گفتگو با اعضای بدن یکی از تکنیک‌های نوشتار درمانی است. من امروز با موهایم گفت‌وگو کرده‌ام. شما دوست دارید با کدام‌یک از اعضای بدن‌تان صحبت کنید؟

من: می‌گم موجان، چقدر قدت بلند شده.
مو: آره، البته اگه تو تو کارم دخالت نمی‌کردی بلندترم می‌شدم!
من: وا، چه دخالتی؟
مو: یادت نیست دوازده سالت بود، انقدر منو کوتاه کردی که شکل پسرا شده بودی؟
من: آره یادمه. چقدر غصه خوردم.
مو: حقته. چرا خب این کار رو کردی؟ حیف نبود؟
من: دلیلشو یادم نیست. شاید چون اون زمان مد بود. شاید...
مو: هاهاها. چقدرم که تو اهل مدی!
من: نیستم؟
مو: نه معلومه که نیستی. الان چندساله که من یه مدلم؟
من: راست می‌گی. ولی همین‌جوری قشنگی دیگه. خیلی بلند و قشنگ.
مو: حالا اگه صد سال یه بار بری آرایشگاه هم بد نیست. منم یه کم دلم باز می‌شه.
من: ای بابا. تو که می‌دونی من چقدر از جو آرایشگاه بدم می‌یاد.
مو: نه نمی‌دونم. چرا بدت می‌یاد؟
من: بهتره چیزی نگم. دردسر می‌شه.
مو: آهان یعنی الان صنف آرایشگرا علیهت اعلام جرم می‌کنن؟
من: بعید نیست. بگذریم. من یه گله‌ای ازت دارم؟
مو: چه گله‌ای؟
من: چرا انقدر زود سفید شدی؟
مو: زود؟ مگه چند وقته؟
من: از ۲۵-۲۴ سالگی شروع کردی به سفید شدن.
مو: شاید تغذیت خوب نبوده. چرا می‌خوای بندازی گردن من؟!
من: نخیرم، خیلی هم تغذیم خوب بود.
مو: اولن که خوب نبود. آت و آشغال زیاد می‌خوردی. ثانین همش استرس داشتی. تو که ناسلامتی دکتری. می‌دونی استرس موهارو زودتر سفید می‌کنه.
من: یعنی تو هیچ تقصیری نداری؟
مو: معلومه که ندارم. به تو رو بدم می‌خوای شوهر نکردنتم بندازی گردن من.
من: شایدم تقصیر تو باشه.
مو: والا ما تا جایی که می‌دونیم مردا از موی بلند خوششون می‌یاد.
من: اون مردای قدیم بودن. زمونه عوض شده.
مو: یعنی الان کچل دوست دارن؟
من: نمی‌دونم والا. بی‌اطلاعم.
مو: باشه، بی‌خیال. دیگه گله‌ای نداری؟
من: چرا دارم.
مو: تعارف نکن. بگو.
من: از دستت کفری‌ام. خیلی زود چرب می‌شی. حتا یک روز درمیونم می‌شورمت باز چربی.
مو: واه واه. خیلی‌ام دلت بخواد. اگه خشک و وز بودم مثل دسته‌ی جارو، اون وقت راضی بودی؟
من: نه، ولی اگه معمولی بودی خیلی بهتر بود، نه خشک نه چرب.
مو: اولن که تو مرام ما نیست معمولی بودن. ثانین این چیزایی که می‌گی دست من نیست. برو یقه‌ی مادر پدرتو بگیر که این ژن‌های بد رو بهت دادن.
من: راست می‌گی ولی دستم به جایی بند نیست.
مو: واسه همین به من بند می‌کنی.
من: نه بابا، دارم باهات درددل می‌کنم. من که ازت خوب مراقبت می‌کنم تو هم یه کم باهام راه بیا دیگه.
مو: والا مراقبتی نمی‌کنی‌. سال تا سال که آرایشگاه نمی‌ری. شامپوهاتم که همه ایرانین. پدر منو هم که با سشوار درآوردی. منت چیو سرم می‌ذاری؟
من: ای بابا  اصلن نمی‌شه با تو حرف زد. من این همه ماسک موهای خوب می‌خرم. خب همش به‌خاطر توِ دیگه.
مو: خب وظیفته. من به این زیبایی و بلندی بایدم مراقبم باشی.
من: موجان مثل اینکه اعصاب نداری، بیا بریم حموم شاید اعصابت آروم شه.
مو: فکر بدی نیست. ولی قول بده منو با اون شامپو خارجیه بشوری.
من: باشه بابا، قول می‌دم. بیا بریم.