجه کن.
درس چهارم: انتشار
تا اینجا تو نوشتن و تولید را آموختی. اما این کافی نیست.برای اینکه به یک نویسندهی خوب تبدیل شوی، باید محتوایی را که تولید کردهای، منتشر کنی. شاید تصور کنی، این کار فایدهای ندارد، چون کسی تو را نمیشناسد و مطالبت را نمیخواند. اما این تصور اشتباه است. تو در درجهی اول بهخاطر خودت منتشر میکنی، نه دیگران. در ابتدا توصیه میکنم هر روز مطلبی منتشر کنی. شاید بهنظرت کار سختی باشد اما مزیتهای زیادی دارد. چند فایدهی مهم انتشارهرروزهی محتوا عبارت است از:
۱. نظم بیشتر. وقتی خودت را مجبور میکنی هر روز چیزی منتشر کنی، این روال هرروزه از تو آدم منظمتری میسازد.
۲. دقت بیشتر. وقتی فقط در خلوت خودت مینویسی، چون میدانی کسی آن را نمیخواند، ممکن است زیاد دقت نکنی و شلخته بنویسی. اما زمانی که میدانی قرار است مخاطب نوشتهات را بخواند، ناخودآگاه بیشتر دقت میکنی تا متن شستهرفتهتر و آراستهتری بنویسی.
۳. انگیزهی بیشتر. وقتی میدانی مخاطبانی هستند که منتظرند تا نوشتههای تو را بخوانند، با انگیزهی بیشتری مینویسی. ما در مسیر نوشتن گاهی با کمبود انگیزه مواجه میشویم. انتشار یکی از عواملی است که شوروشوق ما را حفظ میکند.
۴. یادگیری بیشتر. انتشار تو را وادار میکند بیشتر بیاموزی. باید یاد بگیری تا حرفی برای گفتن داشته باشی. پس بادقت بیشتری کتاب میخوانی، در دورههای آموزشی مختلف شرکت میکنی، مهارتهای جدیدی یاد میگیری تا آنها را به مادهی خامی برای نوشتن تبدیل کنی.
۵. آشنایی با نویسندگان دیگر. وقتی شروع به انتشار نوشتههای خود میکنی، کمکم با افراد علاقهمند به نوشتن آشنا میشوی. از بین آنها دوستانی پیدا میکنی که همدیگر را حمایت میکنید. حتی میتوانید با یکدیگر کارهای مشترک انجام دهید و مهارت نویسندگیتان را تقویت کنید.
۶. شناساندن خود به مخاطب. اگر بدون اینکه رسانهای داشته باشی، کتاب منتشر کنی، مطمئن باش کسی آن را نخواهد خواند. از طریق نوشتن در فضای اینترنت، مخاطبان با نوشتههای تو آشنا میشوند و به تو اعتماد میکنند؛ درنتیجه آثارت را خواهند خرید.
حتماً میپرسی بهترین فضا برای انتشار کجاست. پیشنهاد من این است در قدم اول یک صفحه در اینستاگرام و یک کانال در تلگرام که هر دو هم رایگان هستند، ایجاد کنی و نوشتههایت را بهاشتراک بگذاری. مزیت اینستاگرام این است که از طریق اکسپلور و هشتگ، امکان دیدهشدن به تو میدهد، پس جذب مخاطب در آن راحتتر است. عضوگیری برای کانال تلگرام چندان ساده نیست، اما با توجه به شرایط کنونی دسترسی به آن برای عموم مردم، راحتتر است. مهم نیست چند مخاطب داری، فعلاً فقط باید منتشر کنی. نگران این هم نباش که محتوای خوبی تولید نمیکنی و دیگران دربارهی نوشتههایت چطور قضاوت خواند کرد. اجازه بده خیالت را راحت کنم. در چند سال ابتدای نوشتن، هیچکس به تو و آنچه مینویسی، اهمیت نمیدهد. پس با خیال راحت منتشر کن. مهمترین هدف انتشار در این مقطع، تقویت عضلات نویسندگی توست. امیدوارم تا نامهی بعدی رسانههای کوچک خودت را ساخته باشی.
خداحافظ تا نامهی پنجم»
آتنا طی دو هفتهی بعدی در دورهی آنلاین استاد شرکت کرد. هر جلسه با اشتیاق فراوان آنلاین میشد و تمرینها را همزمان با دیگر دوستانش انجام میداد. او صفحهی اینستاگرام و کانال تلگرام خود را ساخت و شروع به انتشار محتوا کرد. کار راحتی نبود اما آتنا میدانست برای رشد و پیشرفت در مسیر نویسندگی به آن نیاز دارد؛ پس با تمام وجود سعی میکرد کارش را خوب انجام دهد.
✍️ میترا جاجرمی
💌 سپاسگزارم از شما که نظرات و پیشنهادات خودتان دربارهی هر فصل را در قسمت دیدگاهها برایم مینویسید.
🔗 فصل اول
دیدگاههای بازدیدکنندگان
بهجت قاسمی
12 روز پیشچقدر خوب می نویسید.
چقدر تعلیمات استاد و حتما مطالعات شخصی خود را خوب درک کردید.
براووو
میترا جاجرمی
12 روز پیشسپاسگزارم از مهر و توجه شما. موفق و نویسا باشید.🌸🌸
فرامرز اسفندمز
15 ساعت پیشسلام خانم جاجرمی
فکر نمی کردم خانم با تجربه ای مانند شما در دوره سایت نویسنده باشد. با مرور کوتاهی که ساعتی پیش در سایت شما از طریق لینک تلگرام داشتم، کتاب بنویس تا زنده بمانی شما و سپس دیگر مطالب آن که همگی در خصوص نویسندگی بودند، از جمله صفحات صبحگاهی که خودم نیز آن را از ۱۵ مهرماه شروع و تاکنون دارم ادامه می دهم، من را متوجه تجربیات نوشتاری و دانسته های ارزشمند تان و مشتاق خریدن کتاب های چاپی شما کرد. میدانم که اگر از تجربیات نویسندگی شما نیز هم چون استاد کلانتری استفاده کنم، این تصمیم در سرعت بخشیدن به نویسندگی ام تاثیر بسزایی خواهد داشت. موفقیت بیشتر شما در هدف های تان را از خداوند بزرگ خواهانم با تشکر.
میترا جاجرمی
12 ساعت پیشدرود و سپاس از مهر و توجه شما. امیدوارم در زمینهی نوشتن موفق باشید.