هفتهی پیش در نشست «هماندیشی دربارهی گفتارینویسی» شرکت کردم. سخنرانان این وبینار رایگان «بهروز صفرزاده» و «هومن عباسپور» بودند و «معین پایدار» تسهیلگر جلسه بود. در این برنامه، نکات جالبی ارائه شد که گزیدهای از آن را با شما در میان میگذارم.
شکستهنویسی یا گفتارینویسی؟ سخنرانان توافق داشتند که بهتر است به جای عبارت «شکستهنویسی» از لفظ «گفتارینویسی» استفاده کنیم، چون شکستهنویسی تنها وجه آوایی زبان را شامل میشود مثل وقتی که به جای «میشود» مینویسیم «میشه» یا به جای «خانه» مینویسیم «خونه»؛ درحالیکه «گفتارینویسی» هر چهار صورت زبان (یعنی آوایی، صرفی، نحوی و معنایی) را در بر میگیرد. درواقع «گفتارینویسی» تنها به شکستن کلمات محدود نمیشود و زمانی که میخواهیم گفتاری بنویسیم، باید توجه کنیم که افزونبر شکل ظاهری واژهها، نحو جملهها هم تغییر میکند و بعضی از واژگان هم جایی در گفتارینویسی ندارد؛ مثل واژههای چگونه، نیز، یکدیگر، خویشتن و... .
افزونبر این «شکستهنویسی» باری منفی در ذهن ایجاد میکند، انگار چیز کاملی وجود داشته و ما آن را خراب کرده و شکستهایم. معین پایدار هم بهدرستی اشاره کرد که وقتی در بخش تصاویر گوگل عبارت «شکستهنویسی» را جستوجو میکنیم، نتایج محدود به خط «شکستهنستعلیق» است؛ بنابراین استفاده از یک لفظ مشترک برای دو مفهوم متفاوت ابهام ایجاد میکند؛ پس با توجه به تمام دلایل شرحدادهشده بهتر است «گفتارینویسی» را جایگزین «شکستهنویسی» کنیم.
آیا «گفتارینویسی» را میتوان آموزش داد؟ ارائهدهندگان وبینار سر این موضوع توافق نداشتند. بهروز صفرزاده عقیده داشت که فردی میتواند خوب گفتاری بنویسد که اولاً زبانمادریاش فارسی باشد و به زبان گفتاری حرف بزند و فکر کند و دوم اینکه با دقت در صحبتهای دیگران و خواندن نمونههای خوب، شم زبانی پیدا کند. عباسپور بر این باور بود که هر دانشی را میتوان آموزش داد و خواندن کتابهای خوب یک نوع آموزش است، پس «گفتارینویسی» هم قابلیت آموزش دارد؛ درست مثل کاری که ویراستاران برجسته انجام میدهند و با اصلاح متن نویسندگان، درواقع به آنها در یادگیری کمک میکنند. پس تدوین یک شیوهنامه میتواند در این زمینه کمککننده باشد.
آیا «درهمنویسی» کار درستی است؟ هر دو سخنران اعتقاد داشتند که متن باید یکدست باشد و نباید بخشی از آن به زبان «گفتار» و قسمت دیگر به زبان «کتابت» نوشته شود. «درهمنویسی» مشکلی است که این روزها بسیار دیده میشود و آسیب جدی به متن و زبان وارد میکند. متن باید یکدست نوشته شود، مگر دیالوگها که میتوانند به زبان گفتاری نوشته شوند.
مزیت مهم گفتاری نویسی چیست؟ هومن عباسپور یکی از مزیتهای مهم «گفتارینویسی» را خلق شخصیتهایی با زباهای متفاوت میدانست. چیزی که با «رسمینویسی» نمیتوانیم به آن برسیم. مثلاً نوع حرف زدن یک استاد ادبیات با کسی که کارش فروش اتوموبیل است، کاملاً فرق دارد و این تفاوت را فقط با «گفتارینویسی» میتوانیم نشان دهیم.
پیشبینی آیندهی گفتارینویسی. صفارزاده عقیده داشت که طی سالهای آینده «گفتارینویسی» جای «رسمینویسی» را میگیرد و آن را به حاشیه میراند، چون دوزبانهبودن برای گویشوران زبان سخت است و انسان تمایل به راحتی دارد، اما عباسپور بر این باور بود که این اتفاق هرگز نمیافتد و قابلِتصور نیست که روزی متنهای علمی، فلسفی یا مکاتبات اداری به زبان گفتاری نوشته شوند و هر دوی اینها مهم هستند و جایگاه خود را دارند.
نمایشنامهها و فیلمنامههای مربوط به گذشتههای دور را چگونه باید نوشت؟ سخنرانان عقیده داشتند که نویسندهی این نوع متنها باید با زبان دوران موردِنظر آشنا باشد، مثلاً در قرن پنجم از واژههایی که دهههای اخیر باب شده، مسلماً استفاده نمیشده است و صِرف کتابی حرف زدن شخصیتها کافی نیست. البته ما هیچوقت نمیتوانیم بفهمیم که در دورانهای گذشته مردم چگونه سخن میگفتهاند، چون صوتی از آن زمان نداریم، اما با مطالعهی آثار آن دوران میتوانیم تا حدی با زبان مخصوص هر دوره آشنا شویم.
معرفی دو منبع: در این وبینار، کتاب «فرهنگ فارسی گفتاری» اثر بهروز صفارزاده و کتاب «فارسی شکسته» اثر دکتر امید طبیبزاده بهعنوان دو منبع مطالعاتی خوب معرفی شدند.
دیدگاه خود را بنویسید