نام کتاب: فرقه‌ی خودبینان

تاریخ چاپ: 1403

تعداد صفحات: 133

نویسنده: اریک امانوئل اشمیت

اریک امانوئل اشمیت، نویسنده، نمایشنامه‌نویس، و فیلسوف فرانسوی-بلژیکی، یکی از چهره‌های برجسته‌ی ادبیات معاصر است که آثارش تأثیرات عمیق و شگرفی بر دنیای فکری و فرهنگی جهان گذاشته است. او در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در شهر لیون فرانسه به دنیا آمد و در دوران کودکی به موسیقی علاقه‌مند شد، به‌طوری‌که از سن ۹ سالگی به یادگیری پیانو پرداخت. در ابتدا می‌خواست آهنگساز شود، اما معلمانش او را به سوی رشته‌های دیگر هدایت کردند. استعداد اشمیت در نگارش به‌سرعت آشکار شد و این امر باعث شد تا او مسیر خود را در دنیای ادبیات و فلسفه پیدا کند.

اشمیت در دهه ۱۹۸۰ به تحصیل در رشته فلسفه پرداخت و پایان‌نامه‌ی دکترای خود را با عنوان «دیدرو و مابعدالطبیعه» نوشت، که در سال ۱۹۹۷ با عنوان دیدرو و فلسفه‌ی اغوا منتشر شد. از همان زمان، علاقه‌ی او به تلفیق فلسفه با هنر و ادبیات باعث خلق آثار برجسته‌ای شد. نخستین نمایشنامه‌های او، از جمله «شب والونی» که نسخه‌ای مدرن از اسطوره‌ی دون ژوان است، در سال ۱۹۹۱ موجب شهرت او در فرانسه شد. اشمیت در همان سال‌ها به نویسندگی فعال در زمینه‌ی نمایشنامه‌ها و رمان‌ها ادامه داد و آثارش در بیش از ۵۰ کشور به صحنه رفت.


مترجم: سیامند زندی

کیفیت ترجمه: به نظر می‌رسد سیامند زندی توانسته بادقت و ظرافت روح این اثر را به مخاطب منتقل کند. جمله‌ها یکدست و روان هستند و دست‌انداز ندارند.

ناشر: انتشارات کتاب نو


درباره‌ی کتاب

یک پژوهشگر فلسفه در حال تحقیقی دانشگاهی است؛ موضوعی که خیلی هم به آن علاقه‌مند نیست. جست‌وجو میان منابع خسته‌اش می‌کند. برای فرار از این کسالت، به‌صورت اتفاقی کتابی برمی‌دارد و با فلسفه‌ی «خودبینی» آشنا می‌شود. مهم‌ترین فیلسوف این عرصه، مردی‌ است به نام «گاسپر لانگنهارت». او در قرن هجدهم می‌زیسته و یک‌باره به این نتیجه رسیده که تمام جهان، غیر از وجود خودش، غیرواقعی است یا به‌بیان دقیق‌تر، اصلاً وجود ندارد. تنها موجودی که واقعیت دارد، خودِ اوست؛ گویی این مرد هیچ‌کس دیگری جز خود را نمی‌تواند ببیند. لانگنهارت در محافل مختلف حضور پیدا می‌کرده و نظریه‌اش را با صدای بلند و نهایت صراحت به گوش همگان می‌رسانده. نظرات عجیب‌وغریب لانگنهارت، به‌نظر شخصیت اصلی داستان، قابل باور می‌آیند. او با فیلسوف هم‌ذات‌پنداری می‌کند و ترغیب می‌شود بیشتر درباره‌ی او و فلسفه‌اش بداند.

از این‌جا به بعد، با رمانی فلسفی روبه‌رو می‌شویم که با ساختاری پلیسی روایت می‌شود. راوی مانند یک کارآگاه در تمام داستان، به دنبال سرنخی از «گاسپر لانگنهارت» می‌گردد. به‌نظر می‌رسد کسانی عامدانه او و اندیشه‌هایش را از صفحه‌ی تاریخ محو کرده‌اند. او در مرز حقیقت و خیال، به دنبال شواهدی از اهمیت وجود لانگنهارت و فلسفه‌اش می‌گردد؛ جست‌وجویی دشوار، چون بیشتر منابع از بین رفته‌اند. در این مسیر، خواننده هم با شخصیت اصلی همراه می‌شود و با پرسش‌های فلسفی زیادی روبه‌رو می‌گردد.

لحن اثر ساده و قابل فهم است. داستان لانگنهارت و دنیای ذهنی راوی به موازات هم پیش می‌روند و همین باعث می‌شود خواننده با شخصیت اصلی حس نزدیکی بیشتری پیدا کند و راحت‌تر وارد دنیای فکری‌اش شود. پایان داستان هم، مثل بسیاری از داستان‌های پلیسی، غافل‌گیرکننده و شوک‌آور است.

«اریک امانوئل اشمیت»، نویسنده‌ی کتاب، این پرسش را مطرح می‌کند که شاید زندگی یک رؤیا است؛ از کجا مطمئن باشیم که بیداریم؟ شاید همه‌ی آن‌چه می‌بینیم، ساخته‌ی ذهن ما باشد؛ درست مثل چیزی که در خواب تجربه می‌کنیم. سال‌ها پیش، زمانی که کودک بودم و اصلاً از زندگی‌ای که داشتم راضی نبودم، گمان می‌کردم این زندگی، واقعی نیست و دارم خواب می‌بینم؛ و فردا صبح، در جای دیگری بیدار خواهم شد و زندگی واقعی‌ام آغاز می‌شود. این پندار، به‌تدریج از ذهنم پاک شد و دیگر به آن نیندیشیدم. اما مطالعه‌ی این کتاب و داستان «گاوخونی»، دوباره مرا به فکر انداخت. واقعاً چطور می‌شود مطمئن باشیم بیداریم؟ مگر غیر از این است که بیشتر اوقات، وقتی خوابیم، می‌پنداریم بیداریم؟ بعضی خواب‌هایمان حتی واقعی‌تر از واقعیت بیداری‌مان به نظر می‌رسد. اگر دنیای هر کس محصول تصوراتش باشد، چه؟

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنم؟

 اگر به خواندن داستان‌های فلسفی و حتا داستان‌های پلیسی-معمایی علاقه‌مندید، کتاب «فرقه‌ی خودبینان» انتخاب خوبی‌ست. کتابی که پرسش‌های زیادی در ذهنتان ایجاد می‌کند و شما را وامی‌دارد به تکاپو و جست‌وجو برای یافتن پاسخ این سؤال‌ها. پژوهشی که شاید هیچ‌گاه به نتیجه نرسد، اما مسیری پر از تجربه و یادگیری برایتان رقم می‌زند.


روش تهیه‌ی نسخه‌ی الکترونیکی

فیدیبو

طاقچه