■ ناموس یعنی تو کمتر از من می فهمی.

■ ناموس یعنی من به جای تو تصمیم می گیرم.

■ ناموس یعنی تو قدرت فکر کردن نداری.

■ ناموس یعنی روی حرف من نباید حرف بزنی.

■ ناموس یعنی تو ناقص العقل هستی.

■ ناموس یعنی بدون اجازه من نباید جایی بروی.

■ ناموس یعنی تو فقط برای ارضای امیال من آفریده شده ای.

■ ناموس یعنی باید طبق نظر من لباس بپوشی.

■ ناموس یعنی نباید بلند بخندی.

■ ناموس یعنی اگر من نخواهم نباید کار کنی.

■ ناموس یعنی تو یک شهروند درجه دو هستی.

■ ناموس یعنی من بیشتر از تو حق دارم.

■ ناموس یعنی تو برده من هستی.

■ ناموس یعنی ارزش جان تو نصف ارزش جان من است.

■ ناموس یعنی من صلاح تو را بهتر از خودت می دانم.

■ ناموس یعنی اختیار جانت هم دست من است.

■ ناموس یعنی من حق دارم سرت را ببرم و با لبخندی شیطانی سر بریده ات را در خیابان های شهر بچرخانم چون می دانم مجازاتی در انتظارم نیست.