حتماً شما هم آدمهایی را دیدهاید که زیبایی مو را با بلندیاش میسنجند؛ انگار هر چه درازتر، بهتر! اما آیا هر درازی زیباست؟ موهایشان را که میبینی یاد حسنی میافتی: «موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه و واه واه.» البته که موی بلند زیباست، اما هر درازمویی زیبا نیست. موهای درهمگرهخورده و وزوزی که به دم جارویی کهنه میماند، چه جذابیتی دارد؟ راز زیبایی موی بلند در اصلاح است. باید هرسش کنی؛ موخورهها را بیرحمانه بچینی و دور بریزی. اگر حوصلهی این کار را نداری، شاید بهتر باشد به موی کوتاه قناعت کنی؛ چراکه زیبایی موی کوتاه مرتب، دهها برابر بیشتر از موی بلند شلخته است.
حالیا اینها را گفتم که برسم به جملههای بلند. جملههایی که طولشان چند فرسخ است و وقتی به انتها میرسی، یادت نمیآید اولش چه بود. یا بدون فعل که قطارقطار پشتِسرِهم ردیف شدهاند و جملهای بیمعنا را پدید آوردهاند. و یا جملههایی پر از واژههای حشو. این درازجملهها مثل همان درازموها هستند؛ نهتنها زیبا نیستند که نویسنده را ناشی نشان میدهند.
اگر جملههایت را هرس نکنی، قیافهی جملههایت مثل «حسنی» خواهد شد؛ همانطور که هیچکس با او بازی نمیکرد، کسی هم نوشتههای تو را نخواهد خواند. پس بیفت به جان جملههایت. بکوش تا میتوانی کوتاهشان کنی؛ بارها و بارها یک جمله را بنویس و از رویش بخوان تا به بهترین و موجزترین فرم برسی. از خودت بپرس: «آیا این واژه ضروری است؟ اگر حذف شود، آسیبی به جمله میرسد؟» به جملههایی کوتاه راضی باش تا زمانی که در هرس کردن قوی شوی؛ تنها در این صورت است که میتوانی جملههای بلند بنویسی و از زیبایی و فصاحتشان مطمئن باشی. فراموش نکن هر بار که جملهای را اصلاح میکنی، یک گام در نوشتن جلو میروی.
دیدگاه خود را بنویسید