یادداشت‌ روزانه چیست؟

یادداشت روزانه ثبت وقایع و رخدادهای روزانه، مشاهدات، تجربیات، عواطف و دغدغه‌ها است. تمرین گاه‌شمار  را به‌خاطر دارید؟ آن تمرین هم  درواقع نوعی یادداشت‌نویسی روزانه است. اما وقتی برای مدتی گاه‌شمار بنویسید یادداشت‌های روزانه‌ی شما رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرند. شما خودتان و اطرافیان‌تان را بهتر می‌شناسید. یاد می‌گیرید که چطور احساسات‌تان را مدیریت کنید. چطور بهتر برنامه‌ریزی کنید و اولویت‌های‌تان را مشخص کنید. در دل یادداشت‌های روزانه میزان پیشرفت خود را اندازه می‌گیرید و متوجه می‌شوید که مهارت نویسندگی‌تان بیشتر می‌شود. دایره‌ی واژگان شما گسترده‌تر می‌شود و کیفیت جملات‌تان هم بهتر می‌شود. باد هریس می‌گوید: «نوشتن یادداشت‌های روزانه کمک‌مان می‌کند تا مطمئن شویم خلاقیت، ارزش‌ها و آرمان‌هایی که از درون‌مان برمی‌خیزند موهبت‌هایی هستند که می‌توانیم آن‌ها را بپرورانیم و بسط دهیم. وقتی دریافتیم چطور به خودمان گوش بسپاریم، می‌توانیم با قدرت عمل کنیم، با شادی و سرور به دنیا خوشامد بگوییم و موهبت‌های‌مان را با دیگران تقسیم کنیم.»


چه چیزهایی را می‌توان در یادداشت‌های روزانه نوشت؟

● اتفاقاتی که در دنیای بیرون و در دنیای درون شما می‌افتد

● احساسات عاطفی و هیجانات عمیق

 ● افکار، خیال‌بافی‌ها و رویاها

● خلاصه‌ی کتاب‌هایی که می‌خوانید و فیلم‌هایی که می‌بینید

● آموخته‌های‌تان: نوشتن یک راه خوب برای تثبیت یادگیری است

● نظر شما درباره‌ی وقایع سیاسی و اجتماعی

● اشعار و نقل قول‌های جالب

● اولویت‌ها و اهداف

● ایده‌هایی که به ذهن‌تان می‌رسد

در یادداشت‌های روزانه‌تان حتمن از ایده‌های‌تان بنویسید. قدم اول برای عملی‌کردن هر ایده‌ای مکتوب‌کردن و روی کاغذ آوردن آن است. الیزابت گیلبرت در کتاب «جادوی بزرگ» می‌گوید اگر به ایده‌ها توجه نکنید، قهر می‌کنند و به ذهن دیگری می‌روند. پس برای اینکه جلوی فرار ایده‌ها را بگیرید حتمن در یادداشت‌های روزانه‌تان، آن‌ها را بنویسید.

ما یادداشت‌های روزانه را برای خودمان می‌نویسیم. برای اینکه احساسات ناخوشایند را از ذهن‌مان تخلیه کنیم، خودمان را بهتر بشناسیم، ایده‌های جدید پیدا کنیم و به راه‌حل‌های مناسب‌تری برسیم. اما بسیاری از آثار بزرگ ادبی، همین یادداشت‌های روزانه‌ی نویسندگان هستند و اتفاقن بسیار جذاب و خواندنی هستند. چون در این نوع آثار، نویسنده بی‌پروا و بدون سانسور از درونیات خودش و روزگاری که در آن زندگی می‌کند، پرده برمی‌دارد. لحن صمیمی‌تر و روان‌تری دارد. در نتیجه با مخاطب، ارتباط نزدیک‌تری برقرار می‌کند. 

یادداشت‌های روزانه‌ی بعضی از نویسندگان، اطلاعات ارزشمندی برای شناخت آن‌ها به ما می‌دهد. باد هریس در کتاب خودخواهی مقدس می‌گوید: «با نگریستن به نمونه‌ی برخی از نویسندگان بزرگ یادداشت روزانه، مثل داگ هامرشولد، تامس مدتون، آن مارو لیندبرگ، می سارتون، ویرجینیا وولف و جولیان نورویچ، ما نیز میتوانیم با نگارش یادداشت‌های روزانه توجه دقیقی به زندگی‌مان بکنیم. زنان و مردان بی‌نهایت خلاق و معنوی و روشن‌فکر جهان -قدیسان، فیلسوفان، مورخان، هنرمندان، و جنگجویان- معنا را از راه این روند یافته‌اند. مردم قرن‌هاست درباره‌ی زندگی‌شان یادداشت‌های روزانه نوشته‌اند. بعضی از این‌ها خاطرات ساده‌ی آنان از وقایع روزمره هستند، ولی برخی دیگر سرمشق و نمونه‌ای از سفر زندگی از طریق کشف سرشت حقیقی آن، دیدگاهی متحول‌شده نسبت به دنیا، خرد فزونی‌یافته، و روش اتصال مهرآمیز با کل حیات شده‌اند.»

از نمونه‌های خوب ایرانی یادداشت‌نویسی روزانه می‌توان به کتاب «روزها در راه» اثر شاهرخ مسکوب اشاره کرد. مسکوب در مقدمه‌ی این کتاب خطاب به خواننده می‌نویسد: «این یادداشت‌ها در خلوت به روی کاغذ می‌آمد و در آن حال جز من کسی با من نبود، تا آنجا که می‌توانستم نادانی‌ها و ناتوانی‌هایم را پنهان نکردم، کوشیدم تا به خودم کمتر دروغ بگویم و از حقیقت نهراسم.» این کتاب شامل یادداشت‌های روزانه‌ی شاهرخ مسکوب از سال 1342 تا اواخر عمرش است. در این کتاب او از احساسات، ترس‌ها، نگرانی‌ها، روابط، دختر و همسرش، مشکلات مهاجرت، کارها، دل‌مشغولی‌ها، مطالعات، انتقادها و... سخن می‌گوید. علاوه بر اینکه این کتاب الگوی خوبی برای یادداشت‌نویسی روزانه است، نثر زیبا و درخشانی هم دارد که برای نویسندگان جوان بسیار آموزنده است. مسکوب می‌گوید: «اگر آدم چشم‌های بینا داشته باشد بسیاری چیزها می‌بیند که شایسته‌ی نوشتن است اما برای دیدن باید به فکر آن بود و نوشتن یادداشت خود تمرینی است برای دیدن، یاد می‌دهد که آدم چشم‌هایش را باز  کند.»

از نمونه‌های خارجی این نوع کتاب‌ها می‌توان به کتاب «دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده» اثر فئودور داستایوفسکی اشاره کرد. این کتاب حاوی یادداشت‌هایی از داستایوفسکی با موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و شخصی است. مولف در نوشته‌هایش مسائل سیاسی عصر خود، داستان تبعیدش به سیبری، اتفاقات روزمره و آثاری را که مشغول نگارش آن‌ها بود و نیز نظرش به مذهب و جامعه را مکتوب کرده است.

نمونه‌ی دیگر کتاب «یادداشت‌های روزانه‌ی چخوف» است. این کتاب مجموعه‌ای است از خاطرات روزانه‌ی چخوف، دفتر یادداشت‌هایش و مضمون‌هایی که او بعدها در داستان‌ها و نمایشنامه‌هایش از آن استفاده کرده است.


آیا یادداشت‌نویسی روزانه همان خاطره‌نویسی است؟

شاید بتوان یادداشت‌نویسی روزانه را نوعی ازخاطره‌نگاری دانست که در آن نویسنده، حالات، افکار و اعمال خود را به‌صورت روزنوشت و تقویمی مکتوب می‌کند. داشتن تاریخ اتفاقات و رعایت توالی زمانی آن‌ها از ویژگی‌های اساسی یادداشت‌نویسی روزانه هستند، درحالی‌که خاطره‌نگاری نوشتنه وقایع، شنیده‌ها، دیده‌ها و تجربه‌هایی است که در گذشته اتفاق افتاده‌اند و با اعتماد به حافظه نوشته می‌شوند.

خاطره‌نویس زمانی اقدام به نوشتن می‌کند که حادثه تمام شده و مدت زمان قابل توجهی از آن گذشته است. اما یادداشت‌های روزانه در حین وقوع رخدادها، لحظه به لحظه و ساعت به ساعت نوشته می‌شوند. بنابراین در بیشتر مواقع زمان به‌کار رفته در یادداشت‌های روزانه زمان حال است نه گذشته. یادداشت‌های روزانه بیشتر قابل اعتماد هستند چون ذهن ما در گذر زمان، خاطرات را تحریف می‌کند و ممکن است آنچه ما از یک واقعه‌ی مشخص به یاد می‌آوریم با اصل رویداد تفاوت‌های زیادی داشته باشد. 

بسیاری از افراد با گذشت سالیان، چنان دچار تغییر در نگرش و دیدگاه می‌شوند که حتا منکر گذشته‌ی خود می‌شوند. فردریک نیچه می‌گوید: «خاطره می‌گوید چنین کردم، غرور می‌گوید ممکن نیست چنین کرده باشم، بالاخره خاطره چاره‌ای جز تسلیم ندارد.» دیدگاه ما در طول زمان به نحوی دچار تحول می‌شود که ما متوجه‌ی این تغییر نمی‌شویم و ممکن است به‌صورت ناخودآگاه خاطرات را طوری روایت کنیم که با نگرش کنونی‌مان هماهنگ باشد. اما این مسئله در یادداشت‌های روزانه متصور نیست چون ما در این نوع نگارش، احوال و احساسات‌مان را در لحظه ثبت می‌کنیم و بنابراین ذهن‌مان فرصت ندارد تغییری در آن ایجاد کند.


ایده‌هایی برای خلاقانه‌تر نوشتن یادداشت‌های روزانه

راه‌های زیادی هست برای اینکه یادداشت‌های روزانه‌ی متنوع‌ و خلاقانه‌ای بنویسید. مثلن می‌توانید یادداشت‌های روزانه را از زبان یک شی، حیوان، یک آدم مشهور، شخصیت یک کتاب، شخصی که دوستش دارید یا یک شخصیت تاریخی بنویسد. برای نوشتن چنین یادداشت‌هایی باید به نیروی تخیل خود اجازه دهید آزادانه حرکت کند. خود را به جای شخص یا شخصیت قرار دهید و با نگاه و احساس او بنویسید. با خیال‌پردازی ذهن شما آزاد می‌شود، از کلیشه‌ها دور می‌شوید و قلم‌تان ورزیده می‌شود. در زیر نمونه ای از یادداشت روزانه‌ای را که از زبان جامدادی نوشتم، می‌خوانید:

«من یک جامدادی هستم. تازه امروز به خانه‌ی جدیدم رسیده‌ام. چندوقتی در انبار دیجی‌کالا زندگی می‌کردم. یک انبار شلوغ پر از وسایلی که هیچ سنخیتی با آن‌ها نداشتم. تنها بودم و دوستی نداشتم. کم‌کم داشت حوصله‌ام سر می‌رفت. عمرم داشت تلف می‌شد. هر روز وسایلی را می‌دیدم که خریداری شده بودند و با خوشحالی منتظر بودند از انبار بروند. انقدر در انبار مانده بودم که رویم گردوغبار نشسته بود. تا اینکه دو روز قبل یکی از کارمندان مرا برداشت و تمیز کرد.  که رویم گردوخاک نشسته بود. از خوشحالی روی پایم بند نبودم. فهمیدم که بالاخره طلسم شکسته شده و یک نفر مرا خریده است. برای دیدن صاحبم هیجان زیادی داشتم. مرا بسته‌بندی کردند. سوار یک ماشین سفید شدیم و بعد از چند ساعت به مقصد رسیدیم. دل توی دلم نبود که زودتر خانه و صاحب جدیدم را ببینم. سرانجام انتظارم به پایان رسید. جعبه باز شد و من توانستم نگاهی به دوروبرم بیندازم. دختری روبه‌رویم ایستاده بود. چه موهای بلند و صورت زیبایی هم داشت. مهرش به دلم نشست. به نظر می‌رسید از دیدنم خیلی خوشحال است چون چشمانش برق می‌زد و لب‌هایش می‌‍خندید. با مهربانی نوازشم کرد و گفت چقدر زیبا هستم. من یک جامدادی چوبی دوطبقه‌ی جادار هستم. دختر در یک طبقه مدادها و در طبقه‌ی دیگرم خودکارها را چید. خب این‌جوری خیلی بهتر است. چون مدادها و خودکارها وقتی کنار هم باشند، مدام با هم دعوا می‌کنند و آرامش مرا به هم می‌ریزند. چقدر هم مداد و خودکار دارد. حدس می‌زنم نویسنده باشد. چقدر خوب، نویسنده‌ها به ما جامدادی‌ها علاقه‌ی زیادی دارند.  امروز بهترین روز عمر من است چون حس مفیدبودن دارم. دختر مرا در بهترین جای میزش قرار داده و با محبت به من نگاه می‌کند. حس می‌کنم دوستم دارد و چقدر این حس را دوست دارم. خیلی خوب است که کسی قدرت را بداند و به تو توجه کند. منتظرم ببینم تا در روزهای آینده چه اتفاقاتی می‌افتد. فکر می‌کنم زندگی هیجان‌انگیزی در انتظارم باشد. باز هم برای‌تان خواهم نوشت.»