نام کتاب: من یک نویسنده هستم

تاریخ چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۶۲ صفحه

نویسنده: سی جی کوپر

سی جی کارلوس کوپر در یک خانواده‌ی نیروی دریایی بزرگ شد و از یک پایگاه نیروی دریایی به سوی دیگری رفت و در همین حال عاشق کتاب خواندن بود و تمایل زیادی برای نوشتن داشت. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه ویرجینیا با مدرک کارشناسی امور خارجه، کوپر در نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده مستقر شد.

اولین رمان او «بازگشت به جنگ» از حس نیاز به ارتباط با زمانی که در نیروی دریایی گذرانده بود، نوشته و منتشر شد. او خالق رمان‌های گروه عدالت، تاریخچه‌ی بنجامین دراکون و سری کتاب‌های اسم من... است.

مترجم: فرنوش جزینی

ناشر: انتشارات امیر کبیر


داستان من و کتاب

مدتی بود می‌خواستم کتابی برای علاقه‌مندان به نوشتن و نویسندگی بنویسم و در آن از تجربیاتم راجع به نوشتن بگویم، اما نمی‌دانستم دانسته‌هایم را در چه قالبی ارائه کنم که برای مخاطب جذاب باشد. تا اینکه در دوره‌ای شرکت کردم که در آن کتاب‌های خوبی معرفی شد. یکی از این کتاب‌ها کتاب «من یک نویسنده هستم» بود. استاد چند صفحه از کتاب را برایمان خواند و از ما خواست با الگوبرداری از فرم کتاب، داستانی آموزشی بنویسیم. اینجا بود که فهمیدم فرم مناسب برای کتابم را یافته‌ام. من هم می‌توانستم کتابم را در قالب یک داستان آموزشی ارائه کنم تا برای مخاطبان جذابیت بیشتری ایجاد کند.


مشتاق شدم کتاب را بخرم و بخوانم تا اشراف بیشتری به موضوع پیدا کنم. به چند کتاب‌فروشی سر زدم اما هیچ‌کدام کتاب را نداشتند. در اینترنت جست‌وجو کردم، ولی هیچ‌یک از سایت‌های فروش کتاب هم این کتاب را نداشتند. داشتم ناامید می‌شدم که به یاد سایت گیسوم افتادم. (گیسوم یک سایت کتاب‌یاب است.)

درخواست تهیه‌ی کتاب را ثبت کردم و حدود ده روز بعد کتاب به دستم رسید. کتاب خوش‌خوان و کم حجمی بود که در عرض چند ساعت، خواندنش را به پایان رساندم. این کتاب ترغیبم کرد شروع به نوشتن کتاب خودم با عنوان «چگونه نویسنده شویم؟» بکنم.


درباره‌ی کتاب

کتاب «من یک نویسنده هستم» داستان دختری به نام شری است که همیشه دلش می‌خواست یک نویسنده باشد، اما خیلی‌ها از جمله دوستان و خانواده به او گفته بودند کلاً هنرمند بودن برای او یک رؤیای غیرممکن است، چه برسد به نویسنده شدن. شری در یک اداره به‌صورت تمام‌وقت کار می‌کرد و رؤیایش تقریباً برایش محال شده بود.

 

روزی شری به کافی‌شاپ موردعلاقه‌اش می‌رود. این کافی‌شاپ پاتوق هنرمندان و نویسندگانی است که شری آرزو دارد یکی از آن‌ها باشد. شری تصمیم می‌گیرد فصلی از داستانش را بنویسد اما حتا یک کلمه هم نمی‌تواند بنویسد. در کافی‌شاپ به‌صورت اتفاقی با مرد جوان معروفی آشنا می‌شود و مرد به او کمک می‌کند تا به رؤیای نویسندگی‌اش برسد.کتاب من یک نویسنده هستم، کتابی است که در قالب یک داستان بلند به خواننده می‌آموزد چگونه نوشتن را شروع کند و به یک نویسنده‌ی خوب تبدیل شود.


شری همیشه دلش می‌خواست که یک نویسنده باشد. مشکل اینجا بود که هر کسی او را می‌شناخت، به او می‌گفت که نمی‌تواند این کار را انجام دهد.

 گمگشته و تنها. فصل اول به شرح وضعیت شری و نحوه‌ی آشنایی او با دانیل اختصاص دارد. شری می‌خواهد بنویسد اما نمی‌داند چطور باید این کار را انجام دهد.

 

 اسم من ... است. در این فصل دانیل از شری می‌خواهد این جمله را بنویسد و بارها تکرار کند: «اسم من شری است. من یک نویسنده هستم.» همه‌چیز به باورهای ما بستگی دارد. دانیل می‌خواهد در شری باور نویسنده بودن را ایجاد کند.

دانیل همچنین به یکی از دغدغه‌های مهم شری پاسخ می‌دهد. اینکه برای نویسنده شدن لازم نیست در این زمینه تحصیل کند و همه می‌توانند نویسنده شوند به شرطی که این مهارت را در خودشان پرورش دهند.

 

کشف ندای درونی. دانیل شری را با دوستی آشنا می‌کند و از این طریق به شری کمک می‌کند تا ندای درونی‌اش را کشف کند. برای کشف ندای درونی لازم است شری نویسندگان و کتاب‌های موردعلاقه‌اش را شناسایی کند و بارها و بارها آن‌ها را بخواند و از آن‌ها الهام بگیرد تا به مرور زمان لحن خاص خود را بیابد. ما از دیگران تقلید می‌کنیم، اما از آن‌ها کپی نمی‌کنیم.


اسم من شری است. من یک نویسنده هستم.

با جامعه همراه باش. دانیل شری را با چند نویسنده‌ی معروف آشنا می‌کند. هر کدام از این افراد در سبک خاصی قلم می‌زنند. هدف دانیل از این آشنایی تشویق شری به ساختن و درست کردن گروه خودش است.  بخش بزرگی از نویسنده بودن داشتن ارتباط با دوستان نویسنده است. افراد گروه یکدیگر درباره‌ی ایده‌ها گفت‌وگو می‌کنند و یکدیگر را راهنمایی و تشویق می‌کنند.

 

بنویس و بنویس و بنویس. دانیل به نکته‌ی مهمی اشاره می‌کند. اینکه برای نویسنده شدن لازم است هر روز بنویسیم. مهم نیست که یک پاراگراف بنویسیم یا ده هزار کلمه. آنچه اهمیت دارد هر روز نوشتن است تا اینکه نوشتن را به یک عادت روزانه تبدیل کنیم.


همه‌چیز حول محور اهداف می‌گردد. دانیل برای شری توضیح می‌دهد که برای پیشرفت در نویسندگی باید برای خود اهدافی تعیین کند. این اهداف باید قابل اندازه‌گیری و قابل دسترس، واقع‌بینانه و دست‌یافتنی باشند.

 مثلاً اگر هدف شما نوشتن کتاب است، ابتدا باید مشخص کنید چه نوع کتابی قصد دارید بنویسید. در مرحله‌ی بعد باید مقدار آن را تعیین کنید؛ به‌عموان مثال می‌خواهید یک رمان پنجاه‌ هزار کلمه‌ای بنویسید یا یک کتاب آموزشی بیست فصله؟ آخرین مرحله در نظر گرفتن محدودیت زمانی است. لابد زمان مشخص و محدودی را برای نوشتن کتابتان تعیین کنید.


اهداف باید قابل اندازه‌گیری و قابل دسترس، واقع‌بینانه و دست‌یافتنی باشند.

در محدوده. دانیل از عادت‌های مخصوص خودش هنگام نوشتن می‌گوید و از شری می‌خواهد او هم فضای ایده‌آل خودش را پیدا کند. ایجاد یک فضا و محدوده به شما کمک می‌کند تا هنگام نوشتن تمرکز خود را از دست ندهید.


اسپانسر. دانیل از شری می‌خواهد تیم خودش را درست کند. این تیم شامل طراح جلد کتاب، ویراستار، صفحه‌آرا و طراح وبسایت است. یک تیم خوب به نویسنده کمک می‌کند تا آثارش را به بهترین نحو به نمایش بگذارد.

 

یک راه تازه. در فصل آخر شری با دانیل و دوستانش در کافی‌شاپ جمع می‌شوند و موفقیت شری را جشن می‌گیرند. شری می‌خواهد کتابش را طی دو ماه آینده تمام کند. شری حالا می‌داند که یک نویسنده است.


چرا این  کتاب را دوست دارم؟

● این کتاب برخلاف خیلی از کتاب‌های آموزشی نوشتن، در قالب داستان بیان شده است. خواندن داستان از متن آموزشی صرف، راحت‌تر است و مخاطب را خسته نمی‌کند.

● کتاب داستان خوش‌خوان و پرکششی دارد. به‌عنوان خواننده دوست داریم لحظه‌به‌لحظه با شری همراه شویم تا ببینیم چطور نویسنده می‌شود.

● نثر کتاب ساده و صمیمانه است. جملات کوتاه و روان هستند و خواندن متن حتا برای نویسندگان تازه‌کار آسان است و پیچیدگی خاصی ندارد.

● ترجمه‌ی کتاب روان است. مترجم فارسی پاکیزه‌ای دارد و غلط املایی یا اشتباه نگارشی در متن وجود ندارد که خواننده را دلزده کند.

موجز و مختصر است. نویسنده نکات لازم برای یک نویسنده‌ی تازه‌کار را در قالب فصل‌هایی کوتاه بیان می‌کند و هیچ اضافه‌گویی‌ای در متن کتاب به چشم نمی‌خورد. کل کتاب ۶۲ صفحه است و می‌توان آن را در عرض چند ساعت مطالعه کرد.

● در پایان هر فصل بخشی به نام تمرین وجود دارد. در این قسمت نویسنده از خواننده می‌‌خواهد با توجه به نکاتی که در هر فصل گفته شده، تمرینی را انجام دهد. حتا یک صفحه‌ی خالی برای ثبت تمرین در نظر گرفته شده است. به نظر من این یکی از نقاط قوت کتاب است که مخاطب را وادار به تمرین می‌کند تا مطالب کتاب بیشتر در ذهن او ثبت شوند.

● در این کتاب نقش مربی به‌خوبی نشان داده شده است. یک مربی خوب می‌تواند راه رسیدن به هدف را کوتاه‌تر کند.


خواندن این کتاب را به چه افرادی پیشنهاد می‌کنم؟

● اگر شما به نوشتن و نویسندگی علاقه‌مندید، مخصوصاً اگر در ابتدای راه هستید، خواندن این کتاب برای شما مفید است. این کتاب تصویری از مسیر یک نویسنده را برای شما ترسیم می‌کند و نکات اساسی نوشتن را به شما گوشزد می‌کند.

● اگر شما نویسنده‌ی غیرداستانی هستید و می‌خواهید یک کتاب آموزشی جذاب بنویسید، خواندن این کتاب را پیشنهاد می‌کنم. این کتاب به شما می‌آموزد چگونه در بستر یک داستان سرگرم‌کننده و گیرا مطالب آموزشی را به خورد خواننده بدهید که برایش جالب باشد و خواندن کتاب خسته‌اش نکند.

● اگر شما فردی هستید که آرزو دارد کار دیگری را شروع کند، توصیه می‌کنم این کتاب را بخوانید. این کتاب نگاه جدیدی به شما می‌دهد که کمک می‌کند راهتان را آسان‌تر پیدا کنید.

💰 پیشنهاد خرید:

کتاب بنویس تا زنده بمانی