آتنا تصمیم گرفت در نوشتن بیشتر دقت کند تا دیگر چنین اشتباهاتی نکند. هر جمله‌ای که می‌نوشت، دوباره برمی‌گشت و بررسی‌اش می‌کرد. با خودش می‌گفت: «آیا تمام کلمات‌و درست نوشتم؟ آیا املای این کلمه به همین شکله؟ آیا می‌تونم این جمله رو یه جوری بنویسم که زیباتر به نظر بیاد؟» همین وسواس باعث شد نوشتن روزبه‌روز برایش سخت‌تر شود. دو ساعت زمان می‌گذاشت، اما سه خط هم نمی‌نوشت؛ درنتیجه به‌ندرت هم چیزی منتشر می‌کرد.


 یک روز بعد از چند ساعت تلاش برای نوشتن، آتنا گوشی‌اش را برداشت و متوجه پیامی از استاد شد:

«سلام آتنا جان. چطوری؟ چرا کم‌کار شدی؟ مشکلی پیش اومده؟»

«سلام استاد. راستش دچار وسواس شدم و نمی‌تونم درست‌وحسابی بنویسم.»

«که این‌طور. فردا ساعت چهار بیا کافه‌ی پشت دفترم. نگران نباش. درستش می‌کنیم.»


اما آتنا نگران بود. می‌ترسید این مشکل برطرف نشود و دیگر نتواند بنویسد. شب خوب نخوابید. تا بعدازظهر تلاش کرد متنی بنویسد و منتشر کند، اما فایده‌ای نداشت. چند دقیقه قبل از ساعت چهار وارد کافه شد. استاد را دید که پشت میزی نشسته و به منظره‌ی بیرون خیره شده است. خوش‌حال شد. اصلاً دوست نداشت منتظر بماند.


استاد با دیدن آتنا لبخند زد و به او خوشامد گفت. هر دو موکا سفارش دادند. استاد درحالی‌که کانال تلگرام آتنا را بررسی می‌کرد، از او خواست درباره‌ی مشکلش صحبت کند. آتنا از اتفاق هفته‌ی پیش و کامنتی که رویش تأثیر گذلشته بود، حرف زد. بعد هم از وسواسش در نوشتن گفت. این‌که ساعت‌ها وقت می‌گذارد، اما نمی‌تواند چیزی بنویسد.


استاد جرعه‌ای از موکایش را نوشید و رو به آتنا گفت: «آتنای عزیز، قبلاً بهت گفتم که نباید اجازه بدی بازخوردها و کامنت‌های منفی روت تأثیر بذاره، اما این وسط یه چیزایی هم هست که باید بهشون توجه کنی. خودت‌و به‌عنوان یه دکتر در نظر بگیر. اگه اسم داروها رو اشتباه بنویسی یا غلط تلفظ کنی، مردم نمی‌گن بی‌سوادی و چیزی سرت نمی‌شه؟»

آتنا سری به نشانه‌ی تأیید تکان داد. استاد ادامه داد: «تو نوشتنم همینه، حتا شاید با شدت بیشتر. به هر حال، از کسی که خودش‌و نویسنده می‌دونه و کلمات ابزار اصلی کارشه، انتظار می‌ره که یه سری بدیهیات مثل املای درست کلمات، فاصله‌گذاری و قواعد نگارشی رو بلد باشه. غیر از اینه؟»

آتنا جواب داد: «ولی استاد محتوا که مهم‌تره. حالا چه فرقی می‌کنه که سپاس‌گزار رو با کدوم "ز" بنویسیم؟»

«حرفت درسته، ولی بذار یه مثال برات بزنم. تصور کن یه غذایی رو می‌ذارن جلوت که ظاهر خیلی زشتی داره، بوی بدی هم داره. حالا هرچقدرم که بهت بگن خوشمزه‌س، تو رغبت می‌کنی بخوریش؟»

«نه.»

«دیدی. تو خودتم ظاهر برات مهمه. تو نوشتنم همینه. مخاطب اول ظاهر متن تو رو می‌بینه. اگه متنت شلخته باشه یا غلط داشته باشی، اصلاً بهت اعتماد نمی‌کنه که متنت‌و بخونه. اما در مورد مشکل وسواس. اتفاقاً خیلی خوبه که در نوشتن دقت می‌کنی، ولی یه نکته‌ی مهم‌و فراموش کردی.»

«چی؟ چی رو فراموش کردم؟»

«وسواس و دقت مال مرحله‌ی بازنویسیه. وقتی می‌خوای بنویسی، در مرحله‌ی اول باید آزادانه بنویسی. اصلاً برنگردی که ببینی کلمات‌و درست نوشتی یا علائم نگارشی رو سر جای خودشون به کار بردی. نسخه‌ی اولیه رو آزادانه بنویس. بعداً تو بازنویسی به این مسائل دقت کن. متوجه شدی؟»

آتنا نفس عمیقی کشید: «کاملاً متوجه شدم. ممنونم که همیشه بهترین راهکارها رو بهم می‌گین.»

استاد نوشیدنی‌اش را تمام کرد و از داخل کیفش نامه‌ی ششم را درآورد: «نامه‌ی ششم‌و زودتر بهت می‌دم، چون درباره‌ی درست‌نویسیه. امیدوارم بخونی و به توصیه‌هاش عمل کنی.»

آتنا نامه را گرفت و تشکر کرد. استاد گفت: «کانالتم زودتر به‌روز کن. دیگه بهونه‌ای نداری.» آتنا خندید: «حتماً. حتماً.»

هوا سرد بود و برف سبکی هم شروع به باریدن کرده بود. آتنا سوار تاکسی شد. مشتاق بود تا زودتر به خانه برسد و نامه را بخواند. آتنا صندلی‌اش را گذاشت پشت پنجره و درحالی‌که از منظره‌ی برفی بیرون لذت می‌برد، شروع به خواندن نامه کرد:

«درود بر تو دوست نویسای من! اگر داری این نامه را می‌خوانی، بدان که قدم‌های بزرگی در راه نویسندگی برداشته‌ای. پس پرتلاش و پرقدرت ادامه بده و نامه‌ی امروز را با دقت زیاد بخوان و به آن عمل کن.

درس ششم: درست‌نویسی

بخش اول: به‌کار بردن املای صحیج

بعضی افراد معتقدند محتوای نوشته مهم است، حالا به هر شکلی که نوشته شده باشد، مهم نیست. درست است که غلط‌های املایی به اندازه‌ی غلط‌های انشایی، زبان را دچار اختلال و دگردیسی نمی‌کند؛ اما برای نویسنده و اثر او، پیامدهای ناگواری دارد. مثلاً اگر نویسنده‌ای «برخاستن» را «برخواستن» یا «سوت» را «صوت» یا «نمازگزار» را «نمازگذار» یا «ناهار»را «نهار» یا «خرد» به معنای «ریز» را «خورد» یا «استعفا» را «استیفا» یا «اهتزاز» را «احتزاز» بنویسد، اختلالی در تعامل خواننده با متن رخ نمی‌دهد، اما به‌شدت خواننده را به نویسنده بدگمان می‌کند؛ زیرا خواننده نمی‌تواند به نویسنده اعتماد کند و پیوسته با این پرسش درونی درگیر می‌شود که «چگونه به نظرات علمی کسی اعتماد کنم که غلط املایی دارد؟» منظور من از نویسنده فقط نویسندگان آثار ادبی نیستند. امروزه هر فردی از نوشتن و تولید محتوا برای معرفی خود و کسب‌وکارش استفاده می‌کند. مثلاً یک روان‌شناس یا یک پزشک را درنظر بگیر که در صفحه‌ی اینستاگرام یا در سایت خود مطالب علمی می‌نویسد. اگر این فرد غلط املایی داشته باشد، مخاطبان ناخودآگاه او را فرد بی‌سوادی خواهند پنداشت که صلاحیت علمی لازم را برای درمان و برطرف کردن مشکلات آن‌ها ندارد. برای نویسنده این موضوع مهم‌تر هم هست، چون مخاطبان از نویسنده توقع بیشتری هم دارند.

برای اینکه بتوانی املای درست کلمات را بیاموزی به نکات زیر توجه کن:


۱. خواندن آثار بزرگان ادب فارسی

بهترین و مفیدترین راه برای پاکیزگی قلم از آلودگی‌ها و بیماری‌ها انس با آثار بزرگان ادب فارسی است؛ زیرا دیدن املای درست کلمه در جمله، ضمیر ناخودآگاه را اصلاح می‌کند و ضبط صحیح کلمه در خاطرت می‌نشیند.

۲. رجوع به فرهنگ‌نامه‌ها و کتاب‌های لغت

اگر در درست بودن املای یک واژه، تردید داری؛ به لغت‌نامه مراجعه کن و املای صحیح آن را پیدا کن. خوش‌بختانه در عصر اینترنت زندگی می‌کنیم؛ و لازم نیست حتماً فرهنگ لغت کاغذی داشته باشی. به‌راحتی می‌توانی در گوگل، املای کلمه‌ی مورد نظر را جست‌وجو کنی و یا نرم‌افزارهایی مثل «واژه‌یاب» را روی گوشی خود نصب کنی. پیشنهاد می‌کنم به سایت «واژه‌دان» هم هر روز سر بزنی. در این سایت، می‌توانی مترادف کلمات را هم ببینی.


برای اینکه کارت آسان‌تر شود؛ شماری از غلط‌های املایی رایج را برایت فهرست می‌کنم.

 آزوقه (املای کلماتی مانند آزوقه، زکام و زغال که عربی نیستند، با «ز» است نه «ذ».)

استعفا نه استیفا

اشک نه اشگ

اِغفال نه اقفال

اهتزاز نه احتزاز

انتر ( نه عنتر که عربی است و معنای آن شجاع است.)

بحبوحه نه بهبوهه

برهه نه برحه

بقچه نه بغچه

بلیت نه بلیط

بِه از شما نباشد (نه بعض شما نباشد)

بی‌محابا نه بی‌مهابا

پیرارسال نه پیارسال

توجیه نه توجیح

جدّوآبا نه جدّوآباد

جناغ نه جناق

خبرگزاری نه خبرگذاری

خردسال نه خوردسال

دمغ نه دمق

ذوزنقه نه زوزنقه

راجع به نه راجبِ

رشک نه رشگ

زادبوم نه زاد‌وبوم

سال‌خورده نه سالخرده

عسکر نه عسگر

غلتک نه غلطک

غدغن نه غدقن

قافله نه غافله

ملغمه نه ملقمه

میلیون نه ملیون

میلیارد نه ملیارد

مرهم نه مرحم

مستغلات نه مستقلات

وهله نه وحله

قانون‌گذار نه قانون‌گزار

ارابه نه عرابه

ازدحام نه ازدهام

باتری نه باطری

بالاخره نه بلاخره

پاچه‌خاری نه پاچه‌خواری

پلمب نه پلمپ

اتراق نه اطراق

انضباط نه انظباط

اصطکاک نه اصطحکاک

اتاق نه اطاق

ماکارونی نه ماکارانی


تفاوت املای برخی کلمات نیز به دلیل تفاوت معنی آن‌ها است:

خُرد/خورد: خرد به معنی کوچک، ریز و اندک است، مانند خردسال، خرده‌فروشی و خرده‌گیری. اما «خورد» سوم شخص مفرد از مصدر خوردن است در زمان گذشته؛ مانند سال‌خورده.

اساس/اثاث: اساس یعنی پایه. اثاث، لوازم خانه را می‌گویند.

اِمارت/عمارت: امارت یعنی حکومت. عمارت به معنی ساختمان است.

انتساب/انتصاب: انتساب یعنی نسبت دادن. انتصاب یعنی گماشتن.

بالطبع/بالتبع: بالطبع یعنی طبعن و طبیعتن. بالتبع یعنی بنابراین و در نتیجه.

تراز/طراز: تراز واژه‌ای فارسی است و چندین معنا دارد؛ از جمله، سنجه‌ی ارتفاع، سطح و نقش و نگار. طراز عربی است و معنای آن ردیف و طبقه است. بنابراین «هم‌تراز» یعنی «هم‌سطح»، و «هم‌طراز» یعنی «هم‌طبقه». بنابراین در جمله‌هایی مانند «او هم‌تراز/هم‌طراز شاعران بزرگ فارسی است»، بهتر است از «هم‌تراز» استفاده شود.

ثواب/صواب: «ثواب» اسم است و معنای آن «مزد و پاداش» است. «صواب» صفت است و به معنای «درست، بجا و مناسب است.»

ثمین/سمین: ثمین یعنی گران‌بها. سمین یعنی فربه.

جذر/جزر: معنای لغوی «جذر» ریشه است و در ریاضی عددی را می‌گویند که در خودش ضرب می‌شود و حاصل آن، «مجذور» است. «جزر»، پایین رفتن آب دریا است؛ ضد «مد».

حایل/هایل: «حایل»، اسم و به معنای چیزی است که میان دو چیز قرار می‌گیرد و مانع اتصال آن دو به یکدیگر می‌شود؛ اما «هایل» صفت است، به معنای هول‌انگیز و ترسناک.

ذرع/زرع: «ذرع» یکی از مقیاس‌های اندازه‌گیری است. «زرع» یعنی کاشتن.

ذلّت/زلّت: ذلّت یعنی خواری. زلّت یعنی لغزش.

شست/شصت: «شست» به معنای انگشت بزرگ دست و پا است؛ اما «شصت»، املای حرفی عدد ۶۰ است. هر دو واژه فارسی است، و برای جلوگیری از اشتباه، یکی را با سین و دیگری را با صاد می‌نویسند.

فترت/فطرت: معنای «فترت»، رکود و سستی، میان دو دوره‌ی طلایی است؛ اما «فطرت» یعنی سرشت و طبیعت.

فراق/فراغ: «فراق» به معنی جدایی است. معنای «فراغ»، رهایی و آسودگی است.

محظور/محذور: «محظور» به معنای ممنوه و حرام است. اما «محذور» یعنی «مانع» و «آنچه از آن می‌ترسند». بنابراین «محذور اخلاقی» یعنی مانعی که از جنس و مقوله‌ی اخلاق است.

مزمزه/مضمضه: «مزمزه» فارسی و به معنای چشیدن و نرم‌نرم خوردن چیزی است، و «مضمضه» عربی و به معنای گرداندن آب در دهان یا شست‌وشوی بینی است.

هیز/حیز: واژه‌ی «هیز» به معنای بدکار و بی‌شرم است؛ اما «حیز» یعنی جا و مکان.

مواجه/مواجهه: «مواجه» اسم فاعل است و معنای درست آن در فارسی «روبه‌رو» یا «روی‌آور» است. «مواجهه» مصدر است و باید در معنای «رودررویی» یا «روی‌آوری» به‌کار رود. بنابراین جمله‌ی «در مواجه با گناه باید به خدا پناه برد» نادرست است و باید گفت: «در مواجهه با گناه باید به خدا پناه برد.»

پرتقال/پرتغال: پرتقال نام یک میوه است. پرتغال نام یک کشور است.

انتر/عنتر: «انتر» فارسی و به معنای بوزینه است. عنتر به زبان عربی، نوعی مگس است.

تسویه/تصفیه: تسویه حساب به معنای برابر کردن حساب‌ها است که به‌طور معمول در حسابداری استفاده می‌شود. تصفیه حساب، به معنای صاف کردن حساب مالی است که در حسابداری بعد از تسویه حساب انجام می‌شود.

غالب/قالب: غالب به معنای پیروز، فاتح و مسلط است. اما قالب به معنای «شکل»، «طرح و فرم»، «بدن» و «چارچوب» است.


چند نکته

۱. خطاهای املایی گاهی بر اثر ناآشنایی با قوانین املای کلمات در ترکیب‌ها رخ می‌دهند. به عوان مثال، لازم است بدانی: الفِ مضموم و مفتوح، اگر میان بای تأکید و فعل قرار گیرد، تبدیل به «ی» می‌شود. بنابراین «بیندازد» درست است، نه «بیاندازد»؛ «بیندیشید» درست است، نه «بیاندیشید»؛ «بینجامد» درست است، نه «بیانجامد»؛ «بیفتد» درست است، نه «بیافتد». اما اگر الف، مکسور باشد، تغییری در املای کلمه رخ نمی‌دهد؛ مانند «بایستاد.

۲. یک راه خوب برای تشخیص «گزار» و «گذار»: «گزار» از مصدر «گزاردن» است، به معنی اداکردن، انجام دادن، به‌جا آوردن. پس باید بنویسیم: نمازگزار، سپاس‌گزار، برگزار، خبرگزاری

«گذار» از مصدر «گذاشتن» است؛ به معنی قراردادن، وضع کردن، برجای نهادن. پس باید بنویسیم: بارگذاری، بنیان‌گذار، قانون‌گذار،

۳. یکی دیگر از غلط‌های املایی  رایج، «هکسره» است. مشکل «هکسره» در نوشتار فارسی در مواقعی رخ می‌دهد که به جای کسره اضافه (_ِ_) از «ه» استفاده کنی یا به جای «ه»، کسره اضافه را به‌کار ببری. نمونه این اشتباه را به‌وفور در پیج‌های اینستاگرامی و پیام‌هایی که به‌صورت محاوره‌ای نوشته می‌شوند می‌بینیم.

در ترکیبات وصفی و اضافی بعد از موصوف یا مضاف‌الیه باید از کسره اضافه بین دو کلمه استفاده کرد و به‌کار بردن «ه» نادرست است. مثال:

درست: حالِ دوستم خوب نیست.          نادرست: حاله دوستم خوب نیست.

درست: اون کتاب مالِ منه.                   نادرست: اون کتاب مال منِ.

درست: دفترِ من‌و ندیدی؟                     نادرست: دفتره من‌و ندیدی؟

از دیگر مواردی که ممکن است با مشکل «هکسره» مواجه شوی، حالتی است که «ه» جزئی از واژه است و به‌عنوان حرف اصلی در انتهای کلمه آمده است که به آن «ه غیر ملفوظ» هم گفته می‌شود. در چنین مواردی «ه» نباید حذف شود و استفاده از کسره به جای آن نادرست است. مثال:

درست: چشمه‌ی آب                             نادرست: چشمِ آب

درست: صد دانه یاقوت                       نادرست: صد دانِ یاقوت

در زبان محاوره‌ای به جای فعل «است» یا «هست»، گاهی از صدای (e) استفاده می‌شود. در چنین مواردی باید از «ه» استفاده کرد نه کسره. مثال:

درست: حالت چطوره؟ (حالت محاوره جمله‌ی «حالت چطور است؟»)        نادرست: حالت چطورِ؟

درست: چه مرد خوبیه. (حالت محاوره‌ای جمله‌ی «چه مرد خوبی است.»)   نادرست: چه مرده خوبیِ.

گاهی در زبان محاوره در انتهای افعال سوم‌شخص به جای «_َ_د» از صدای (e) استفاده می‌شود. در این مواقع نیز باید از «ه» استفاده شود، نه کسره. مثال:

درست: خوب غذا می‌خوره؟ (خوب غذا می‌خورَد؟)               نادرست؟ خوب غذا می‌خورِ؟

درست: می‌تونه حرف بزنه. (می‌توانَد حرف بزنَد.)                 نادرست: می‌تونِ حرف بزنِ.

در محاوره گاهی بعضی کلمات مثل «اگر»، «مگر» و «دیگر» به‌صورت «اگه»، «مگه» و «دیگه» نوشته می‌شوند. در چنین مواردی نیز حتماً باید از «ه» استفاده کرد. مثال:

درست: به نظرم این پرتاب دیگه گُله. (به نظرم این پرتاب دیگر گل است.)     نادرست: به نظرم این پرتاب دیگِ گلِ.

درست: اگه نه چطور؟ مگه نه؟ (اگر نه چطور؟ مگر نه؟)                نادرست: اگِ نه چطور؟ مگِ نه؟

به اسم‌هایی که به فرد یا شیء شناخته‌شده و مشخصی دلالت دارد، معرفه می‌گویند. گاهی در زبان محاوره از تکواز «ه» به‌عنوان نشانه معرفه استفاده می‌شود. وقتی این «ه» به آخر یک کلمه اضافه می‌شود، یعنی مخاطب می‌داند در مورد چه کس یا چه چیزی در حال صحبت هستیم. مثال:

درست: با کی داشتی حرف می‌زدی؟ با همون دختره؟              نادرست؟ با کی داشتی حرف می‌زدی؟ با همون دخترِ؟

درست: کیف کوچیکه توی کمد نیست.            نادرست: کیف کوچیکِ توی کمد نیست.

۴. به‌کار بردن تنوین برای واژه‌های فارسی، نادرست است. کاربرد تنوین که ابزار ساختن قید در زبان عربی است برای واژه‌های عربی جایز است، مانند اتفاقاً، تصادفاً، اجباراً. ولی واژه‌های ناگزیر، ناچار و مانند آن‌ها که فارسی است، هرگز با تنوین به‌کار نمی‌رود. بنابراین واژه‌های گاهاً، ناچاراً، گزارشاً صحیح نیستند.


قواعد نیم‌فاصله

نیم فاصله، یک فاصله با عرض صفر بین دو حرف فارسی است که از چسبیدن این دو حرف به هم جلوگیری می‌کند. از فاصله‌ی مجازی یا نیم‌فاصله در تایپ و نگارش فارسی در مواردی استفاده می‌شود که دو حرف به هم نمی‌چسبند، ولی فاصله‌ی مرئی هم ندارند. مثلاً کلمه‌ «بهره‌وری» با نیم‌فاصله تایپ می‌شود، نه با فاصله و به صورت «بهره وری».

چرا از نیم فاصله استفاده می‌کنیم؟

استفاده از نیم فاصله در متن فارسی دو دلیل دارد؛ یکی نگارشی و دیگری فنی است. دلیل نگارشی این است که نیم‌فاصله باعث می‌شود که ما متوجه بشویم با یک واحد معنایی سر و کار داریم و آنچه که در مقابل ماست، یک کلمه است نه دو کلمه. دلیل فنی نیز این است که اگر در متن به جای فاصله‌ی مجازی از فاصله استفاده کنید، مرورگرها و نرم‌افزارهای واژه‌پرداز آن کلمه واحد را دو کلمه در نظر می‌گیرند و ممکن است نیمی از کلمه در انتهای یک خط و نیم دیگر آن در ابتدای خط بعدی قرار بگیرد. اما اگر از نیم‌فاصله استفاده کنید، این دو بخش یک کلمه محسوب می‌شوند و در کنار هم قرار می‌گیرند، حتا اگر نرم‌افزار ناچار باشد کل کلمه را در خط بعدی قرار دهد، هرگز بین دو بخش آن فاصله نمی‌اندازد.

موارد استفاده از نیم فاصله در زبان فارسی

۱. بین «می» و ادامه‌ی فعل در افعال حال استمراری (مضارع)، ماضی استمراری:  می‌آیم (حال استمراری)، می‌رفتم (ماضی استمراری)

۲. بین ریشه‌ی فعلی و ضمیر در افعال ماضی نقلی: آمده‌ام، رفته‌اید، دیده‌است

توضیح: البته همه در این باره هم‌رأی نیستند. سم‌شخص ماضی نقلی را بیشتر ویراستاران جدا می‌نویسند: دیده است

۳. بین کلماتی که به ه آخری که صدای ــِـ بدهد ختم می‌شوند و ضمایر ملکی (ام، ات، اش و ...): خانه‌ام، مقنعه‌اش، جامعه‌تان

۴. بین کلماتی که به ه آخری که صدای ــِـ بدهد ختم می‌شوند و «ای» نکره‌ساز: پروژه‌ای، خانه‌ای

توضیح: اگر ه آخر صدای ــِـ ندهد و همان صدای «هـ» را بدهد، نیم فاصله درج نمی‌شود: شاهی

۵. در زمان جمع بستن کلمات با پسوند «ها»: کتاب‌ها، خانه‌ها

۶. در زمان ترکیب اسم‌ها با پسوند: سیل‌آسا، تازه‌کار، سه‌گانه، سیاه‌گون

۷. بین پیشوندهای «بی» و کلمه پس از آن: بی‌دلیل، بی‌حوصله

۸. زمانی که با اضافه کردن ریشه‌ی فعلی به یک اسم، یک صفت فاعلی یا یک مصدر می‌سازیم: ریاضی‌دان، پنجره‌ساز، گوشت‌خوار، سینه‌زن، راست‌گو، درون‌گرا، شاه‌زاده، دوچرخه‌ران، راه‌سازی، پیاده‌روی، جهان‌گردی

نکته‌ی مهم: این بند محل اختلاف است. بعضی‌ها ترجیح می‌دهند کلماتی مانند گوشتخوار، جهانگرد و ... را چسبیده بنویسند. اما به هر حال، اگر کلمه به ه آخری که صدای ــِـ بدهد ختم شود، استفاده از نیم فاصله ضروری است. پس «پنجرهساز» و «دوچرخهسوار» به هر صورت غلط است.

۹. در صوتی که موصوف یا مضاف به «ـه» غیرملفوظ ختم شود، باید بعد از آن از «ی» اضافه استفاده کنیم و این «ی» با نیم‌فاصله از کلمه جدا می‌شود: خانه‌ی من، گربه‌ی سفید

توضیح: در این مورد اتفاق نظر وجود ندارد و این علامت به دو صورت نوشته می‌شود: «ـه‌ی» و «ـۀ». اگر در متن از شکل اول استفاده می‌کنید، باید آن را با نیم‌فاصله از موصوف یا مضاف جدا کنید. به هر حال بعضی «خانه‌ی من» بعضی «خانـۀمن» را درست می‌دانند.

۱۰. ترکیب‌های وصفی عادی و مقلوب که به یک صفت واحد تبدیل شده‌اند: گوشت‌تلخ، دل‌نازک،‌ پاک‌دامن، بزرگ‌منش، تلخ‌زبان

توضیح: برخی ممکن است این موارد را بدون فاصله درج کنند و مثلا «پاکدامن» و «بزرگمنش» را صحیح‌تر بدانند.

۱۱. بین صفت و موصوف مقلوبی که به یک کلمه تبدیل شده باشد: نرم‌افزار

۱۲. بین صفت و پسوندهای تفضیلی «تر» و «ترین»: شیرین‌تر، شایسته‌تر، درست‌تر، آرام‌تر

توضیح: کلمه «بهتر» همیشه چسبیده است. چون به یک واحد معنایی مستقل تبدیل شده است.

۱۳. در کلمات مختوم به مصوت بلند «ی»: قانونی‌تر، صمیمی‌تر

۱۴. در کلمات مختوم به «ه» که صدای ــِـ بدهد: خسته‌تر، دیوانه‌ترین

۱۵. «هم» به‌عنوان پیشوند اشتراک به کلمه بعد از خود می‌چسبد:همکلاسی، همسنگر، همسان

توضیح: اما در این مورد استثنا هم وجود دارد. در این موارد «هم» با نیم‌فاصله از کلمه بعد از خود جدا می‌شود؛ به مثال‌های زیر دقت کنید:

  • اگر کلمه‌ای با حرف «م» آغاز شود: هم‌مسلک، هم‌میهن
  • اگر کلمه‌ای با حرف «الف» آغاز شود: هم‌اتاق، هم‌اسم

۱۶. قیدهای تکرار با نیم فاصله درج می‌شوند: کم‌کم،‌ نم‌نمک، آرام‌آرام

۱۷. ترکیب‌های عربی: در نوشتن ترکیب‌های عربی هم باید به این نکته توجه کرد که با نیم فاصله نوشته شوند؛ مانند: فضل‌الله، خار‌ق‌العاده،‌ لوازم‌التحریر

۱۸. حروف اضافه‌ی مرکب را هم باید یا نیم فاصله نوشت: به‌عنوان،‌ به‌خاطر، درباره

نکته: البته در این‌باره هم میان صاحبنظران ویراستاری اختلاف نظرهایی هست و عده‌ای معتقدند که می‌توان چنین کلماتی را جداگانه نیز نوشت.

چگونه نیم‌فاصله را تایپ کنیم؟

درج نیم فاصله در ویندوز

اگر در ویندوز از صفحه‌کلید فارسی رایج استفاده می کنی، می‌توانی در همه‌ی محیط‌های نرم‌افزاری، نیم‌فاصله را با گرفتن کلیدهای ترکیبی Ctrl+Shift+2 تایپ کنی.

درج نیم‌فاصله در لینوکس و مکینتاش

در سیستم عامل‌های لینوکس و مکیناش برای درج نیم‌فاصله باید از کلیدهای ترکیبی Shift+Space استفاده کرد.

درج نیم‌فاصله در اندروید

اکثر نسخه‌های جدید صفحه‌کلیدهای پیشفرض دارای نیم‌فاصله هستند. مثلا نسخه‌ی جدید صفحه‌کلید پیشفرض گوشی‌های سامسونگ در کنار دکمه‌ی فاصله، دکمه نیم‌فاصله نیز دارد. اما اگر صفحه‌کلید گوشی تو نیم‌فاصله ندارد، توصیه می‌کنم صفحه‌کلید Gboard را که متعلق به گوگل است از پلی استور یا بازار نصب کنی. پس از نصب Gboard و فعالسازی آن از قسمت تنظیمات گوشی، هم امکان درج نیم‌فاصله داری و هم می‌توانی گیومه‌ی استاندارد فارسی را به‌راحتی استفاده کنی. کاراکتر نیم‌فاصله در این صفحه‌کلید نیز، در کنار دکمه‌ی فاصله قرار دارد.

درج نیم‌فاصله در آیفون

سیستم عامل IOS در نسخه‌های جدید خود به طور پیشفرض دارای صفحه‌کلید فارسی است که دکمه‌ی درج نیم‌فاصله نیز دارد و جایگاه آن در کنار دکمه فاصله است.


دوست عزیزم، امیدوارم تمام نکاتی که در این نامه به آن اشاره شد را به خاطر بسپاری تا بتوانی متن‌های پاکیزه و ویراسته‌ای بنویسی. به تلاشت ادامه بده و هر روز بنویس.

                                                                                                تا نامه‌ی هفتم»


آتنا نامه را روی میز گذاشت. فایل تازه‌ای در برنامه‌ی ورد باز کرد و تمام نکات نامه را در فایل تایپ کرد تا بتواند همیشه به آن دسترسی داشته باشد. دوباره شروع به به‌روزرسانی کانال تلگرام و صفحه‌ی اینستاگرامش کرد. احساس می‌کرد توانسته تعادل خوبی بین این دو رسانه ایجاد کند. در اینستاگرام، قطعه‌های کوتاه، شعر و داستانک منتشر می‌کرد و یادداشت‌های غیرداستانی بلندترش را می‌گذاشت برای کانال تلگرام. گرچه تعداد مخاطبانش زیاد نبود، اما به هر حال داشت به‌صورت ارگانیک رشد می‌کرد و این موضوع بر انگیزه‌اش می‌افزود.


تنها چیزی که ذهن آتنا را به خود مشغول کرده بود محدودیت کاراکترها در اینستاگرام و تلگرام بود. گاهی دلش می‌خواست متن‌های طولانی‌تری بنویسد و منتشر کند، اما نمی‌دانست باید کجا منتشر کند. و آیا اگر دست به انتشار نوشته‌های بلندتر بزند، آیا کسی پیدا می‌شود که بخواند یا مخاطب امروز حوصله‌ی چنین متن‌هایی را ندارد؟






منابع

در بخش قواعد نیم‌فاصله از سایت یوتایپ استفاده کردم.


برای مطالعه‌ی سایر قسمت‌ها روی لینک زیر کلیک کنید:

فصل‌های پیشین