«وقتی میتوانی بگویی کارشناس هستی که در یک زمینۀ بسیار محدود و مشخص، بتوانی فهرستی از عمیقترین و بدترین اشتباهاتی که ممکن است روی دهد را تنظیم و ارائه کنی.» این نقلقول از نیلز بور را بارها و بارها از زبان استادم شنیدهام. از این رو تصمیم گرفتم طی ۱۰۰ روز آینده، هر روز یکی از این اشتباهات را شناسایی و دربارهی آن بنویسم. این مقاله را پیوسته بهروز میکنم تا بهتدریج کامل شود.
۱.
۱۴۰۲/۹/۱۷
منتظر هستید زمان مناسب فرا برسد
آیا شما از آن دسته افرادی هستید که همیشه رؤیای نویسنده شدن و نوشتن را در سر میپرورانید اما به علت مشغلههایی که دارید، هیچوقت فرصت نوشتن پیدا نمیکنید؟ با خود میگویید: «هنوز زمان مناسب فرا نرسیده، وقتی سرم خلوت تر شد، شروع به نوشتن میکنم. وقتی این پروژهام تمام شد، قول میدهم نویسندگی را بهصورت جدی شروع کنم، وقتی بچهها به مدرسه رفتند، وقتی از مأموريت برگشتم، وقتی و...و این وقتیها آنقدر ادامه مییابد که شما زمانی چشم باز میکنید که عمرتان تمام شده و دیگر اگر بخواهید هم زمانی برای نوشتن نخواهید داشت.
راهکار. منتظر زمان ایده آل نباشید. همین امروز شروع کنید. لابلای کارهای روزانه، قبل از رفتن به جلسه کاری، قبل از غذا پختن، قبل از خوابیدن، فقط چند دقیقه بنویسید. حتا میتوانید از پنج دقیقه نوشتن شروع کنید. پنج دقیقه زمانی از شما نمیگیرد. پس دستبهکار شوید. پنج دقیقه زمان بدزدید و شروع به نوشتن کنید.
اگر مدام رؤیای نوشتن را عقب بیندازید، زمانی چشم باز میکنید که عمرتان تمام شده و دیگر اگر بخواهید هم زمانی برای نوشتن نخواهید داشت. |
۲.
۱۴۰۲/۹/۱۸
تصور می کنید در سن مناسب نوشتن نیستید
«سن من برای نوشتن کم است، سن من برای نوشتن زیاد است!» شاید این افکار به ذهن شما هم خطور کرده است. دوست دارید بنویسید اما فکر میکنید برای این کار زیادی جوان یا زیادی پیر هستید. متأسفانه این تصور اشتباه خیلی رایج است.
مردم ممکن است به شما بگویند: «تو خیلی بچهای، تو با این سنت میخوای بنویسی؟ یا از سنت خجالت بکش، تو این سن باید به فکر بچههات باشی.» این طرز تفکر روی خیلی از ما اثر میگذارد و باعث میشود از رؤیای خود دست بکشیم. اما سؤالی از شما دارم. آیا شما میدانید کی این دنیا را ترک میکنید؟ آیا تضمینی هست که تا بیست سال دیگر زنده باشید و آن زمان شروع به نوشتن کنید؟ آیا بیست سال دیگر افسوس نخواهید خورد که چرا نوشتن را امروز شروع نکردید؟
راهکار. شما فقط یک بار به دنیا میآیید، پس از فرصت محدود خود باید حداکثر استفاده را ببرید. این نقلقول از احمد شاملو را آویزهی گوش خود کنید: «میگویند حالا نوبت جوانهاست. این حرف آنقدر بیربط است که گفتن ندارد. مگر از سر فریبکاری. من در شصتوشش سالگی تازه دارم فارسی یاد میگیرم.» اصلاً به حرف مردم توجه نکنید. اگر رؤیایی دارید باید برای رسیدن به آن تلاش کنید. به یاد داشته باشید: «بیست سال دیگر شما حسرت کارهایی را که نکردهاید بیشتر میخورید، تا کارهایی که کردهاید.»
اگر تصور میکنید سنتان برای نوشتن زیاد است، این نکته را به خود یادآوری کنید که تجربهیزیسته مادهی خام نویسنده برای نوشتن است. پس هرچه شما تجربهی زیستهی بیشتری داشته باشید، مادهی خام زیادتری برای نوشتن خواهید داشت. این مزیت را به فال نیک بگیرید.
اگر سن شما خیلی کم است، مسلماً تجربهی وسیع و عمیقی از زندگی ندارید. برای همین باید بدانید هنوز راه بسیاری برای رفتن و تجربه کردن هست. این تجربهی کم نباید شما را مأیوس و دلزده کند. هر چقدر زودتر دست به قلم شوید و در کنار آن به مطالعه بپردازید، خیلی سریعتر مهارت و توانایی نویسندگی را پیدا خواهید کرد. بنابراین با بیشتر شدن تجربیات و با داشتن قلمی که سالها برای پخته شدنش تلاش کردهاید، خواهید توانست متنهای قابلقبولی بنویسید.
هرچه شما تجربهی زیستهی بیشتری داشته باشید، مادهی خام زیادتری برای نوشتن خواهید داشت. |
شما در هر سنی که باشید می توانید شروع کنید. سنی که الان در آن هستید، چه ۱۴ سال باشد چه ۷۴ سال، سن مناسب شما برای نوشتن است. فقط کافی است همت کنید و شروع به نوشتن کنید.
۳.
۱۴۰۲/۹/۱۹
مدام دنبال این هستید که بدانید استعداد دارید یا نه
بسیاری از افرادی که نوشتن را شروع میکنند، از همان ابتدا نوشتههایشان را به دیگران نشان میدهند تا ببینند در نوشتن استعداد دارند یا دارند وقتشان را تلف میکنند. از کودکی به ما گفتهاند: «برای موفقیت باید به سراغ کاری بروی که در آن استعداد داری. وقتت را برای کاری که در آن استعداد نداری، هدر نده.» بنابراین، این تصور در ذهن ما ایجاد شده که اگر استعداد داشته باشیم، بدون هیچ تلاشی، خودبهخود خوب مینویسیم و اگر مستعد نباشیم، هر چقدر هم تلاش کنیم، به جایی نخواهیم رسید. اما این تصور اشتباه است.
برای ما اینطور جا انداختهاند که استعداد نوشتن، مختص عدهای خاص است. گروهی شامل نویسندگان، شاعران و ادیبان که با موهبت الهی نوشتن، متولد میشوند و بقیه نباید به این قلمرو نزدیک شوند، چون استعدادش را ندارند.
باید بگویم نوشتن، بیشتر مهارت است تا استعداد. بله، برخی افراد نسبت به دیگران زودتر در یک موضوع مهارت بهدست میآورند و به همین دلیل هم ما میگوییم: «فلانی استعداد نویسندگی دارد.» اما معنایش این نیست که دیگران نتوانند نویسندگی را یاد بگیرند. حقیقت این است که هر کس علاقه داشته باشد، میتواند مهارت نویسندگی را بیاموزد و در آن حرفهای شود، به شرط اینکه پشتکار کافی داشته باشد.
ژول سالزمن میگوید: «اگر میتوانید حرف بزنید، پس حتماً میتوانید بنویسید.» همهی ما حرف میزنیم، بدون اینکه فکر کنیم آیا استعداد حرف زدن داریم یا نه. بعضی از ما با آموزش و تمرین، سلیستر صحبت میکنیم ، فن بیانمان را بهبود میبخشیم و سخنور میشویم. نوشتن هم همینطور است. همهی ما نوشتن را در مدرسه آموختهایم؛ فقط لازم است تمرین کنیم تا مهارت خود را پرورش بدهیم و زیباتر بنویسیم.
نوشتن بیشتر مهارت است تا استعداد. هر کس علاقه داشته باشد، میتواند مهارت نویسندگی را بیاموزد و در آن حرفهای شود، به شرط اینکه پشتکار کافی داشته باشد. |
اگرچه به نظر میرسد نقش ژنتیک یا همان استعداد خدادادی در موفقیت و یادگیری، انکارناپذیر باشد، تحقیقات علمی نشان میدهد، استعداد نقش چندان پررنگی در این زمینه ندارد. در سال ۲۰۱۶ میلادی، پژوهشگران، نتیجهی یک تحقیق را در نشریهی معتبر نیچر منتشر کردند. این محققان نوشتند: «دستاورد تحصیلی بهشدت تحت تاثیر عوامل اجتماعی و عوامل محیطی دیگر نظیر تلاش و سرسختی است اما تخمین زده میشود عوامل ژنتیکی هم در این زمینه نقش بازی کنند؛ هرچند کمرنگ!»
جان جیکس، نویسندهی آمریکایی، معتقد است: «هرگز استعداد نویسندگی یک فرد به بلوغ خود نمیرسد، مگر اینکه تمرین کند؛ پیوسته مشغول نویسندگی باشد و خود را وقف نویسندگی کند. چنانچه از این سه کار غفلت ورزد، هرگز استعداد نویسندگیاش رشد نخواهد کرد و به مرحلهی بلوغ نخواهد رسید.» پس توجه داشته باشید حتا اگر استعداد زیادی داشته باشید اما استمرار نداشته باشید، هرگز به یک نویسندهی خوب تبدیل نخواهید شد.
به جای اینکه بپرسید: «آیا من استعداد نوشتن دارم؟»، به این سؤال پاسخ دهید: «آیا نوشتن کاری است که به آن علاقه دارم؟ آیا آنقدر شوروشوق دارم که با وجود تمام سختیها، به نوشتن ادامه دهم؟». نوشتن کار دشواری است. اگر بیحوصله هستید و اشتیاق زیادی برای نوشتن ندارید، با بروز اولین مانع، دست از نوشتن خواهید کشید و زیر نقاب بیاستعدادی پنهان خواهید شد.
به جای اینکه بپرسید: «آیا من استعداد نوشتن دارم؟»، به این سؤال پاسخ دهید: «آیا نوشتن کاری است که به آن علاقه دارم؟ |
راهکار. استفن کینگ میگوید: «من این کار (نویسندگی) را به دلیل لذت خاصی که در آن وجود دارد انجام میدهم و چنانچه شما هم بتوانید این کار را به دلیل لذتی که در آن هست، انجام دهید همیشه نویسنده خواهید بود.»
اگر نوشتن رؤیای شما است، موضوع استعداد را برای همیشه فراموش کنید. اگر این کار موردعلاقهی شما است انجامش دهید، حتا اگر تمام مردم دنیا یکصدا بگویند استعداد نوشتن ندارید، نباید اهمیت بدهید.
4.
1402/9/20
به حرف دیگران اهمیت زیادی میدهید
«آخه آدم عاقل پزشکی رو ول میکنه، میره دنبال نویسندگی؟ نوشتن مگه نونوآب میشه؟ اصلاً مگه نویسندگی شغله؟ خب مطبتو داشته باش، کنارش هم بنویس.» اینها تنها بخشی از حرفهایی است که در آغاز مسیر نویسندگی به من گفته میشد. اگر میخواستم تحتتأثیر قرار بگیرم، هیچوقت نوشتن را شروع نمیکردم.
دیگران ممکن است به شما بگویند: «تو دو تا بچه داری، باید به فکر اونها باشی. اگه بخوای مادر خوبی باشی، وقتی برای نوشتن نخواهی داشت. یا شغل به این خوبی داری، مگه عقل از سرت پریده که میخوای بری دنبال نویسندگی؟ اصلاً مگه تو ایران کسی هم کتاب میخونه؟ واسه کی میخوای بنویسی؟» این سخنان ممکن است دلسوزانه به نظر برسند، اما به یاد داشته باشید هیچکس جز خودتان نمیتواند صلاح شما را تشخیص دهد. شما تنها کسی هستید که میدانید به چه کاری علاقهمند هستید و میخواهید با بقیهی زندگی خود چه کنید.
هیچکس جز خودتان نمیتواند صلاح شما را تشخیص دهد. شما تنها کسی هستید که میدانید به چه کاری علاقهمند هستید و میخواهید با بقیهی زندگی خود چه کنید. |
راهکار. اگر نوشتن را دوست دارید، در برابر حرفهای ناامیدکنندهی دیگران ناشنوا شوید. توصیه نمیکنم از همان ابتدا شغلتان را کنار بگذارید؛ اما اگر «نوشتن» رؤیای شما است، وقتی برای آن در نظر بگیرید و بنویسید. لازم نیست به کسی بگویید دارید مینویسید. گاهی نزدیکترین افراد به شما همانهایی هستند که با حرفها و رفتارشان شما را دلسرد و ناامید میکنند و جلوی پیشرفتتان را میگیرند. بنویسید، لذت ببرید و به حرفهای دیگران توجهی نکنید. شما فقط یک بار به دنیا میآیید، پس باید کاری را انجام بدهید که برایش شوقوذوق دارید، حتا اگر این کار خوشایند دیگران نباشد.
5.
1402/9/21
کم مینویسید
بعضی از افراد مشتاق نوشتن، خیلی کم مینویسند. یک روز چند خطی مینویسند و بعد از چند هفته یا چند ماه دوباره سراغ نوشتن میآیند. با کم نوشتن هرگز به یک نویسنده خوب تبدیل نمیشوید. حتماً شنیدهاید که میگویند: «کار نیکو کردن از پر کردن است.» نویسندگی هم همینطور است. با کم نوشتن به جایی نمیرسید. شاید بگویید کیفیت مهمتر از کمیت است. بله. کاملاً درست است، اما چگونه میخواهید به این کیفیت دست پیدا کنید؟ باید آنقدر بنویسید تا از دل کمیت کیفیت بیرون بیاید.
با کم نوشتن به جایی نمیرسید. باید آنقدر بنویسید تا از دل کمیت کیفیت بیرون بیاید. |
شاید %90 چیزهایی که مینویسید، مهمل و بهدردنخور باشد اما مهم این است که دست خود را گرم نگه دارید تا سرانجام متن پختهای ارائه کنید. به قول استاد کلانتری تا فیزیوتراپی قلمی اتفاق نیفتد، شما نویسنده نمیشوید و این فیزیوتراپی قلمی یعنی زیاد نوشتن. پس این نقلقول از استیون کینگ را همیشه به خاطر داشته باشید: «اگر می خواهی نویسنده شوی، باید دو کار را بیشتر از همه انجام دهی: زیاد بخوانی و زیاد بنویسی. هیچ راه و هیچ میانبری به غیر از این دو وجود ندارد که من از آن باخبر باشم.»
تا فیزیوتراپی قلمی اتفاق نیفتد، شما نویسنده نمیشوید و این فیزیوتراپی قلمی یعنی زیاد نوشتن. |
راهکار. شاید شما بگویید: «من که ایدهای برای نوشتن ندارم. از چه چیزی باید بنویسم؟» در اینجا دو تمرین به شما معرفی میکنم که با انجام آنها همیشه ایدهای برای نوشتن خواهید داشت.
تمرین صفحات صبحگاهی. برای انجام این تمرین صبحها به محض بیدار شدن از خواب، سه صفحهی کامل بنویسید. فکر نکنید؛ فقط هر چیزی که به ذهنتان میرسد را بنویسید. چه نگرانیهایی دارید؟ چه موضوعاتی ذهن شما را مشغول کرده؟ ذهن خود را آزاد بگذارید تا همهی نشخوارهای فکریتان بیرون بریزد. نوشتن صفحات صبحگاهی یک راه خوب برای تبدیل نوشتن به یک عادت روزانه هم هست.
تمرین گاهشمار. این تمرین یکی از بهترین تمرینهایی است که به کمک میکند دستتان راه بیفتد و همیشه موضوعی برای نوشتن داشته باشید. برای انجام این تمرین شما ساعت به ساعت کارهایی که انجام دادهاید را با جزئیات می نویسید. سعی کنید از تمام اتفاقات روز، گفتوگوها، چیزهایی که خوردهاید، چیزهایی که دیدهاید، فیلمها، سریالها و از همه مهمتر از احساسات و افکار خود بنویسید. تلاش کنید همهچیز را با جزئیات بنویسید و شرح دهید.
6.
1402/9/22
منتظر الهام و ایده میمانید
بسیاری از افرادی که به نوشتن روی میآورند، با توجه به نقلقولهایی از نویسندگان بزرگ که میگویند ایدهی داستان یا شعری بهشان الهام شده و سپس شروع به نوشتنش کردهاند؛ منتظر میمانند تا ایدهها به ذهنشان خطور کند و سپس شروع به نوشتن کنند. اما این طرزتفکر کاملاً اشتباه است. اگر در انتظار الهام بمانید، هیچگاه نویسنده نخواهید شد.
باید در نظر بگیرید این نقلقولها در چه شرایطی از زبان نویسندگان بیان شده، آیا در همان مراحل شروع نویسندگی بوده یا پس از سالها کار و تلاش مداوم؟ درست است که ما برای خلق نوشتههای خوب، نیاز به ایدههای بکر و خلاقانه داریم؛ اما بگذارید خیالتان را راحت کنم. ایدههای جذاب و نو فقط به کسانی الهام میشوند که بهصورت مداوم مینویسند و درواقع پیشینهی نوشتاری قوی دارند.
برای اینکه به یک نویسندهی خوب با ایدههای تازه و بکر تبدیل شوید، چارهای جز نوشتن هرروزه ندارید. باید آنقدر بنویسید تا فاصلهی ذهن و قلمتان کم شود و روان و پخته بنویسید. تنها در این حالت است که فرشتگان الهام خودشان را به شما نشان خواهند داد.
اگر در انتظار الهام بمانید، هیچگاه نویسنده نخواهید شد. |
راهکار. آزادنویسی کنید. آزادنویسی یعنی قلم را روی کاغذ قرار دهید یا انگشتانتان را روی کیبورد بگذارید و بدون فکر کردن شروع به نوشتن کنید. برای آزادنویسی نیاز به ایدهی از پیش تعیینشده ندارید؛ فقط هر چیزی را که به ذهنتان میرسد، با نهایت سرعت بنویسید و دستتان را از روی کاغذ یا کیبورد برندارید.
وقتی برای مدتی آزادنویسی را بهصورت مستمر ادامه دادید، آن وقت است که ایدههای نو به ذهن شما خطور خواهند کرد. بیوقفه نوشتن شما را در حالتی شبیه به مدیتیشن قرار میدهد. ذهنتان آزاد میشود و ایدههای جدید را مییابد.
7.
1402/9/23
به انگیزه تکیه میکنید
از دوستان نویسندهام زیاد میشنوم که انگیزهای برای نوشتن ندارند یا بیحوصلهاند و دچار ملال، و حال نوشتن ندارند. عدهای هم میگویند در ابتدا انگیزهی زیادی برای نوشتن داشتهاند، اما حالا اثری از آن انگیزه باقی نماندهاست و به همین دلیل نوشتن را رها میکنند.
در ابتدای مسیر نویسندگی، انگیزهی زیادی برای نوشتن داریم. این انگیزه میتواند شوق انجام کاری جدید، چاپ کتاب و یا شهرت باشد. اما بعد از مدتی که دشواریها خود را نمایان میکنند و کسی نوشتههایمان را تحویل نمیگیرد؛ انگیزه افول میکند و شاید هم کاملاً از بین برود.
اشتباه بزرگی که بسیاری از افراد مرتکب میشوند این است که میخواهند با تکیه بر انگیزه بنویسند. پس مدام دنبال راهکاری هستند که در آنها انگیزه ایجاد کند یا انگیزهشان را بیشتر کند. این اشتباه بهقدری خطرناک است که میتواند مانع نویسنده شدن شما شود. انگیزه یک روز هست یک روز نیست. متکی بودن بر انگیزه مثل این است که به یک دیوار کهنه تکیه بدهید که هر آن احتمال فروریختنش وجود دارد. برای اینکه در مسیر نوشتن باقی بمانید و نویسنده شوید باید بهطور مداوم بنویسید. تکیه بر انگیزه نمیتواند این استمرار را تضمین کند. شما برای ادامهی مسیر به تکیهگاه محکمی نیاز دارید که به بودنش اطمینان داشته باشید.
متکی بودن بر انگیزه مثل این است که به یک دیوار کهنه تکیه بدهید که هر آن احتمال فروریختنش وجود دارد. |
این تکیهگاه محکم «انضباط» نامیده میشود. انضباط در نوشتن یعنی من مینویسم، چه دلم بخواهد چه دلم نخواهد. چه خوشحال باشم چه غمگین. در هر حالتی که باشم، متعهد هستم که بنویسم. این نوع نوشتن وابسته به انگیزه نیست، نیازمند نظم و تعهد است.
راهکار.
برای نوشتن یک حداقل تعیین کنید. خودتان را مجبور کنید پشت میز بنشینید و دستکم روزی یک ساعت یا هزار کلمه بنویسید. به خودتان قول بدهید در طول این زمان به کار دیگری مشغول نشوید. در شبکههای اجتماعی پرسه نزنید. با کسی صحبت نکنید. حتا کتاب هم نخوانید. فقط روی نوشتن تمرکز کنید. اگر نمیدانید از چه چیز باید بنویسید، دو تمرین آزادنویسی و گاهشمار روزانه را انجام دهید.
دربارهی چرایی نوشتن بنویسید. هرچند وقت یک بار از خودتان بپرسید چرا مینویسید. بکوشید دلایل زیادی در پاسخ به این پرسش بنویسید. وقتی چرایی یک کار برایتان روشن باشد، چگونگی انجام آن راحتتر خواهد بود.
صفحات صبحگاهی بنویسید. یک تمرین خوب برای ایجاد نظم در نوشتن، نوشتن صفحات صبحگاهی است. صفحات صبحگاهی تمرینی است که «جولیا کامرون» در کتاب «راه هنرمند» پیشنهاد میکند. این ایده در عین سادگی بسیار کاربردی و مؤثر است. کافی است به محض بیدارشدن، سه صفحه بنویسید. فکر نکنید. فقط هرچه به ذهنتان میرسد با نهایت سرعت بنویسید و دستتان را از روی کاغذ برندارید. این تمرین علاوهبر اینکه در شما نظم ایجاد میکند، صدای سانسورچی درونتان را هم خاموش میکند و خلاقیتتان را افزایش میدهد.
به خودتان پاداش بدهید. ذهن ما طوری طراحی شده که وقتی بعد از انجام کاری پاداش میگیرد، تمایل بیشتری به تکرار آن کار دارد. پس از دریافت پاداش، در مغز انتقالدهندهی عصبی «دوپامین» ترشح میشود. دوپامین در مغز لذت و شادی ایجاد میکند و احتمال تکرار رفتار (نوشتن) در آینده را افزایش میدهد. پس بعد از هر بار نوشتن به خود جایزهی کوچکی بدهید.
8.
1402/9/24
بازخورد زودهنگام میگیرید
بسیاری از نوقلمان از همان ابتدای کار هر جمله یا متنی که مینویسند را به همه نشان میدهند تا بازخورد بگیرند. اگر نظر دیگران مثبت باشد، راضی و خوشحال ادامه میدهند و اگر نظر دیگران منفی باشد، دلسرد میشوند. بگذارید خیالتان را راحت کنم، در ابتدای مسیر نوشتن، همهی ما بد مینویسیم؛ پس بازخورد گرفتن معنی ندارد. درواقع میتوان گفت بسیاری از نوشتهها ماقبل بازخورد هستند؛ یعنی کسی که نمیداند ویرگول را کجای جمله قرار دهد، جملههایش بیسروته هستند و شلخته مینویسد، هنوز تا مرحلهی بازخورد فاصلهی زیادی دارد.
و نکتهی مهم بعدی این است که از چه کسی بازخورد میگیرید. معمولاً دوستان و اطرافیان چون به شما علاقهمندند، نوشتههایتان را تحسین میکنند، اما این دلیل نمیشود که شما واقعاً خوب مینویسید. پس تحسین این افراد حتا میتواند به ضرر شما باشد. بازخورد را باید از اهل فن بیطرف گرفت، آن هم زمانی که دستکم برای چند سال بهطور مداوم نوشتهاید. البته که بازخورد منفی هم نباید شما را دلسرد کند. فقط از بازخوردها در جهت بهبود مهارت نویسندگی خود استفاده کنید.
راهکار. اگر در آغاز مسیر نویسندگی هستید؛ اصلاً به فکر گرفتن بازخورد نباشید. فقط بنویسید و لذت ببرید. به نظر من نویسندهها مثل خوانندهها هستند. هر خوانندهای با هر صدایی بالاخره طرفدارانی دارد که از صدای او لذت میبرند. شما فقط به نوشتن ادامه بدهید، مطمئن باشید شما هم مخاطبان خاص خود را پیدا خواهید کرد.
نکتهی مهم در «نوشتن» و «نویسندگی» این است که رضایت درونی خود را بر همهچیز مقدم بدارید. شما مینویسید تا به زندگی خود معنا دهید و از این طریق به رضایت درونی برسید. مخصوصاً که بعضی از افراد هستند که کلاً برای بیان بازخورد منفی به دنیا آمدهاند. حتماً شما هم با این افراد برخورد داشتهاید. معمولاً هم خودشان چیزی ارائه نمیکنند. فقط منتظر میمانند کسی متنی منتشر کند و شروع کنند به ایرادگرفتن. اگر از این افراد دوروبرتان هستند، بدون هیچ خجالتی بلاکشان کنید. شما باید آرامش داشته باشید تا بتوانید خوب بنویسید.
9.
1402/9/25
از انتشار میترسید
بعضی از نویسندگان به دلیل اینکه از بازخورد دیگران میترسند، نوشتههایشان را در پستو نگه میدارند و هیچ متنی از خودشان منتشر نمیکنند. این کار اشتباه بزرگی است. تا وقتی کسی نوشتههای شما را نبیند، بادقت نمینویسید و متنتان را ویرایش نمیکنید. با خودتان میگویید: «کسی که نمیخواهد نوشتهام را ببیند، پس مهم نیست شلخته بنویسم.» کمکم به همین وضع عادت میکنید و هیچوقت متن پاکیزه و ویراستهای نخواهید نوشت.
نکتهی مهم بعدی این است که وقتی مخاطبی نداشته باشید، ممکن است در میانهی راه انگیزه و شوقتان را از دست بدهید. با خودتان میگویید: «چرا باید بنویسم وقتی کسی نوشتههایم را نمیبیند.» این دلسری خیلیها را از ادامهی مسیر نوشتن منصرف میکند.
راهکار. توجه کنید که نوشتن در اینترنت، معجزهی روزگار ما است. نویسندگان قبل از ما فقط میتوانستند نوشتههایشان را در قالب کتاب چاپی عرضه کنند یا در روزنامهها و مجلات قلمزنی کنند و مخاطبان کمی هم آثارشان را میخواندند. اما اکنون میتوان به هزاران مخاطب دسترسی داشت. پس از این فرصت استفاده کنید تا مهارت نویسندگیتان را ارتقا دهید.
یک کانال تلگرام و یک صفحهی اینستاگرام برای خود بسازید و نوشتههایتان را منتشر نکنید. نگران نباشید. افراد خیلی کمی هستند که ممکن است به شما بازخورد منفی بدهند. توجه نکنید، فقط سعی کنید بهصورت منظم و مداوم نوشتههایتان را منتشر کنید. این کار به شما کمک میکند تا در نوشتن نظم پیدا کنید و نوشتن را به عادت تبدیل کنید.
علاوهبراین وقتی میدانید مخاطبی هست که نوشتههای شما را میخواند، تلاش میکنید تا بادقت بیشتری بنویسید و متن پاکیزهتری ارائه کنید. با انتشار به بهبود مهارت نویسندگی خود کمک شایانی میکنید؛ انتشار در فضای اینترنت را دستکم نگیرید.
10.
1402/9/26
هرچه مینویسید منتشر میکنید
برعکس افرادی که اصلاٌ منتشر نمیکنند، عدهای هم هستند که هر چیزی مینویسند، در فضای اینترنت منتشر میکنند. دوستی در اینستاگرام دارم که روزی سه، چهار یا پنج پست منتشر میکند اما در صفحهاش پرنده هم پر نمیزند. درست است که انتشار به بهبود مهارت نویسندگی ما کمک میکند اما باید مخاطب بیچاره را هم درنظر گرفت. خودتان را تصور کنید. وقتی اینستاگرامتان را باز میکنید و پشتسرهم با پستهای یک فرد مواجه میشوید، چه میکنید؟ آیا بااشتیاق پستها را میخوانید یا با خودتان میگویید: «اه. بازم این.» و پستها را رد میکنید؟
ضربالمثل «اندازه نگه دار که اندازه نکوست» را همیشه بهخاطر داشته باشید. اینستاگرام یا تلگرام دفتر چرکنویس شما نیست که هر چیزی مینویسید را در آنها بهاشتراک بگذارید. این کار مخاطبان شما را خسته و دلزده میکند و بعد از مدتی به هیچکدام از نوشتههای شما توجه نخواهند کرد.
راهکار. هر چقدر در خلوت خود بیشتر بنویسید بهتر است، اما فقط گزیدهای از نوشتههایتان را در فضای مجازی منتشر کنید. ببینید کدامیک از نوشتههایتان برای مخاطب جالبتر است؛ روی آن کار کنید، بازنویسی و ویرایشش کنید و بعد آن را بهاشتراک بگذارید. منتشر کردن یک پست جذاب و پاکیزه در هفته خیلی مؤثرتر از انتشار چند پست کسلکننده و شلخته در یک روز است.
11.
1402/9/27
موقع نوشتن ویرایش میکنید
بعضی از نویسندگان بعداز نوشتن هر جمله، به عقب برمیگردند و آن را میخوانند: «آیا جملهای که نوشتم، به اندازهی کافی خوب است؟ آیا املای فلان کلمه را درست نوشتم؟ آیا استفاده از ویرگول در این جمله درست است؟ آیا میتوانم جمله را بهصورتی بنویسم که روانتر باشد؟ آیا جای جمله درست است یا باید آن را به پاراگراف بعدی منتقل کنم؟» اینگونه نویسندگان هم لذت نوشتن را بر خود حرام میکنند و هم برای هر نوشتهای وقت زیادی صرف میکنند؛ حتا ممکن است آنقدر درگیر ویرایش شوند که نتوانند متن را تمام کنند و به سرانجام برسانند.
راهکار. موقع نوشتن اصلاً به عقب برنگردید سعی کنید با نهایت سرعت آنچه را در ذهن دارید، بنویسید یا تایپ کنید. به این فکر نکنید که غلط املایی یا نگارشی دارید. در این مرحله فقط باید بنویسید و لذت ببرید. اگر مدام فکر شما مشغول درست و غلط بودن جملهها باشد، فرصت خلاقیت را از ذهن خود خواهید گرفت. پس آزادانه بنویسید. بعد که نوشتهتان تمام شد، فرصت بازنویسی و ویرایش خواهید داشت.
توجه داشته باشید که کار ویرایش و بازنویسی را درست بعد از اتمام نوشتن اولیه انجام ندهید. اگر بلافاصله متنتان را بخوانید؛ یا عاشق متنتان میشوید و احساس نابغه بودن میکنید یا برعکس تصور میکنید هیچ استعدادی در نویسندگی ندارید و متن بهدردنخوری نوشتهاید. باید بسته به متنتان از یک روز تا چند ماه به خودتان فرصت بدهید و بعد نوشته را بررسی کنید. فاصله گرفتن باعث میشود مثل یک مخاطب بیطرف و به دور از احساسات متن را بخوانید و هر جا که لازم است را اصلاح کنید.
12.
1402/9/28
نوشتههایتان را بازنویسی و ویرایش نمیکنید
خیلی از نوقلمان اعتقادی به بازنویسی و ویرایش ندارند و به محض اینکه متنی مینویسند، آن را منتشر میکنند. گفتیم که هنگام نوشتن متن اولیه لازم نیست مدام به عقب برگردید و متن خود را ارزیابی کنید، اما بعد از تمام کردن نسخهی اولیه ضروری است متن خود را بازنویسی و اشکلات آن را برطرف کنید.
راهکار. برای مدتی که میتواند بسته به متنتان از چند ساعت تا چند ماه متغیر باشد، از نوشتهتان فاصله بگیرید. این فاصله سبب میشود نسبتبه متنتان سرد شوید و مانند یک ناظر بیطرف آن را قضاوت کنید.
ساختار متن را بررسی کنید و ببینید ساختار منطقی و محکمی دارد یا باید اصلاحش کنید. ببینید جملهها بهاندازهی کافی روان هستند. آیا زیاد به متن شاخوبرگ ندادهاید؟ بکوشید جملههای اضافی را حذف کنید. جملات بلند را به جملههای کوتاه بشکنید تا خوشخوانتر شوند. روی کلمهها تمرکز کنید. سعی کنید کلمات مترادف را پیدا کنید و ببینید کدامیک بیشتر مناسب جمله و متن شما است. پاراگرافها را جابهجا کنید تا بهترین شکل ممکن را بیابید.
روی املای کلمات دقت کنید. یک نویسندهی خوب نباید غلط املایی داشته باشد. درست است که غلط املایی روی انتقال محتوای شما به مخاطب تأثیری ندارد اما خواننده را نسبت به شما بدبین میکند. پس اگر نسبت به املای صحیح کلمهای شک دارید، در فرهنگهای لغت معتبر یا نرمافزار «واژهیاب» جستوجو کنید و املای درست را پیدا کنید.
پاراگرافها را جابهجا کنید تا بهترین شکل ممکن را بیابید. |
در آخر علائم نگارشی را اعمال کنید. بررسی کنید انتهای همهی جملههایتان نقطه وجود داشته باشد، ویرگول را در جای صحیح خود به کار برده باشید و از علامت تعجب زیاد استفاده نکرده باشید. بعد از تمام این کارها اثر شما آماده است؛ حالا میتوانید آن را منتشر کنید.
13.
1402/9/29
برای مخاطب مشخصی نمینویسید
بسیاری از افرادی که به نوشتن روی میآورند، تصور میکنند مخاطبانشان کل مردم دنیا هستند و همه باید نوشتههایشان را بپسندند. اگر چنین تصوری داشته باشید، بهزودی سرخورده خواهید شد. ممکن نیست که عموم مردم آثار شما را دوست داشته باشند. شما باید گروهی از مخاطبان را در ذهن داشته باشید و برای آنها بنویسید، وگرنه یا مأیوس خواهید شد یا به دام جلب رضایت اکثریت خواهید بود و از خودتان دور میافتید.
راهکار. یک پرسونای مخاطب برای خود بسازید. مثلاً اگر شما داستاننویس هستید، مشخص کنید برای چه فردی مینویسید. جنسیت، سن، وضعیت تأهل، شغل، باورها و اعتقادات و هر نکتهی دیگری را دربارهی این مخاطب فرضی مشخص کنید. سپس وقتی مینویسید این مخاطب را در ذهن خود در نظر داشته باشید. این کار به شما کمک میکند گروه مخاطبان خود را راحتتر پیدا کنید و درگیر جلب رضایت عموم مردم نباشید.
14.
1402/9/30
جملههای طولانی مینویسید
یکی از اشتباهات دیگر نویسندگان جوان این است که میپندارند هرچه جملات طولانیتری بنویسند، در نظر خواننده حرفهایتر به نظر میرسند. درحالیکه کاملاً برعکس است. مخاطبی را تصور کنید که با یک جملهی طولانی مواجه میشود و تا به انتهای جمله برسد، ابتدای جمله را فراموش کرده است. چند جمله میخواند و وقتی میبیند بیشتر جملهها همین وضع را دارند، با خود میگوید: «خودشم نفهمیده چی نوشته. معلومه که آماتوره.» برای خوانندگان مهم است که جملهها ساده و خوشخوان باشند و با یک بار خواندن معنای جمله را متوجه شوند.
البته باید توجه کنید که اصل کوتاه نوشتن جملهها همهجا درست نیست. در متنهای ادبی جملههای بلند و زیبایی وجود دارد اما برای نویسندهی تازهکار نوشتن چنین جملاتی ممکن نیست و اینگونه جملهها مخاطبان خاص خود را هم دارد نه عموم مردم. در متنهای عمومی هرچه جملهها کوتاهتر باشند، راحتتر خوانده میشوند و بهتر هم درک میشوند.
برای مخاطب مهم است که جملهها ساده و خوشخوان باشند و با یک بار خواندن معنای جمله را متوجه شود. |
راهکار. تا جایی که میتوانید جملهی بلند خود را به جملههای کوتاهتر بشکنید. سعی کنید از «و»، «که»، «تا» و سایر حرفهای ربط کمتر استفاده کنید. وقتی تلاش میکنید جملههای کوتاهتری بنویسید، موجزنویسی را هم میآموزید و با کمترین تعداد کلمات منظور خود را منتقل میکنید.
15.
1402/10/1
از فعلهای مرکب زیاد استفاده میکنید
مدرسی را میشناسم که اتفاقاً در حوزهی تخصصیاش بسیار معروف است. چند سال قبل خواستم یکی از فایلهای صوتیاش را بشنوم، اما بهقدری در صحبتهایش از فعل «فهم کردید» استفاده کرد که از شنیدن فایل منصرف شدم و عطایش را به لقایش بخشیدم. یکی نیست بگوید فعل زیبا و خوشآهنگ «فهمیدید» چه بدی داشت که حتا یک بار آن را به کار نبردی. این مشکلی است که متأسفانه گریبانگیر خیلی از افراد بهظاهر روشنفکر و تحصیلکرده شده است.
بعضی میپندارند هرچه از فعلهای مرکب بیشتر استفاده کنند، باسوادتر به نظر میرسند و متأسفانه خیلی از نویسندگان تازهکار هم جا پای این افراد میگذارند و به تقلید از آنان تا جایی که میتوانند از فعلهای مرکب استفاده میکنند. گاهی حتا شاهد ساختن فعلهای عجیبوغریب هم از این دسته افراد هستیم.
وقتی فعل سادهای وجود دارد که منظور ما را بهدرستی منتقل میکند، چه لزومی دارد که از فعلهای مرکبی مانند «فهم کردن» استفاده کنیم؟ این نوع افعال متن شما را بیخودی طولانی میکنند، بدآهنگ و ناآشنا هستند و در متن خوش نمینشیند، پس بهتر است تا جای ممکن فعلهای ساده را بهکار ببریم، مگر در جایی که تفاوت معنایی وجود داشته باشد یا فعل سادهای که منظور را بهدرستی منتقل کند، در اختیار نداشته باشیم.
16.
1402/10/2
اینتر نمیزنید
آیا شما هم از آن دسته نویسندگانی هستید که بدون هیچ فاصلهای، پشت سر هم کلمات را ردیف میکنند و با اینتر زدن میانهای ندارند؟ قبل از اینکه شروع به خواندن یک متن کنیم، مغز ما یک اسکن کلی از متن میگیرد و وقتی با نوشتهای مواجه میشود که پاراگرافبندی نشده، با خودش میگوید: «اوهاوه. چه متن بلندی. کی حوصلهی خوندن اینو داره؟» مخصوصاً در دنیای امروز که دنیای شتابزدگی و بیحوصلگی است، توجه به این نکته ضرورت بیشتری پیدا میکند.
مخاطب برای متن بلند و درهمی که هیچ فضای خالیای در آن نیست، وقت نمیگذارد. چشم کاربر از خواندن متن طولانی خسته میشود. او به دنبال این است که با خواندن هر بخش نفسی تازه کند. اگر متن پاراگرافبندی نشده باشد، مخاطب آزرده میشود، متن شما را رها میکند و به سراغ نوشتههای دیگر میرود.
راهکار. برای اینکه به یک نویسندهی حرفهای تبدیل شوید، باید متنهای خود را پراگرافبندی کنید. از نظر علمی یک پاراگراف مجموعهای از چند جمله است که یک مفهوم را شرح میدهند. در جملهی اول موضوع اصلی نوشته میشود و دیگر جملههای پاراگراف به شرح و گسترش جملهی موضوع کمک میکنند. برخی پاراگرافها یک جملهی نتیجهگیری هم دارند که نظر اصلی پاراگراف را خلاصه میکند یا نکتهی مهمی را دربارهی آن یادآور میشود.
برای اینکه بتوانید متن خود را راحتتر پاراگرافبندی کنید، با صدای بلند از روی آن بخوانید. |
توجه داشته باشید که پاراگرافبندی در فضای اینترنت میتواند تا حدودی متفاوت بوده و تابع تعریف بالا نباشد. اینجا ملاک راحتی مخاطب در خواندن مطلب است. برای اینکه بتوانید متن خود را راحتتر پاراگرافبندی کنید، با صدای بلند از روی آن بخوانید. دقت کنید کجای متن مکث و نفسی تازه میکنید. این نقاط همان جاهایی هستند که باید پاراگراف را تمام کنید، اینتر بزنید و پاراگراف بعدی را شروع کنید.
17.
1402/10/3
سنجیده تمرین نمیکنید
افرادی را میشناسم که سالها است مینویسند اما هیچ پیشرفتی نکردهاند؛ مدام درجا میزنند و به همان بدی روز اول مینویسند. اصرار عجیبی هم دارند که نوشتههایشان را مدام بهاشتراک بگذارند. پس مشکل کجا است؟ مگر نگفتیم شرط اول نویسنده شدن، نوشتن زیاد است و بعد منتشر کردن آن؟
رضا بابایی در کتاب «خارج از نوبت» مینویسد: «اگر کسی نوشتن برای او آسان باشد، بسیار مینویسد و بسیارنویسی، خواهناخواه به زیبانویسی طبیعی میانجامد؛ زیرا کار نیکو کردن از پر کردن است. آنکه بسیار مینویسد و از قلم خود بیش از دیگران کار میکشد، بهحتم قلم توانمندتری مییابد؛ چنانکه از دو دست ما، دستی قویتر است که از آن کار بیشتری میکشیم.»
بنابراین افزایش کمیت شرط لازم است اما کافی نیست. اگر شما همان چیزی را که بلدید، مدام تکرار کنید، پیشرفتی نخواهید کرد و در سطح دلنوشته و انشا باقی خواهید ماند. تمرین باید سنجیده باشد تا شما را به چالش بکشد و باعث پیشرفتتان شود.
راهکار. تمرین سنجیده تمرینی است که شما را از حاشیهی امنتان بیرون میکشد. دمبهدم سختتر میشود و شما را وادار میکند بیشتر تلاش کنید. شما برای اینکه به یک نویسندهی خوب تبدیل شوید باید در همهی قالبها تمرین کنید. شاید شما مقالهنویس باشید اما باید برای تمرین داستان هم بنویسید و شعر هم بسرایید. نوشتن در قالبی که برایتان سختتر است، همان چیزی است که باعث پیشرفت شما میشود.
برای سنجیده تمرین کردن بکوشید به اولین کلمات و جملههایی که به ذهنتان میرسد، بسنده نکنید. به فرهنگها سر بزنید، بین مترادفها جستوجو کنید و مناسبترین واژه را برگزینید. البته که لازم نیست در نسخهی اولیه این کار را انجام دهید اما تلاش کنید در بازنویسیهای مکرر کلمات و جملههای بهتری پیدا کنید.
نکتهی مهم این است که در این مرحله وجود یک مربی خوب میتواند کمک زیادی به شما بکند. مربی مرحله به مرحله تمرینها را دشوارتر میکند و دادن بازخوردهای مناسب روند پیشرفت شما را تسریع میکند.
18.
1402/10/4
مطالعه نمیکنید چون میترسید از آثار دیگران تأثیر بگیرید
سال گذشته در یک دورهمی نویسندگی حضور داشتم. یکی از حاضران گفت: «من مطالعه نمیکنم، چون نمیخوام نوشتههام شبیه بقیه بشه.» من هاجوواج به او نگاه میکردم. با خودم میگفتم: «مگه میشه بنویسی اما کتاب نخونی؟» اما ظاهراً خیلیها با او موافق و همنظر بودند. البته که گردانندهی دورهمی دلایلی در رد نظر آن فرد آورد، اما من فهمیدم که این تفکر اشتباه چقدر بین نویسندگان رایج است.
اگر میخواهید نویسنده شوید، باید زبان قلمرو نوشتن را فراگیرید و چه کسی غیر از نویسندگان میتواند این زبان را به شما بیاموزد؟ شما با خواندن کتابهای مختلف با زبان نوشتن آشنا میشوید و با تمرین کردن (نوشتن)، مهارت خود را بهبود میبخشید.
راهکار. معروف است که آنتوان چخوف، نویسندهی بزرگ روس، از روی آثار تولستوی رونویسی میکرده است. این تصور اشتباه را کنار بگذارید که مطالعه باعث میشود نوشتههای شما شبییه دیگران شود. اتفاقاً تا وقتی آثار دیگران را نخواندهاید، همان چیزهایی را مینویسید که قبلاً نوشته شده و هیچ خلاقیتی در نوشتههایتان دیده نمیشود.
شما باید بدانید دیگران چه کردهاند تا بتوانید نوآوری کنید و متن خلاقانهای تولید کنید. علاوهبر این خواندن است که سوخت لازم را برای نوشتن تأمین میکند. برای نوشتن نیاز به ورودیهای خوب دارید. کتابها یکی از بهترین ورودیها برای ذهن نویسنده هستند.
حتماً در برنامهی روزانهتان ساعتهایی را برای مطالعه در نظر بگیرید. سبد مطالعاتی داشته باشید. از ژانرهای مختلف کتابهایی را انتخاب کنید و همزمان مطالعه کنید. این کار از خستگی شما جلوگیری میکند و سرعت مطالعه را افزایش میدهد.
19.
1402/10/5
فقط روی کاغذ مینویسید
من خودم عاشق نوشتن با کاغذ و قلم هستم. از صدای کشیده شدن قلم روی کاغذ و بوی دفتر لذت زیادی میبرم. یکی از لذتهای زندگیام خرید نوشتافزار است. دفترهایی با طرحها و اندازههای مختلف دارم و از نوشتن در آنها لذت زیادی میبرم. همهی اینها درست است اما برای اینکه به یک نویسندهی حرفهای تبدیل شوید حتماً باید کار با کامپیوتر و تایپ کردن را بیاموزید.
ما نویسندگان عصر اینترنتیم. تا همین چند سال پیش که خبری از اینترنت نبود، نویسندگان برای انتشار آثارشان مجبور بودند کتاب چاپ کنند یا برای روزنامهها و مجلات قلم بزنند. تازه این آثار هم به دست تعداد اندکی از مخاطبان میرسید. اما ما این شانس را داریم که نوشتههایمان را در فضای اینترنت با میلیونها نفر بهاشتراک بگذاریم، پس چرا خودمان را از این نعمت بزرگ محروم کنیم؟
تایپ کردن سرعت نوشتن را افزایش مخیدهد و در وقت صرفهجویی میکند. علاوهبر این تایپ کردن به شما امکان بازنویسی و ویرایش مکرر میدهد. میتوانید پاراگرافها یا فصلهای کتابتان را هر چقدر که میخواهید جابهجا کنید. تایپ کردن بهقدری کمککننده است که محمد قائد میگوید: «اگر کامپیوتر اختراع نمیشد، مجبور بودم خودم آن را اختراع کنم.»
وقتی شما در برنامهای مثل وُرد تایپ میکنید، میتوانید پوشههای مختلفی بسازنوشتههایتان را دستهبندی کنید و بهراحتی در آنها جستوجو کنید. وقتی روی کاغذ مینویسید، امکان گم شدن و از بین رفتن نوشتهها زیاد است. تایپ کردن از نوشتههای شما محافظت میکند.
راهکار. هر طور شده برای خود یک سیستم کامپیوتری تهیه کنید. لازم نیست یک کامپیوتر آخرین مدل با امکانات فراوان بخرید. شما فقط به یک لپتاپ ساده که برنامهی ورد روی آن نصب شده است نیاز دارید. بهانهی سن را هم کنار بگذارید. در هر سنی که باشید با کمی تمرین میتوانید تایپ کردن را بیاموزید. معروف است که احمد شاملو در سنین بالا با کامپیوتر آشنا شده و با آن کار میکرده است؛ پس شما هم میتوانید.
ممکن است در آغاز سرعت تایپ کردن شما کند باشد، اما نگران نباشید پس از مدت کوتاهی سرعتتان بیشتر میشود. البته که برای تایپ نوشتههایتان نیازی به آموختن دتایپ دهانگشتی ندارید. همینکه بتوانید با یک سرعت نرمال تایپ کنید کافی است.
20.
1402/10/6
هر موقع حالش را دارید مینویسید
بعضی از افرادی که تازه نوشتن را شروع میکنند فقط زمانی که ناراحتند یا خوشحالند چیزی مینویسند. اگر میخواهید نویسندهی حرفهای شوید، باید بتوانید در هر لحظه و بدون توجه به حالتان بنویسید. در غیر این صورت همیشه باید منتظر باشید تا اتفاق بد یا خوبی بیفتد و آنگاه شروع به نوشتن کنید. نویسندهی واقعی منتظر نمیماند تا حالش برای نوشتن مساعد باشد، او میداند که باید در هر شرایطی بنویسد تا فاصلهی ذهن و قلمش کم شود و بتواند روان و پخته بنویسد.
راهحل. برای اینکه بتوانید بدون توجه به حسوحالتان بنویسید، یک فهرست از دلایلتان برای نوشتن تهیه کنید. شما چرا مینویسید؟ به نوشتن یکی دو دلیل اکتفا نکنید. هر چقدر این دلایل بیشتر باشند، احتمال اینکه شما در مسیر نوشتن باقی بمانید، بیشتر میشود. هر چند روز یک بار این فهرست را مرور کنید و سعی کنید فهرست را کاملتر کنید.
نویسندهی واقعی منتظر نمیماند تا حالش برای نوشتن مساعد باشد، او میداند که باید در هر شرایطی بنویسد. |
برای اینکه نوشتن را وابسته به حسوحال خود نکنید، تمرین «3جمله» را انجام دهید. این جملهها میتوانند کوتاه یا بلند، ساده یا پیچیده باشند. درواقه هیچ قانونی برای سه جمله وجود ندارد و هرچه دل تنگتان میخواهد، میتوانید بنویسید. بارها و بارها در طی روز این تمرین را انجام دهید.
این سه جمله میتواند توصیف احساسی باشد که در آن لحظه دارید یا میتواند توصیفی از محیط اطراف شما باشد. میتوانید از گفتوگویی که با شخصی داشتهاید بنویسید. میتوانید از برنامهها یا هدفهایتان بنویسید. سخت نگیرید. راجع به هر چیزی که میتوانید بنویسید. این تمرین وقت کمی از شما میگیرد اما نوشتن را به بطن زندگی شما میآورد و وادارتان میکند تا هر لحظه بنویسید و در نوشتن انضباط پیدا کنید.
دیدگاه خود را بنویسید