قبل از اینکه با نوشتن آشنا شوم، با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکردم. تحملم کم بود و زود عصبانی میشدم. با اطرافیان سر هر مسئلهی کوچکی بحث میکردم و ناراحتیها را مدام در ذهنم نشخوار میکردم. اضطراب و نگرانی از صبح که بیدار میشدم تا شب که میخوابیدم با من همراه بود. نیاز داشتم تا ذهنم را از احساسات منفی تخلیه کنم اما نمیدانستم چگونه. تا اینکه با صفحات صبحگاهی آشنا شدم. از وقتی نوشتن این صفحات به عادت روزانهی من تبدیل شد، خیلی چیزها در زندگیام تغییر کرد. آرامتر شدم. خیلی آرامتر. وقتی ناراحت یا عصبانی میشدم به جای اینکه این ناراحتی را مدام در ذهنم نشخوار کنم و به آن فکر کنم، احساساتم را روی کاغذ مینوشتم و اینگونه ذهنم را از احساسات ناخوشایند، خالی میکردم.
نوشتن صفحات صبحگاهی مرا از هیولای روزمرگی که داشت روحم را میخورد، نجات داد. قبل از نوشتن، روزها برایم تکراری بود. انگیزهای برای بیدارشدن نداشتم. یک سری کارهای تکراری را هر روز انجام میدادم و هدف خاصی را دنبال نمیکردم. اما وقتی نوشتن صفحات صبحگاهی را ادامه دادم، اهدافم روشنتر شد. امید و انگیزه پیدا کردم و احساس شادمانی بیشتری دارم.
خودشناسی مسئلهای است که همیشه برای من مهم بوده. با نوشتن این صفحات توانستم خودم را بهتر بشناسم. ترسها، نگرانیها، آرزوها و رؤیاهایم وضوح بیشتری یافتند. با نوشتن توانستم بخشهایی از شخصیتم را ببینم که قبل از این، اصلاً با آنها آشنایی نداشتم. هر صبح قبل از آغاز روز صفحات صبحگاهی را مینویسم. هرچقدر دلم بخواهد روی کاغذ غر میزنم و بدوبیراه میگویم. مهم نیست چون کاغذ شنوندهی خوبی است. تمام حرفهای مرا میشنود و خیلی از اوقات راه حلهای خوبی هم پیش پایم میگذارد. صفحات صبحگاهی را مینویسم تا با ذهنی خالی از احساسات منفی روزم را شروع کنم و ذهنم جا برای خلاقیت و ایدهپردازی داشته باشد.جای احساسات ناخوشایند در ذهن ما نیست، آنها را باید به کاغذ منتقل کرد.
شما هم حتماً تجربهی این نوع احساسات منفی را داشتهاید. یک روز پرمشغله و پر استرس را پشت سر گذاشتهاید. و صبح روز بعد با همان نگرانیها از خواب بیدار میشوید. این احساسات منفی در تمام طول روز با شماست، فکر شما را مشغول نگه میدارد و کارایی شما را کاهش میدهد. برای رهایی از این احساسات ناخوشایند، جولیا کامرون در کتاب «راه هنرمند»، ایدهی صفحات صبحگاهی را پیشنهاد میدهد. این ایده در عین سادگی بسیار کاربردی و مؤثر است. کافی است به محض بیدارشدن، سه صفحه بنویسید. فکر نکنید. فقط هرچه به ذهنتان میرسد با نهایت سرعت بنویسید و دستتان را از روی کاغذ برندارید. مثلاً: «چقدر خوابم میآد. تا میام یه کم بخوابم صبح میشه. وای امروز باید برم مدرسهی پسرم. معلوم نیست باز چه گندی زده. آخرش منو میکشه با این کاراش. چقدر ظرف تو ظرفشوییه. من نمیدونم ما که چیز خاصی هم نمیخوریم، انقدر ظرف چهجوری جمع میشه. امروز چقدر کار دارم. باید یه فصل دیگه از کتابمو تموم کنن. البته اگه بذارن. و...» همینطور ادامه دهید تا سه صفحه پر شود حتی اگر چیزی برای نوشتن به ذهنتان نرسید، همین را بنویسید: «چیزی ندارم بنویسم. نمیدونم چی بنویسم.» شاید برایتان جالب باشد که نوشتن بیهدف یا سیلان ذهن، سالها بهعنوان یک روش درمانی بهکار رفته است. وقتی که شما شروع به نوشتن صفحات صبحگاهی میکنید، از ذهن خودآگاه خود فراتر میروید و اجازه میدهید که ذهن ناخودآگاه به سطح بیاید. این نوع نوشتن شما را در لحظهی حال نگه میدارد و باعث میشود ایدههایتان فرصت بروز بیابند. نوشتن صفحات صبحگاهی جنبهی خلاق ذهن را در برابر جنبهی منطقی آن تقویت میکند، به شما آزادی بیان میبخشد و موجب میشود مقدار پیشرفتتان را اندازهگیری کنید.
هدف از نوشتن صفحات صبحگاهی چیست؟
سخت نگیرید. هدف از نوشتن صفحات صبحگاهی این نیست که اثر ادبی خلق کنید، بلکه یک راه خوب برای تخلیهی ذهن است. یادتان باشد هیچکس قرار نیست نوشتههای شما را ببیند. پس آزادانه بنویسید و خود را سانسور نکنید. به این فکر نکنید که چهقدر نوشتههایتان بیمعنی، تکراری، عجیب و بهدردنخور است. صفحات صبحگاهی معمولاً پر از خشم، آهوناله، ترحم و دلسوزی به حال خود، بچگانه، لوس و بیمزه هستند. باید هم همینطور باشد. همهی این احساسات منفی میان شما و خلاقیتتان قرار میگیرند. اگر این موضوعات را ننویسید تا شب با شما خواهند بود. مدام در ذهنتان تکرار میشوند و مانع بزرگی بر سر کارایی و خلاقیت شما خواهند بود. اما وقتی این افکار ناخوشایند را مینویسید، ذهن خود را تخلیه میکنید و با ذهن بازتر و آمادهتری به استقبال روز جدید خواهید رفت.
نوشتن صفحات صبحگاهی، شما را با خودتان آشتی میدهد و کمک میکند به شناخت عمیقتری از وجود خود برسید. وقتی شما هر روز دربارهی مشکلات و نگرانیهای خود مینویسید، بالاخره راه حلی برای آنها پیدا خواهید کرد. صفحات صبحگاهی به شما کمک میکند تا ذهنی آرام داشته باشید، به افکارتان نظم ببخشید و سطح استرس و نگرانی را کاهش دهید. ما در زندگی با محدودیتهای زیادی روبهرو هستیم. اما در صفحات صبحگاهی هیچ محدودیتی وجود ندارد. صفحات کاغذ شما را قضاوت نمیکنند و شما بدون ترس میتوانید هرچه دلتان میخواهد بنویسید. در کتاب «معجزهی نوشتن صبحگاهی»، اسکار هاروست میگوید: «صفحات صبحگاهی مانند دشتی سرسبز است که میتوانید کفشها را در آن درآورده، هوای تازه استشمام کنید و در جهان درون خود غوطهور شوید. با یاری کلمات در جایجای صفحه برقصید و اجازه دهید شاعر درونتان یا که کودک درونتان آزاد شود. نوشتن وسیلهای است برای دستیابی به آنچه شاید هرگز تجربه نکرده یا آن را بیان نکردهاید.»
روش نوشتن صفحات صبحگاهی
۱. دفتری را به این کار اختصاص دهید. و هر روز صبح به محض بیدارشدن در آن بنویسید.
۲. هنگام نوشتن صفحات صبحگاهی نباید به موضوع خاصی فکر کنید. قلم را روی کاغذ بگذارید و فقط بنویسید. هرچه همان لحظه در ذهنتان میآید بنویسید.
۳. حتی اگر چیزی به ذهنتان نرسید بنویسید: چیزی به ذهنم نمیرسد! چه چیزی باید بنویسم؟ ولی هر طور شده باید چند صفحه را پُر کنید.
۴. نوشتن باید بهصورت بیوقفه انجام شود و نباید قلم را از روی کاغذ بردارید.
۵. خودتان را سانسور نکنید. خیالتان راحت باشد، این دفتر فقط و فقط مخصوص شماست و هیچ شخص دیگری قرار نیست آن را بخواند؛ پس هرچه همان لحظه به فکرتان میرسد آزادانه بنویسید.
۶. وسوسههای دیگر را فراموش کنید. ساعت، موبایل و هر وسیلهای که باعث حواسپرتی میشود از خود دور کنید.
۷. فقط متمرکز نوشتن باشید. باید دستکم سه صفحه بنویسید.
۸. در هنگام نوشتن بههیچوجه به عقب برنگردید و نوشتههای قبل را نخوانید حتی اگر اشتباه نگارشی یا املایی داشتید رهایش کنید و به نوشتن ادامه دهید.
ایجاد عادت نوشتن در نویسندگان
اگر شما به نویسندگی علاقهمند هستید، صفحات صبحگاهی در این راه میتواند کمک زیادی به شما بکند. نوشتن صفحات صبحگاهی باعث میشود شما در نوشتن، نظم پیدا کنید و نوشتن به عادت روزانهی شما تبدیل شود. سانسورچی درونتان ممکن است بگوید: «تو هیچوقت نویسندهی خوبی نخواهی شد. تو حتی عرضهی نوشتن یک داستانک را نداری. هنوز نمیدانی املای درست کلمات چگونه است. وقتی تا پنجاه سالگی نویسنده نشدی، بعد از این هم نویسنده نخواهی شد. چهچیز باعث شده که خودت را نویسنده فرض کنی؟» اما وقتی شما هر روز صبح، هرچه به ذهنتان میرسد بدون توجه به صدای سانسورچی بنویسید، کمکم صدای سانسورچی ضعیفتر خواهد شد و سلطهاش برشما و خلاقیتتان را از دست خواهد داد.
چرا صفحات صبحگاهی را باید در ابتدای روز نوشت؟
دلیل اینکه چرا باید صبحها بلافاصله بعد از بیدارشدن بنویسید چیست؟ در این موقع از روز ذهن شما هنوز کاملاً هوشیار نشده و در حالت رؤیامانندی قرار دارد، در نتیجه ذهن منطقی و صدای سانسورچی ضعیفتر است و مانعی برای نوشتن ایجاد نخواهند کرد. معمولاً نویسندگان تازهکار تصور میکنند باید حالوهوای نوشتن داشته باشند تا بنویسند اما صفحات صبحگاهی به شما میآموزد که بیتوجه به حالوهوایتان بنویسید. گاهی آثار خلاقانه از دل همین بیحوصلگیها شکل میگیرند. هیچ قانونی وجود ندارد که به شما بگوید دربارهی چه چیزی بنویسید. هرچیزی که مینویسید درست است. فقط باید ذهنتان را آزاد بگذارید تا به هرکجا که میخواهد سفر کند و شما را هم با خود ببرد.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
شکوه طایفی
850 روز پیشوضوح در موضوع و متن موج میزند،چقدر قدرتمندی میترای عزیز، بروم داستانم را بنویسم😁🚶🏻♀️🚶🏻♀️
میترا جاجرمی
849 روز پیشاز محبت شما ممنونم شکوه عزیز 🌷🌷
معصومه خلیقی
688 روز پیشسلام.میترای عزیز متن جالبی بود. قلم خوبی دارید.موفق باشید.
میترا جاجرمی
688 روز پیشسلام خانم خلاقیت عزیز. سپاس از محبتتون🌷🌷
دانشجوی همیشگی مدیریت
300 روز پیشسالهاست که صفحات صبحگاهی رو می نویسم و حقیقتا معجزه ها از نوشتن دیدم در زندگیم
قلم و نوشتن خیلی به من خدمت کرد
خیلی.