وبلاگ داستانک داستانک شمارهی ۱۵ | فقط یازده دقیقه چشمهایش پُر از اشک بود. هر کاری میکرد، نمیتوانست خیانت نامزدش را فراموش کند. از هرچه رابطهی عاشقانه است، بیزار بود... میترا جاجرمی 22 خرداد 1404
وبلاگ داستانک داستانک شمارهی ۱۴ | نقطهریزی آقای «نقطهبین» هیچوقت آخر جملههایش نقطه نمیگذاشت. معتقد بود خوانندهی باهوش خودش میفهمد جمله کجا تمام میشود... میترا جاجرمی 18 خرداد 1404
وبلاگ داستانک داستانک شمارهی ۱۳ | سیندرلای گریان سیندرلا زار زار میگریست. فرشته دستش را روی شانهی او گذاشت: «حالا چیزی نشده که، درستش میکنیم.»سیندرلا دماغش را بالا کشید: میترا جاجرمی 12 خرداد 1404