آنافورا یک آرایه ادبی یونانی است.
آنافورا یعنی تکرار یک واژه یا عبارت در ابتدای چند جمله.
مثلاً با عبارت «من می نویسم تا» چند جمله پشت سر هم بنویسید:
• من می نویسم تا غم هایم را تسکین دهم.
• من می نویسم تا به آرامش برسم.
• می نویسم تا به ذهنم نظم بدهم.
• من می نویسم تا تجربیاتم را ثبت کنم.
• من می نویسم تا بهتر یاد بگیرم.
• من می نویسم تا برای مشکلاتم راه حل های بهتری پیدا کنم.
• من می نویسم تا خودم را بهتر بشناسم.
• من می نویسم تا تولید محتوا را بهتر یاد بگیرم.
• من می نویسم تا بهتر فکر کنم.
• من می نویسم تا خودم را بهتر بیان کنم.
• من می نویسم تا نامم را جاودان کنم.
• من می نویسم تا چیزی خلق کرده باشم.
• من می نویسم تا زیبایی ها را بهتر ببینم.
• من می نویسم تا دنیاهای جدید را تجربه کنم.
• من می نویسم تا عضلات نویسندگی ام را تقویت کنم.
• من می نویسم تا افکارم را با دیگران به اشتراک بگذارم.
• من می نویسم تا امید را در خودم نگه دارم.
• من می نویسم تا ارزش آفرینی کنم.
• من می نویسم تا محتوای مفید تولید کنم.
آنافورا شروع نوشتن را برای شما آسان می کند. آنافورا با ریتم خاصی که ایجاد می کند، نوشتن را جذاب تر و جالب تر می کند.
این قالب حتی می تواند برای نوشتن کتاب هم به کار رود. به عنوان مثال کتاب های "اگر کتاب بودم" و " نکات یک زندگی تمام و کمال از نگاه کوچینگ " در این قالب نوشته شده اند.
نمونههایی از آنافوراهای من
آنافورای من حسودی میکنم به:
• من حسودی می کنم به پیراهنت که تو را تنگ در آغوش کشیده.
• من حسودی می کنم به شال گردنت که دور گردنت پیچیده.
• من حسودی می کنم به دکمه پیراهنت که هر روز لمسش می کنی.
• من حسودی می کنم به ساعتت که محکم به دستت چسبیده.
• من حسودی می کنم به تختخوابت که هر شب در آغوش تو می خوابد.
• من حسودی می کنم به خیابانی که هر روز در آن قدم می زنی.
• من حسودی می کنم به گلدان اتاقت که با وسواس مراقبش هستی.
• من حسودی می کنم به قطرات باران وقتی نم نم روی شانه هایت می نشینند.
• من حسودی می کنم به انگشتری که دور انگشتت جا خوش کرده.
• من حسودی می کنم به عینکت که روبروی چشم های تو نشسته.
• من حسودی می کنم به خودنویست که انگشتانت آن را دربر گرفته.
• من حسودی می کنم به کتابی که چشم هایت را به آن دوخته ای.
• من حسودی می کنم به آینه که هر روز تو را می بیند.
• من حسودی می کنم به موبایلت که همیشه در دست تو جا دارد.
• من حسودی می کنم به آهنگ هایی که گوش تو را نوازش می کنند.
• من حسودی می کنم به فیلم هایی که با علاقه تماشایشان می کنی.
• من حسودی می کنم به نسیم وقتی میان موهای تو می پیچد.
• من حسودی می کنم به نور خورشید وقتی که از پنجره به صورت تو می تابد.
• من حسودی می کنم به خاک باران خورده وقتی که عطرش در مشام تو می پیچد.
•من حسودی می کنم به خودم که تو را دوست دارد.
آنافورای پنجساله که بودم
پنج ساله که بودم دنیا را شفاف میدیدم
پنج ساله که بودم نسیم با موهایم همبازی بود
پنج ساله که بودم آرزوهایم را در گوش قاصدکها زمزمه میکردم
پنج ساله که بودم حتا از زیبایی یک کفشدوزک به وجد میآمدم
پنج ساله که بودم از ته دل میخندیدم
پنج ساله که بودم عمر غم کوتاه بود
پنج ساله که بودم آسمان آبیتر بود
پنج ساله که بودم عید پر از شادی بود
پنج ساله که بودم سوار بر ابرها در دل آسمان، سفر میکردم
پنج ساله که بودم با صدای لالایی مادر به خواب میرفتم
پنج ساله که بودم هر روز چیز جدیدی کشف میکردم
پنج ساله که بودم ماه روشنتر بود
پنج ساله که بودم دلم به زلالی آینه بود
پنج ساله که بودم عروسکهایم با من حرف میزدند
پنج ساله که بودم با ستارهها درد دل میکردم
پنج ساله که بودم گمان میکردم هرچقدر که بزرگتر شوم، دنیا زیباتر می شود.
روزها، ماهها و سالها گذشت.
من یاد گرفتم، تجربه کردم، شکست خوردم، پیروز شدم، گریه کردم و خندیدم.
اما دنیا هیچگاه به زیبایی پنجسالگیام نبوده است.
آنافورای یلدا
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر خودت را دوست داشته باشی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر شاد باشی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر عزیزانت را در آغوش بگیری.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر بنویسی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر بخوانی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر شکرگزار باشی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر بخوابی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر تلاش کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر امیدوار باشی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر به کوتاه بودن زندگی فکر کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر به داشته هایت توجه کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر مهربان باشی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر بوی باران را حس کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر به رؤیاهایت بیندیشی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر به بقیه کمک کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر دیگران را درک کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر از گرمای دور هم بودن لذت ببری.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر خوش بگذرانی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر یاد بگیری.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر آرام باشی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر سکوت کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر به حرف های دیگران گوش کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر زیبایی ها را ببینی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر به معنای زندگی فکر کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر یاد بگیری.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر برقصی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر آواز بخوانی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر رؤیا ببینی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر به ندای درونت گوش کنی.
🍉 یلدا یعنی: یک دقیقه بیشتر قدر زندگیت را بدانی.
آنافورای چشمهایی
چشمهایی برای بازشدن به زیباییها
چشمهایی برای بستهشدن به روی زشتیها
چشمهایی که از خوشحالی میخندند
چشمهایی که از اندوه میگریند
چشمهایی برای خوابدیدن
چشمهایی برای به آسمان سفرکردن
چشمهایی که دروازهی روح هستند
چشمهایی که سرچشمهی عشق هستند
چشمهایی برای بیان احساسات
چشمهایی برای ارتباط با آدمها
چشمهایی که در آفتاب تنگتر میشوند
چشمهایی که در تاریکی بازتر میشوند
چشمهایی برای کتابخواندن
چشمهایی برای کمک به نوشتن
چشمهایی که از تعجب گرد می شوند
چشمهایی که از درد بسته میشوند
چشمهایی برای بامحبت نگاهکردن
چشمهایی برای دلبری کردن
چشمهایی که فقط تو را قاب میگیرند
چشمهایی که با دیدنت به قلب تبدیل میگردند😍
آنافورای منمو
منمو یه قلب بیقرار
منمو چشمای در انتظار
منمو دنیای بیکسی
منمو یه بغل دلواپسی
منمو دلشورهی مدام
منمو عشقای ناتمام
منمو سایههای غم
منمو شادیهای کم
منمو یه آسمون خاطره
منمو یه دریای پرحادثه
منمو هوای ویرانی
منمو نگاه همیشه بارانی
منمو شبهای بیمهتاب
منمو ستارههای بیتاب
منمو آرزوهای محال
منمو دنیای بیخیال
آنافورای من یاد گرفتهام که
●من یاد گرفتهام که پایان زندگی مرگ است، اما نباید زندگیام را با ترس از مرگ هدر بدهم.
● من یاد گرفتهام که به حرف دیگران گوش کنم اما اجازه ندهم حرفهای بقیه،آزارم دهد.
● من یاد گرفتهام که شادیهایم را با دیگران تقسیم کنم، اما غمهایم را برای خودم نگهدارم.
● من یاد گرفتهام که شروع همیشه سخت است اما با برداشتن اولین گام، بقیهی راه آسانتر میشود.
● من یاد گرفتهام که منطقی عمل کنم اما احساسم را هم از یاد نبرم.
● من یاد گرفتهام که به دیگران اهمیت بدهم اما همیشه خودم را در اولویت قرار دهم.
● من یاد گرفتهام که نوشتن سخت است اما ارزش سختی کشیدن را دارد.
● من یاد گرفتهام که با آدمها مهربان باشم، اما آدمهای سمی را از زندگیام حذف کنم.
● من یاد گرفتهام که عشق برای زندگی یک ضرورت است، اما این عشق حتماً نباید عشق به یک آدم باشد.
● من یاد گرفتهام که ترسها همیشه وجود دارند اما برای موفقیت، چارهای جز روبرو شدن با ترسها نیست.
● من یاد گرفتهام که تنهایی سخت آست اما رابطه با یک آدم اشتباه، شکنجه است.
● من یاد گرفتهام که در زمان حال زندگی کنم، اما گوشهچشمی به گذشته و آینده هم داشته باشم.
● من یاد گرفتهام که هدف داشته باشم، اما از مسیر رسیدن به هدفهایم هم لذت ببرم.
اگر به نوشتن شعر علاقهمندید، حتمن از آنافورا استفاده کنید. آنافورا با ریتم خاصی که ایجاد میکند، نوشتن شعر را برای شما آسانتر میکند. چند نمونه از شعرهایی که در آنها از آرایهی آنافورا استفاده کردهام را با هم میخوانیم:
اینک که
اینک که هوای شهر
آلوده به اندوه است
اینک که دختران
به جای پوشیدن لباسهای زیبا و رقصیدن
پوتین بهپا میکنند و به رزم میروند
اینک که پسران
به جای آواز خواندن برای معشوقشان
فریاد دادخواهی سر میدهند
تو ای فرشتهی مرگ
مدتی دست از کار بکش
و بگذار که شهر
نفسی تازه کند
چون نور بتاب
چون نور بتاب
از میان تاریکی شبها
از میان سیاهی غمها
چون نور بتاب
از میان اندوه امروزها
از میان حسرت دیروزها
چون نور بتاب
از میان خاطرات دور
از میان آرزوهای کور
از میان رؤیاهایی
که دلتنگ تماشای روی ماه توست.
در من بنگر
در من بنگر
و نگاهم را
مهمان قلبت کن
در من بنگر
و آواز سکوتم را
آویزهی گوشت کن
در من بنگر
و با سرانگشتانت
عطر موهایم را نوازش کن
در من بنگر
نه آنچنانکه به دیگران مینگری
آنچنانکه من به تو مینگرم.
لبخندم را گم کردم
لبخندم را گم کردم
جایی میان بازیهای کودکی
جایی میان خداحافظیهای طولانی
لبخندم را گم کردم
جایی میان غبار فراموشی
جایی میان غار تنهایی
لبخندم را گم کردم
جایی میان هجوم روزمرگی
جایی میان شبهای دلتنگی
لبخندم را گم کردم
لبخندم را تو به من برگردان
با هزار امیدی که در دل داری.
📚 من کتاب «چرا مینویسم» را در قالب آنافورا نوشتهام، برای دریافت این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید:
دیدگاههای بازدیدکنندگان
مهتاب صادقی
608 روز پیشچه حسودی های دوست داشتنی و دلربا و قشنگی 👌🏻🤗😊❤
از تک تک جمله ها کیف کردم💚😊😍
میترا جاجرمی
607 روز پیشمرسی مهتاب عزیز
مرضیه نیکویی
310 روز پیشعالی و خلاقانه بود میترا خانم نازنین
میترا جاجرمی
310 روز پیشمرسی از محبتتون مرضیه خانم عزیز🌷🌷
azita zandmehraban
308 روز پیشبسیار دلچسب و دلنشین و عالی بود.
خدا قوت
میترا جاجرمی
308 روز پیشسپاسگزارم از مهر شما🌷🌷
ناشناس
301 روز پیشآنابوراهای زیبایی نوشتی میترا جان. من حسودی میکنم که چنین زیبا مینویسی.🤦♀️
میترا جاجرمی
300 روز پیشسپاس فراوان. فکر میکنم منظورتون همون حسودی خوشخیم هست که خیلی هم خوبه.😊 با آرزوی موفقیت برای شما🌷🌷
طیبه نصرالهی ورزنه)بانو نصر(
220 روز پیشمیترای عزبز، من از آنافوراهای زیبایی که نوشتی ِلذت بردم مخصوصن یلدا و وقتی پنج ساله بودم. همیشه شاد و در حال نوشتن باشبد
میترا جاجرمی
219 روز پیشخوشحالم که دوست داشتید، خانم نصراللهی عزیز🌸🌸