اگر به مباحث توسعه‌ی فردی و موفقیت علاقه‌مند هستید، حتماً با جملات تأکیدی آشنا هستید. تقربیاً تمام مدرسان این رشته‌ها به شما توصیه می‌کنند از این عبارت‌ها استفاده کنید. عبارت تأکیدی جمله‌ای است که آنچه می‌خواهید در زندگی‌تان داشته باشید، به زمان حال بیان می‌کند، انگار که همین الان آن چیز در زندگی شما وجود دارد. نمونه‌هایی از این جملات تأکیدی عبارتند از: «من خوشحالم. من ثروتمندم. من رابطه‌ی عاطفی خوبی دارم. من دوست‌داشتنی هستم. من نویسنده‌ی خوبی هستم.» مدرسان توصیه می‌کنند این عبارت‌ها را بنویسید و مرتب با خود تکرار کنید. اما آیا این روش به‌راستی تأثیرگذار است؟ آیا این جملات تأکیدی باعث می‌شوند ما به خواسته‌های خود نزدیک‌تر شویم؟

بیایید با هم امتحان کنیم. به خودتان بگویید: «من ثروتمندم.» چند بار آن را تکرار کنید. چه چیزی در ذهن‌تان اتفاق افتاد؟ آیا چیزی شبیه به این را در ذهن خود نشنیدید؟ «تو که راست می‌گی!» بیشتر ما نسبت به عبارت‌های تأکیدی خود شک داریم. ما این جملات را باور نداریم ولی سعی می‌کنیم خودمان را نسبت به درست بودن‌شان متقاعد کنیم. مدرسان موفقیت با نیت خیرخواهانه به شما می‌گویند برای ایجاد باور مثبت کافی است عبارت‌های تأکیدی را هزاران بار یا میلیون‌ها بار تکرار کنید تا آن‌ها ملکه‌ی ذهن شما شوند. فرض کنیم شما بر این باورید که من فقیر هستم. من تنها هستم. کسی مرا دوست ندارد. اما تصمیم می‌گیرید چیزهای بهتری بخواهید. پس شروع به تکرار عبارت‌های تأکیدی مانند من ثروتمندم،  من دوستان فراوانی دارم، من دوست‌داشتنی هستم، می‌کنید اما در کمال تعجب می‌بینید هیچ اتفاقی نمی‌افتد. بسیاری از مردم از جمله من و خیلی از شما این تجربه را داشتید. اما چرا؟ چرا عبارت‌های تأکیدی برای بیشتر ما بی‌اثرند؟ آیا ما توانایی فکر کردن به یک موضوع مثبت را نداریم؟ یا به اندازه‌ی کافی تلاش نکرده‌ایم؟ پاسخ این است: هیچ‌یک از این‌ها.

به شما گفته شده با استفاده از جملات تأکیدی می‌توانید بر باورهای منفی خود غلبه کنید. اما تجربه‌ی بسیاری از ما نشان داده این کار آسانی نیست. راه حل بهتر، استفاده از پرسش‌ها است. به جای بیان عبارتی که اعتقادی به آن ندارید، چرا سؤالی را که می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد نمی‌پرسید؟

چگونه زندگی‌تان را خلق می‌کنید؟

مدرسان موفقیت تلاش می‌کنند به شما بگویند جملات خود را تغییر دهید، تا زندگی‌تان تغییر کند. اما کسی تا به حال به شما نگفته چگونه می‌توان قدرت پرهیبت آنچه را که هنگام تغییر پرسش‌ها اتفاق می‌افتد مهار و کنترل کرد. ذهن شما چیزی دارد که می‌توانید آن را عملکرد جستجوی خودکار بنامید، به این معنی که هر وقت سؤالی از خودتان می‌پرسید، ذهن شما به‌طور خودکار شروع می‌کند به جستجو برای یافتن پاسخی برای آن.

مدرسان سنتی موفقیت به ما می‌گویند اگر می‌خواهید زندگی‌تان را عوض کنید، باید افکارتان را عوض کنید. این گفته کاملاً درست است. اما آن‌ها هیچ توجهی به پرسش‌هایی که از خود می‌پرسید ندارند و بی‌اعتنا از کنار آن می‌گذرند. اگر فقط جمله‌هایی را که می‌گویید عوض کنید، بدون اینکه در سؤال‌هایی که می‌پرسید، تغییری ایجاد کنید، به نتیجه نمی‌رسید.

پرسش‌های مثبت در مقایسه با پرسش‌های منفی

بیشتر مردم ندانسته از خود پرسش‌های منفی و تضعیف‌کننده می‌پرسند و با این حال در تعجبند که چرا به نتایج رؤیایی خود نمی‌رسند. بیایید پرسش‌های مثبت و منفی را بررسی کنیم. ابتدا با پرسش‌های منفی شروع می‌کنیم چون این‌ها از آن نوع پرسش‌هایی هستند که شما با آن آشنایی بیشتری دارید و در عین حال همان‌هایی هستند که می‌خواهید هرچه زودتر از شر آن‌ها رهایی پیدا کنید.

مطمئناً این پرسش‌ها برای شما آشنا هستند: «چرا من تا این حد می‌ترسم؟ چرا هیچ‌کس مرا دوست ندارد؟ چرا من انقدر بدشانسم؟ چرا پول کافی ندارم؟ چرا در کارم پیشرفت نمی‌کنم؟» هیچ‌کس این پرسش‌ها را با هدف از خود نمی‌پرسد، ولی شما بدون اینکه بدانید، این پرسش‌ها را از خودتان می‌پرسید. درواقع واگویه‌های درونی ما اغلب منفی و از نوع پرسش‌های تضعیف‌کننده است. بیایید با هم امتحان کنیم. با صدای بلند این پرسش‌ها را از خود بپرسید: «چرا من پول کافی ندارم؟ چرا من انقدر تنها هستم؟ چرا نمی‌توانم هیچ کاری را درست انجام بدهم؟» این سؤال‌ها احساس بدی به شما می‌دهند، مگر نه؟

نتیجه‌ی نهایی این پرسش‌های تضعیف‌کننده - چه هوشیارانه باشند و چه ناهوشیارانه - آن است که شما به آنچه بر آن تمرکز دارید خواهید رسید. به عبارت دیگر وقتی که پرسش‌های منفی از خود می‌پرسید، نتایج منفی نصیب‌تان می‌شود.

حالا ببینیم پرسش‌های مثبت و تقویت‌کننده چه هستند و چگونه می‌توانیم به جای پرسش‌های تضعیف‌کننده آن‌ها را از خودمان بپرسیم. پرسش‌های تقویت‌کننده باعث می‌شوند شما به جای آنچه ندارید بر آنچه دارید متمرکز شوید. پرسش‌های مثبت باعث تقویت احساس اعتماد‌به‌نفس می‌شوند و تصویری مثبت از شما در ذهن‌تان ایجاد می‌کنند. چون مغز شما به‌طور خودکار بر آنچه در مورد شما واقعیت دارد، تمرکز می‌کند، و نه آنچه واقعیت ندارد. بنابراین، پرسش‌های تقویت‌کننده به‌طور مستقیم به جواب‌هایی منجر می‌شوند که حقایق را درخصوص اینکه شما به‌راستی که هستید بازگو می‌کنند. نمونه‌ای از این پرسش‌ها عبارتند از: «چرا من پول کافی دارم؟ چرا من نویسنده‌ی خوبی هستم؟ چرا من همیشه سر موقع به قرارهایم می‌رسم؟ چرا من شاد هستم؟ چرا انقدر خوشبختم؟ چرا من دوست‌داشتنی هستم؟» این‌ها بسیار بهترند، این‌طور نیست؟ هدف این عبارت‌ها تغییر پرسش‌های تضعیف‌کننده‌ی شما به پرسش‌های تقویت‌کننده است. 

عبارت‌های تشکیلی

ذهن انسان با طرح پرسش‌ها و جست‌وجو برای یافتن پاسخ‌هایی برای آن‌ها کار می‌کند. بنابراین، وقتی که یک پرسش را به‌طور مکرر از خودتان می‌پرسید، ذهن شما به جست‌وجو می‌پردازد تا برای این پرسش شما پاسخی پیدا کند. وقتی ما پرسش‌هایی را از خود یا دیگران می‌پرسیم - چه پرسش‌های مثبت و چه منفی - در حقیقت الگوهای فکری جدیدی را شکل می‌دهیم که زندگی ما را پی‌ریزی می‌کنند. چه می‌شود اگر چیز محکمی بنا کنید... اما در شکلی غلط؟ این را می‌توان «زندگی‌ای که آن را نمی‌خواهید» نامید! علت واقعی آنکه عبارت‌های تأکیدی برای تغییر زندگی ما چندان مؤثر نیستند آن است که ما قبل از ساختن و شکل دادن چیزی که واقعاً می‌خواهیم، سعی می‌کنیم آن را محکم کنیم.

به جای تحکیم یک چیز لازم است پرسش‌هایی را بسازیم و شکل بدهیم که بتوانند بذرهای فکری را که می‌کاریم تغییر دهند و از این طریق زندگی ما را دگرگون کنند. این پرسش‌ها با عنوان «عبارت‌های تشکیلی» شناخته می‌شوند. اگر هنوز مطمئن نیستید که آیا این روش کار می‌کند یا خیر، بگذارید واقعیتی را برای شما بازگو کنم: در هر حال شما پیش از این هم از عبارت‌های تشکیلی استفاده کرده‌اید. افکاری نظیر «چرا من تا این حد کودن هستم؟» یا «چرا نمی‌توانم هیچ‌کاری را درست انجاک دهم؟» بی‌شک جز عبارت‌‌های تشکیلی منفی هستند. این پرسش‌ها درحقیقت زباله‌های ذهنی شما هستند که خود را درون ذهن شما شکل می‌دهند و از این طریق زندگی‌تان را شکل می‌دهند. اما با شروع استفاده از عبارت‌های تشکیلی مثبت، ذهن شما شروع می‌کند به جست‌وجو برای راه‌های خلاقانه‌ی جدید تا راه حل‌های تازه‌ای برای مشکلات بیابد. قدرت خلق زندگی‌تان با استفاده از عبارت‌های تشکیلی در درون شما و ذهن شگفت‌انگیز و معجزه‌آسای شما نهفته است. شما به هر رو، از قبل و بدون اینکه خود متوجه باشید از این روش استفاده می‌کرده‌اید، پس چرا به جای استفاده‌ی ناهوشیارانه از آن‌ها برای خلق زندگی‌ای که نمی‌خواهید، از آن‌ها به‌صورت هوشیارانه برای خلق زندگی‌ای که می‌خواهید استفاده نکنید؟

چهار مرحله‌ی خلق عبارت‌های تشکیلی‌ای که می‌توانند زندگی شما را عوض کنند

مرحله‌ی ۱: از خودتان بپرسید که چه می‌خواهید

در مرحله یک شما می‌توانید از هدف‌هایی که پیش‌تر آن‌ها را نوشته‌اید استفاده کنید. یا اینکه از صفر شروع کنید. در این مورد تصمیم با خود شماست. نکته‌ی اصلی آن است که تصمیم بگیرید چه چیزی می‌خواهید. (لطفاً توجه کنید که منابع سنتی موفقیت، درست همین‌جا متوقف می‌شوند. آن‌ها به ما می‌گویند که «هدف‌های‌تان را مشخص کنید» و سپس به تکرار عبارت‌های تأکیدی بپردازید که سعی دارند مغز شما را متقاعد کنند که شما بالاخره به آنچه که مد نظرتان است خواهید رسید.) برای مثال در مرحله‌ی یک، ممکن است هدف‌تان را رسیدن به شادی، سلامتی و ثروت تعیین کنید. پس می‌نویسید: «من می‌خواهم شاد، سالم و ثروتمند باشم.» حال می‌رسیم به مرحله‌ی دگرگونی اساسی.

مرحله‌ی ۲: پرسشی را طرح‌ریزی کنید که فرض می‌کند خواسته‌ی شما قبلاً محقق شده است

در مرحله‌ی دوم پرسشی می‌سازید که فرض می‌کند آنچه شما می‌خواهید از قبل محقق شده، اتفاق افتاده یا از قبل درست بوده است. این مرحله‌ی کلیدی برای خلق عبارت‌های تشکیلی‌ای است که می‌توانند زندگی شما را تغییر دهند. در مثال بالا آنچه شما می‌خواهید شادی، سلامتی و ثروت است، پس در این مرحله از خود می‌پرسید چرا این خواسته از قبل محقق شده است؟ زندگی شما انعکاسی است از بذرهای افکاری که می‌کارید و به آن انرژی می‌بخشید. به بیان دقیق‌تر، زندگی شما انعکاسی است از فرض‍های ناهوشیاری که درباره‌ی زندگی و ارتباط خودتان با آن اتخاذ می‌کنید. اگر بتوانید سازوکاری پیدا کنید که بتواند بذرهای فکر ناهوشیار شما را ثبت و آن را مجدداً برای شما پخش کند، شاید چیزی شبیه این باشد: «چرا من تا این حد شکست‌خورده‌ام؟ چرا من به اندازه‌ی کافی ندارم؟ چرا من موفق‌تر نیستم؟» و امثال این‌ها.

خب، ما سازوکاری داریم که بذرهای فکر ناهوشیار شما را ثبت و منعکس می‌کند. این سازوکار همان زندگی شماست! شما از خودتان این پرسش‌های منفی ناهوشیار را می‌پرسید. فکر می‌کنید پاسخ این پرسش‌های منفی چه می‌تواند باشد؟ پاسخ آن می‌تواند چنین باشد: زندگی شما به پرسش‌های منفی‌ای که از خودتان می‌پرسید عینیت می‌بخشد و این چیزی نیست جز میوه‌ی طبیعی بذرهای افکار منفی‌ای که در ذهن خود کاشته‌اید. برای مثال: اگر شما به‌طور ناهوشیار از خود می‌پرسید «چرا من این‌قدر بدبختم؟» پاسخ شما چیزی جز زندگی بدبختانه‌ای که نصیب‌تان می‌شود نخواهد بود.

اگر به‌طور نادانسته از خود می‌پرسید «چرا من به اندازه‌ی کافی ندارم؟» پاسخ آن چیزی جز محرومیت شما در زندگی‌تان نخواهد بود. اگر به‌طور نادانسته از خودتان می‌پرسید «چرا من این‌قدر تنها هستم؟» مرد یا زن رؤیاهای‌تان هرگز سر راه شما قرار نخواهد گرفت.

معکوس کردن ناسزاها

هنگام انجام دادن این مرحله از روش عبارت‌های تشکیلی، شما چیزی را که ناهوشیار (پنهان) است می‌گیرید و آن را هوشیار (آشکار) می‌کنید و چیزی را که منفی (تضعیف‌کننده) است می‌گیرید و آن را مثبت (تقویت‌کننده) می‌کنید. بگذارید تمام پرسش‌های منفی‌ای را که در بالا آمده‌اند معکوس کنیم. معکوس این پرسش‌ها می‌تواند چیزی شبیه این باشد: «چرا من این‌قدر خوشبختم؟ چرا من به‌اندازه‌ی کافی دارم؟ چرا من این‌قدر محبوبم؟» ممکن است این پرسش‌ها در وضعیت فعلی برای شما نامأنوس یا حتی احمقانه به‌نظر برسند؛ اما چه می‌شود اگر شما به خودتان اجازه‌ی پذیرش این پرسش‌ها را به‌عنوان واقعیت زندگی‌تان بدهید. آیا در این‌صورت شما زندگی‌ای نخواهید داشت که با زندگی افراد عادی فرق دارد. زندگی‌ای که با زندگی فعلی‌تان به‌کلی متفاوت خواهد بود؟

کیفیت زندگی شما فقط به دو چیز بستگی دارد: کیفیت مکالمه‌ی شما با دنیای درون‌تان و کیفیت مکالمه‌ی شما با دنیای بیرون‌تان. مرحله‌ی دوم روش عبارت‌های تشکیلی آن است که شروع کنید به تغییر کیفیت مکالمه‌تان با دنیای درون‌تان. در این مرحله شما پرسش‌های جدید، بهتر و تقویت‌کننده از خود می‌پرسید و دیگر پرسش‌های منفی و تضعیف‌کننده مطرح نمی‌کنید. بنابراین، مرحله‌ی دوم این است که از خود بپرسید «چرا آنچه می‌خواهم هم‌اکنون در زندگی من تحقق یافته است؟» به‌عنوان نمونه در مثال فوق باید از خودتان بپرسید «چرا من این‌قدر خوشبخت، سالم و ثروتمندم؟»

مرحله‌ی ۳: خود را وقف پرسش کنید

نکته‌ی اصلی در عبارت‌های تشکیلی، نه پیداکردن پاسخ، بلکه پرسیدن پرسش‌های مناسب‌تر است. وقتی که پرسش‌های مناسب‌تری می‌پرسید، ذهن‌تان به‌طور خودکار بر چیزهایی متمرکز می‌شود که شاید از قبل هرگز بر آن‌ها تمرکز نکرده‌اید. با این کار به نتایج شگفت‌انگیزی دست پیدا می‌کنید. فرض کنید می‌خواهید در شهر محل زندگی‌تان رستوران جدیدی پیدا کنید. برای این کار به جستجوگر گوگل می‌روید و کلیدواژه‌ی رستوران و نام شهر محل اقامت خود را تایپ می‌کنید. کاری که شما می‌کنید درحقیقت پرسیدن سؤالی است که هنوز پاسخ آن را نمی‌دانید.

هنگامی که چیزی رادر جستجوگر گوگل جست‌وجو می‌کنید، آیا می‌نشینید و غصه می‌خورید که گوگل نتواند به پرسش شما پاسخ دهد؟ خیر، شما فقط کلید اینتر را می‌فشارید و می‌دانید که پاسخ مورد نظرتان در راه است. آیا وقتی پرسشی را تایپ می‌کنید، ممکن است گوگل بگوید «فکر نمی‌کنم که حالا حوصله‌ی پاسخ‌دادن به پرسش شما را داشته باشم؟» خیر، گوگل فقط پاسخ شما را جست‌وجو می‌کند و شما هم مطمئن هستید که نه‌فقط گوگل پاسخ شما را دارد، بلکه این پاسخ اکنون در راه است. در مورد عبارت‌های تشکیلی هم همین‌گونه است. برای مثال، به‌هیچ‌وجه لازم نیست بدانید چرا ثروتمندید، فقط لازم است از خود بپرسید چرا ثروتمند هستید (تا ذهن شما بگردد و پاسخ آن را بیابد) چرا؟ زیرا پرسیدن پرسش‌های تقویت‌کننده به‌طور خودکار ذهن شما را بر آنچه دارید، در مقابل آنچه ندارید، متمرکز می‌سازد.

اکثر مردم همیشه از در فقدان درمی‌آیند. از در فقدان درآمدن یعنی اینکه ذهن شما بر چیزی که ندارید متمرکز شده است. وقتی شما بر چیزی که ندارید متمرکز شده‌اید، از این کار چه چیز نصیب‌تان می‌شود. خب، معلوم است... احساس نداشتن! و این تمرکز از کجا می‌آید؟ از پرسش‌هایی که به‌صورت ناهوشیار از خود می‌پرسید. ذهن شما مانند گوگل عمل می‌کند، منتهی در سطحی بسیار قدرتمندتر و پیچیده‌تر. درواقع گوگل نمی‌تواند پرسش‌های طرح‌شده برای آن را تغییر دهد، بلکه فقط می‌تواند آنچه را که از او خواسته‌ شده انجام دهد. ولی شما این مزیت را دارید که می‌توانید پرسش‌های‌تان را به‌صورت هوشیارانه انتخاب کنید.

زمانی که شما پرسشی را در ذهن خود طرح می‌کنید، چه بدانید و چه ندانید، ذهن شما به‌صورت خودکار و غیر ارادی به‌طور ناهوشیارانه به جست‌وجو برای یافتن پاسخ آن مشغول می‌شود. این ما را به چهارمین مرحله‌ی اساسی روش عبارت‌های تشکیلی رهنمون می‌سازد که برای کسب نتیجه از این روش باید آن را انجام دهید.

مرحله‌ی ۴: براساس فرض‌های جدیدی که درباره‌ی زندگی اتخاذ کرده‌اید، اعمال جدیدی انجام دهید

اگر فرض کنید که زندگی بر وفق مراد شماست، به‌طور طبیعی بر اساس این باور که «کارها به بهترین وجه پیش خواهد رفت» دست به عمل خواهید زد و نتایج مطلوب به‌طور طبیعی حاصل خواهند شد. اما اگر فرض کنید که زندگی علیه شماست، آن‌گاه اعمال شما توأم با تردید و درنگ و مبتنی بر ترس و «چرا خود را به زحمت بیندازم» خواهند بود و نتایج نامطلوب به‌طور طبیعی به‌دست خواهند آمد. روش عبارت‌های تشکیلی آنچه را که تاکنون ناهوشیار و پنهان بوده است، هوشیار، آشکار و شفاف می‌کند. 

شما به‌طور پیوسته در حال پی‌ریزی فرض‌هایی درباره‌ی زندگی و رابطه‌تان با آن هستید؛ اما این فرض‌ها همواره در سطح ناهوشیار اتخاذ می‌شوند و آن‌قدر پنهان هستند که شما حتا متوجه وجود آن‌ها نمی‌شوید. درنتیجه، درصد زیادی از اعمال شما تحت تأثیر فرض‌هایی هستند که ممکن است شما سال‌ها یا حتا دهه‌ها قبل شکل داده باشید. به‌خاطر داشته باشید نکته‌ی اصلی در روش عبارت‌های تشکیلی یافتن پاسخ برای پرسش‌های شما نیست، بلکه هدف آن تغییر چیزی است که ذهن شما به‌صورت خودکار بر آن تمرکز می‌کند. از آنجا که اکنون می‌خواهید پرسش‌هایی بسازید که فرض می‌کنند آنچه شما می‌خواهید از قبل محقق شده است، ذهن شما انتخاب دیگری غیر از یافتن راهی برای تحقق آن نخواهد داشت. 

چگونه متوجه خواهید شد که این روش جواب می‌دهد؟

«چگونه متوجه خواهم شد که این روش دارد جواب می‌دهد؟» (این پرسش اغلب توسط افرادی مطرح می‌شود که هنوز آن را به‌صورت هوشیارانه امتحان نکرده‌اند.) بسیاری از افرادی که استفاده از عبارت‌های تشکیلی را شروع می‌کنند، بروز آنی نوعی احساس آرامش ذهنی را گزارش می‌کنند. البته روش عبارت‌های تشکیلی بر پایه‌ی اصول علمی بنا شده است نه جادوگری. شما نمی‌توانید از خودتان بپرسید «چرا من این‌قدر لاغر و سالم هستم؟» و در عین حال به خوردن غذاهای ناسالم ادامه دهید و انتظار داشته باشید که وزن‌تان کاهش یابد. شما نمی‌توانید با طرح پرسش‌های مثبت و همزمان با آن ادامه‌ی رفتارهای منفی قوانین جهان هستی را زیر پا بگذارید و انتظار داشته باشید که به آنچه می‌خواهید برسید.

نکته‌ی مهم در استفاده از عبارت‌های تشکیلی این نیست که سعی کنید ذهن‌تان را فریب دهید؛ بلکه آن است که از ذهن‌تان به‌درستی استفاده کنید. به‌هرحال، شما از قبل دارید از این روش استفاده می‌کنید. اما اکثر مردم از آن به‌طور ناهوشیار در جهت منفی استفاده می‌کنند.

از عبارت‌های تشکیلی استفاده کنید ولی نگران «صحیح» انجام دادن آن‌ها نباشید. اتفاقاتی که در ذهن ناهوشیار ما در جریان است، پیچیده‌تر از آن چیزی است که علم بتواند آن را درک کند؛ استفاده از عبارت‌های تشکیلی، عملکرد خودکار جست‌وجوی خودکار ذهن را قادر خواهد ساخت تا به‌جای نتایج منفی خلاف میل شما، نتایج مثبت شایان توجهی که مطابق میل شما هستند را خلق کند.

نمونه‌هایی از عبارت‌های تشکیلی

در این قسمت ده نمونه از قدرتمندترین عبارت‌های تشکیلی را با هم مرور می‌کنیم. از آنجا که تعداد عبارت‌های تشکیلی‌ای که شما می‌توانید بسازید نامحدود است، هیچ اجباری نیست که خود را به این ده مورد محدود کنید. شما می‌توانید عبارت‌های تشکیلی خود را با که با وضعیت شخصی‌تان تطابق دارند بنویسید.

 از این عبارت‌های تشکیلی استفاده کنید، آن‌ها را بارها و بارها دوره کنید، آن‌ها را مانند عبارت‌های تأکیدی سنتی روی کاغذ بنویسید؛ اما دقت کنید که عبارت‌های تشکیلی خیلی راحت‌تر بر زبان شما جاری می‌شوند، زیرا شما به جای تلاش برای مجبور کردن خودتان به باور چیزی که به‌راستی باورش ندارید، فرض‌هایی جدید بر پایه‌ی آنچه که واقعاً می‌خواهید، درباره‌ی زندگی و ارتباطتان با آن پی‌ریزی خواهید کرد. با استفاده از عبارت‌های تشکیلی، می‌توانید به‌طور مستقیم کنترل هوشیارانه‌ی افکار ناهوشیارتان را به‌دست گیرید، پرسش‌ها را تغییر دهید تا نتایج عوض شوند و زندگی‌تان تغییر کند.

۱. چرا من این‌قدر ثروتمندم؟

۲. چرا من این‌قدر خوشبختم؟

۳. چرا من به اندازه‌ی کافی دارم؟

۴. چرا من به‌اندازه‌ی کافی خوبم؟

۵. چرا من آنچه را که برای موفقیت لازم است دارم؟

۶. چرا من شجاعت لازم برای انجام دادن آنچه را که می‌خواهم، دارم؟

۷. چرا الان فرصت خیلی راحت برای من فراهم می‌شود؟

۸. چرا من از این همه موفقیت لذت می‌برم؟

۹. چرا من در کسب‌وکارم بیش از مقدار کافی پول درمی‌آورم؟

۱۰. چرا داشتن آنچه می‌خواهم، به دیگران کمک می‌کند تا به آنچه می‌خواهند برسند؟

مروری سریع بر این مطلب

۱. ذهن انسان با تکیه بر پرسش‌ها کار می‌کند. تفکر بشر درحقیقت فرایندی مشتمل بر طرح پرسش و جست‌وجو برای یافتن پاسخ‌هایی برای آن پرسش‌هاست.

۲. مدرسان سنتی موفقیت چند دهه است توصیه می‌کنند برای رسیدن به آنچه می‌خواهیم از عبارات تأکیدی یا مثبت استفاده کنیم؛ ولی مشکل اینجاست که عبارت‌های تأکیدی به‌راستی اثربخش نیستند، زیرا با استفاده از آن‌ها سعی می‌کنید خود را به چیزی متقاعد کنید درواقع باورش ندارید.

۳. نویسنده‌ی کتاب «کد رمز موفقیت» به‌جای عبارت‌های تأکیدی مفهوم جدیدی به نام عبارت‌های تشکیلی را کشف کرده است. این‌ها پرسش‌های تقویت‌کننده‌ای هستند که بلافاصله الگوهای فکری ناهوشیار شما را از منفی به مثبت تبدیل می‌کنند، چون ذهن شما به‌طور خودکار شروع به جست‌وجو برای یافتن پاسخ برای پرسش‌ها می‌کند، پرسیدن پرسش‌های تقویت‌کننده از خود، فوراً تمرکز شما را از چیزهایی که ندارید به چیزهایی که دارید معطوف می‌سازد.

۴. چهار مرحله روش عبارت‌های تشکیلی عبارتند از:

یک. از خودتان بپرسید که چه می‌خواهید.

دو. پرسشی بسازید که فرض می‌کند آنچه شما می‌خواهید از قبل محقق شده است.

سه. بگذارید ذهن‌تان به دنبال پاسخ پرسش طرح‌شده بگردد.

چهار. براساس فرض‌های جدیدی که درباره‌ی زندگی اتخاد کرده‌اید، اعمال جدیدی انجام دهید.

۵. شما می‌‌توانید از عبارت‌های تشکیلی در تمام ابعاد زندگی‌تان از جمله پول، سلامتی، روابط فردی و اجتماعی، کاهش وزن، فروش کالاها و خدمات استفاده کنید. با استفاده از عبارت‌های تشکیلی می‌توانید با زحمت کمتر و سرعت بیشتر به خواسته‌های‌تان برسید.

منبع: کتاب کد رمز موفقیت اثر نوا سنت‌جان با ترجمه‎‌ی میرمجید خلخالی‌زاویه

خرید نسخه‌ی الکترونیکی کتاب "کد رمز موفقیت" از فیدیبو

خرید نسخه‌ی چاپی کتاب "کد رمز موفقیت" از دیجی کالا