بایگانی نوشته‌ها

وبلاگ داستانک‌

داستانک شماره‌ی ۲۰ | ۳۰ سال بعد

سی سال هر روز می‌نوشت، اما دیده نمی‌شد. کسی او را نمی‌شناخت....

میترا جاجرمی

31 تير 1404

وبلاگ نوشتن آموزش نویسندگی داستانک‌

تله‌ی کوتاه‌نویسی

گاهی محض کنجکاوی جمله‌ای را به چت‌جی‌پی‌تی می‌دهم و از او می‌خواهم برای بهبود جمله پیشنهادهایی بدهد. از این تجربه دریافته‌ام که قدرت زیبایی‌شناختی هوش مصنوعی پایین است.

میترا جاجرمی

29 تير 1404

وبلاگ داستانک‌

داستانک شماره‌ی ۱۹ | منشی

اولین بار که منشی‌ام را دیدم، چیزی در نگاهش بود. مدارکش کامل بود. معرفی‌نامه‌ی معتبری از محل کار قبلی‌اش داشت. خوش‌برخورد بود و مصمم به نظر می‌رسید. استخدامش کردم. دقیق و منظم بود. مریض‌ها

میترا جاجرمی

27 تير 1404

وبلاگ معرفی کتاب‌های معمایی

نگاهی به کتاب «صف مردگان»

«تالیا کمپر» به جرم قتل همسرش به اعدام محکوم شده است. چند روز بیشتر به پایان زندگی تالیا نمانده. او باور دارد بی‌گناه است و چند بار درخواست محاکمه‌ی مجدد داده که رد شده، چون شواهد محکمی علیه تالیا وجود دارد.

میترا جاجرمی

24 تير 1404

وبلاگ داستانک‌

داستانک شماره‌ی ۱۸ | بی‌خوابی

نمی‌توانست بخوابد. همین که پلک‌هایش را بر هم می‌گذاشت، با صدای انفجار از جا می‌پرید. نمی‌دانست...

میترا جاجرمی

22 تير 1404

وبلاگ کاریکلماتور

کاریکلماتورهای قلمی

تعدادی از کاریکلماتورهایم به مناسبت روز قلم.

میترا جاجرمی

14 تير 1404

وبلاگ داستانک‌

داستانک شماره‌ی ۱۷ | کلید اثیری

مرد تمام کتاب مقدس را حفظ بود و به همه‌ی دستورات آن عمل می‌کرد تا بعد از مرگ به بهشت برود. وقتی مُرد، روحش به برزخ رفت...

میترا جاجرمی

18 تير 1404

وبلاگ

میم مثلِ...

کانال تلگرامم را بالا و پایین می‌کنم. پیش‌ترها چقدر یادداشت‌هایم بلندتر بودند. هرچه جلوتر می‌آیم، نوشته‌هایم کوتاه‌تر و مختصرتر می‌شوند...

میترا جاجرمی

17 تير 1404

وبلاگ داستانک‌

داستانک شماره‌ی ۱۶ | فرار از تنهایی

همیشه تنها بود. به دیگران زور می‌گفت و توقع داشت بقیه از او اطاعت کنند. همه از او می‌ترسیدند و ازش دوری می‌کردند.

میترا جاجرمی

16 تير 1404