در دوران کودکی عروسک های زیادی داشتم. باربی های زیبا، عروسک های حیوانات، شخصیت های کارتونی و...اما یکی از عروسک‌ها را بیشتر دوست داشتم. اسم عروسکم سارا بود. موهای قهوه ای روشن و  چشم‌های آبی داشت. چشم هایش باز و بسته می شدند و من حس می کردم سارا زنده است.این عروسک همدم همیشگی من بود. 

شاید ۳ یا ۴ ساله بودم که این عروسک را برایم خریدند، اما در تمام دوران کودکیم، هیچ عروسک دیگری نتوانست جای سارا را برایم بگیرد‌. در تمام بازی هایی که می کردم سارا حضور داشت. او نزدیکترین دوستم بود و حتی شب ها او را پیش خودم می خواباندم. او جزء جدانشدنی از زندگی آن روزهای من بود.

بزرگتر که شدم کتاب ها جای عروسک هایم را گرفتند. خواندن کتاب به بازی مورد علاقه ام تبدیل شد. بچه های دیگر دنبال گردش، لباس، مسافرت، بازی های کامپیوتری و... بودند، اما من فقط با کتاب ها مشغول بودم. با کتاب ها زندگی می کردم، شاید هم کتاب ها در من زندگی می کردند.

کتابخانه بزرگی در زیرزمین خانه مان داشتیم که پر از کتاب بود و من هم هر روز کتاب جدیدی به آن اضافه می کردم. آنقدر به کتاب هایم علاقه داشتم که آن ها را با چسب های مخصوص جلد می کردم تا کثیف نشوند و نو بمانند.فهرستی برای کتاب ها درست کرده بودم و آن ها را به ترتیب در کتابخانه قرار داده بودم. 

این بازی با کتاب ها تا زمان کنکور ادامه داشت. بعد از آن گرفتار بازی سرنوشت شدم. رشته ای را برای ادامه تحصیل انتخاب کرده بودم که با روحیات من سازگار نبود. گرچه هنوز هم با کتاب ها بازی می کردم ولی زمانم خیلی کم بود. اسیر بازی درس و کشیک و بیمارستان شده بودم که بازی مورد علاقه ام نبود و از انجامش لذت نمی بردم.

بعد از فارغ التحصیلی به بازی عشق، علاقمند شدم. دلم می خواست عشقی بزرگ را تجربه کنم. یکی دو نفری را هم وارد این بازی کردم، اما آن ها هم بازی های خوبی برای من نبودند. تصمیم گرفتم فعلاً این بازی را کنار بگذارم.

تا این روزها که درگیر بازی نوشتن هستم و البته بازی قدیمی کتاب خواندن. این دو بازی، بازی های مورد علاقه من هستند و من دوست دارم بازیکن خوب این دو عرصه باشم. می نویسم و از بازی نوشتن لذت می برم. احساس می کنم به همان دوران خوش کودکی که با کتاب ها بازی می کردم، برگشته ام. و همان احساس لذت و شاید هم لذت بیشتری را تجربه می کنم. اکنون می دانم که به بازی نوشتن تا زنده هستم ادامه خواهم داد و به خود می گویم" زندگی همه اش بازی است " پس چه بهتر که به بازی مورد علاقه مان بپردازیم و از بازی زندگی لذت کافی ببریم.

آیا شما بازی مورد علاقه تان را پیدا کرده اید؟