امروز دوستی در اینستاگرام به من پیام داده بود: " من امروز نتونستم به لایو آقای کلانتری برسم حالا که منو آلوده کردین به پیامهاشون لطفا ی کوچولو نکته ی امروز رو برام میگید ممنون میشم. " این شد که تصمیم گرفتم خلاصه ای از نکات لایو امروز را برای دوستانی که نتوانستند در لایو شرکت کنند، بنویسم. البته نوشتن نکات برای خودم هم کمک کننده خواهد بود و باعث می‌شود مطالب در ذهنم ماندگار شود. توصیه می‌کنم اگر اهل قلم هستید و به توسعه فردی علاقمند، حتمن در لایوهای صبحگاهی شرکت کنید. این لایوها هر روز ساعت ۷ صبح در صفحه اینستاگرام استاد کلانتری به صورت رایگان برگزار می‌شود.


نکته اول:


بسیاری از ما تصور می‌کنیم در حوزه‌ی ادبیات، خواندن کتاب های معروف کافی‌ست و همان چیزهایی را می‌خوانیم که همه می‌خوانند. اما به قول موراکامی اگر شما چیزهایی را بخوانید که بقیه می‌خوانند به همان جایی خواهید رسید که بقیه رسیده‌اند. در دنیای ادبیات آدم های بزرگی وجود دارند که زیاد معروف نیستند، اما آثار درخشانی دارند که برای افرادی که اهل قلم هستند و خواننده حرفه‌ای و جدی کتاب باشند، خواندنشان ضروری است. پس نباید فقط به نویسنده ها و آثار مشهور اکتفا کنیم. خودمان باید معیارهایی داشته باشیم و بر اساس آن ها کتاب های خوب را کشف کنیم. (این مسئله برای خود من اتفاق افتاد. قبلن فقط آثار نویسندگان خارجی را می‌خواندم. چند رمان زرد از نویسندگان ایرانی خوانده بودم و تصور می‌کردم آثار با ارزشی در ایران نوشته نمی‌شود. اما بعد از آشنایی با استاد کلانتری، به دنیای جدید و بزرگی از آثار ایرانی وارد شدم و فهمیدم که ما چه نویسندگان درخشانی داریم.)
خواندن کتاب هایی که دیگران نمی‌خوانند می‌تواند به نقطه‌‌‌ی تمایز ما تبدیل شود.
در ادامه استاد کلانتری از اکبر رادی صحبت کرد که نمایشنامه‌نویس بزرگی‌‌ست. یکی از ویژگی‌های درخشان اکبر رادی این است که آثارش را مدام بازنویسی می‌کرده یعنی چاپ پنجم یک کتاب متفاوت از چاپ اول آن است. مقایسه‌ی این دو کتاب می تواند یک کلاس درس بزرگ باشد و نشان می‌دهد یک نویسنده‌ی خوب چطور در طول زمان در مورد بخش‌های مختلف کارش تجدید‌ نظر کرده. سپس استاد بخش هایی از نمایشنامه‌ی از پشت شیشه ها را برایمان خواندند. شخصیت‌های اصلی این نمایشنامه زن و شوهری به نام مریم و بامداد هستند که مریم معلم است و بامداد نویسنده. جالب اینجاست که آقای رادی خودش هم معلم بود و هم نویسنده.
نکته‌‌‌ی مهم، اهمیت شغل ها در نوشتن است‌‌. شغل منشا ایده است. شما هرچقدر سعی کنید تجربه های خودتان را گسترش بدهید، چیزهای بیشتری برای نوشتن خواهید داشت و یکی از تجربه های خوب، شغل هایی است که شما داشته اید. استاد بخش هایی از این نمایشنامه را خواند که بسیار جالب بود. ( من خودم تشویق شدم به خواندن این نمایشنامه. بعد از لایو نسخه‌ی الکترونیکی کتاب را از طاقچه خریدم‌. لینک خرید کتاب را در پایان این یادداشت برایتان قرار می‌دهم‌.)


نکته‌ی دوم:


واقعیت این است که نوشتن سخت است.  شاید شروع نوشتن راحت باشد اما تبدیل این نوشته به یک نوشته‌ی خوب کار سختی است. اما با مطالعه و تمرین جدی به تدریج پیشرفت و هم رشد اتفاق می‌افتد. اغلب افرادی که به سمت نوشتن می‌آیند بخاطر این سختی بعد از مدتی جا می‌زنند. اما سختی بخشی از لذت نوشتن است. بعضی از افراد تصور می‌کنند با یادگیری مهارت نوشتن، دیگر نیازی به صرف وقت زیاد برای نوشتن نخواهند داشت. درست است که با بالا رفتن مهارت سرعت بیشتر می‌شود اما وسواس و سختگیری هم بیشتر می‌شود و در بعضی مواقع حتا ممکن است کندتر شود‌.( این موضوع برای خود من اتفاق افتاده. اوایل خیلی راحت‌تر می نوشتم و منتشر هم می‌کردم. اما به مرور وسواسم بیشتر شده. مدام جملات را سبک و سنگین می کنم و هر متنی را که می‌نویسم، سریع منتشر نمی‌کنم.)
پس باید بپذیریم نوشتن سخت است و نویسنده کسی است که نوشتن برایش از بقیه سخت‌تر است. میزان سختگیری و وسواس می‌تواند معیاری برای سنجیدن رشد شما باشد. البته باید به این نکته توجه داشت که سختگیری بدون کار معنا ندارد. نباید تنبلی را با کمال‌گرایی توجیه کرد. کسی می تواند از کمال‌گرایی صحبت کند که پرکار هم باشد.

نکته‌ی سوم:


استاد از ما پرسیدند که تا زمان خواب چند ساعت فرصت داریم. این ساعت ها ثروت ما هستند. فهرستی از کارهایی که امروز می شود در این ساعات انجام داد را بنویسید . ( خواندن، نوشتن، چیزهایی که می‌خواهیم یاد بگیریم و...) و حجم هر کار را هم مشخص کنید. این نوع برنامه ریزی باعث می‌شود نگاه دقیق تری به زمان داشته باشیم.


نکته‌ی چهارم:


یک نکته‌ی مهم برای ایده‌یابی چه در نویسندگی داستانی و چه در نویسندگی غیر داستانی ارتباط و رابطه با آدم‌هاست. ایده‌های خوب ایده هایی هستند که از دل رابطه با آدمها بیرون آمده‌اند. برای نویسنده مهم است که دیگران را ببیند و بشنود‌. نویسنده نباید منزوی باشد و از ارتباط با دیگران فراری باشد. شناسایی ذهنیت آدم ها و دنیای آن ها باعث می‌شود نویسنده به فکرهای تازه برسد. ارتباط گریزی باعث می‌شود به ورطه‌ی تکرار بیفتیم. حرف اصیل از دل رابطه بیرون می آید.

صفحه استاد شاهین کلانتری در اینستاگرام

لینک خرید کتاب از طاقچه