بایگانی نوشته‌ها

نگاهی به کتاب «وانهاده»

نگاهی به کتاب «وانهاده»

«وانهاده» داستانی است نوشته‌ی «سیمون دوبووار» که در قالب یادداشت‌های روزانه‌ی یک زن نوشته شده است. «مونیک»، قهرمان داستان، زنی چهل‌وچهارساله، خانه‌دار و دارای دو فرزند دختر است. مونیک تمام زندگی و جوانی‌اش را صرف همسر و فرزندانش کرده است. او زنی است که تا همین چندی پیش احساس خوش‌بختی می‌کرد؛ فقط از این‌که همسر پزشکش بیش‌ازحد کار می‌کند گِله داشت.
اول کتاب بخوانیم یا اول فیلم ببینیم؟

اول کتاب بخوانیم یا اول فیلم ببینیم؟

یازده‌ساله که بودم کتاب «بابالنگ‌دراز» را خواندم و خیلی هم از آن لذت بردم.  یک سال بعد شبکه‌ی دو سیما شروع به پخش انیمیشنی کرد که براساس این کتاب ساخته شده بود. این انیمیشن برای بچه‌های آن زمان بسیار جالب بود، اما برای من که کتاب را خوانده بودم، جذابیتی دو چندان داشت...
نوشتن حرف زدن نیست

نوشتن حرف زدن نیست

این روزها نظیر این جمله را زیاد می‌شنوم: «من همون‌جوری که حرف می‌زنم، می‌نویسم.» و به این کار افتخار هم می‌کنند. خب، خسته نباشی دلاور. یکی هم پیدا نمی‌شود از این دوستان بپرسد اگر نوشتن همان حرف زدن است، پس چرا همه‌ی آدم‌ها نویسنده نمی‌شوند؟ این میان تکلیف «هنر نویسندگی» چه می‌شود؟
نگاهی به کتاب «رمل هندسی آفتاب‌گردان»

نگاهی به کتاب «رمل هندسی آفتاب‌گردان»

در کلاس «شعر» هستم. استاد از «نسرین جافری» سخن می‌گوید. اسمش را تا به حال نشنیده‌ام، اما شعرهایش به دلم می‌نشیند. در گوگل جست‌وجو می‌کنم. جافری شاعری اهل لرستان است. شعرهایش بارها در مطبوعات کشور چاپ شده و کتاب‌های زیادی از او منتشر شده است. من که همیشه اهل شعر بوده‌ام چطور نمی‌شناسمش؟
نگاهی به کتاب «من زنم پس حرف می‌زنم»

نگاهی به کتاب «من زنم پس حرف می‌زنم»

قانون جدیدی در آمریکا تصویب شده است. هر زن، باید یک واژه شمار به دستش ببندد و در روز، تنها صد کلمه می‌تواند صحبت کند. واژه شمارها، نیمه‌شب دوباره صفر می‌شوند و به زنان حق استفاده از صد کلمه‌ی دیگر می‌دهند. کم‌کم حق اشتغال، درس خواندن و تمام آنچه حقوق طبیعی یک انسان به شمار می‌آید از زنان گرفته می‌شود.
زندگی پنهان نویسنده‌ها

زندگی پنهان نویسنده‌ها

«نیتن فاول» نویسنده‌ی معروفی است که پس از انتشار سه رمان موفق، ناگهان اعلام می‌کند از دنیای نویسندگی کناره‌گیری خواهد کرد. او برای زندگی به جزیره‌ی دورافتاده و عجیبی به نام «بومون» می‌رود. بیست سالی می‌شود که هیچ‌کس خبری از «نیتن» ندارد...
نیستی

نیستی

تاریکی تو را فرا می‌خوانَد. به دره می‌نگری. آن پایین چیزی جز سیاهی نمی‌بینی. تاریکی لحظه‌به‌لحظه به تو نزدیک‌تر می‌شود. سوز نیستی تک‌تک سلول‌هایت را می‌لرزاند. زمهریر تا عمق وجودت نفوذ می‌کند. چیزی نمانده پایت بلغزد و تباهی تو را ببلعد. باید کاری بکنی، اما انگار فلج شده‌ای و بهت‌زده انتظار تاریکی را می‌کشی.

فایده‌ی خواندن داستان‌های جنایی و معمایی چیست؟

«هرکی داستان جنایی می‌خونه و بهش علاقه‌منده، خودش مشکل روانی داره.» این کامنتی بود که مدتی قبل در یکی از گروه‌های تلگرامی دیدم. با این حساب، باید از من بترسید، چون یکی از طرفداران سرسخت این نوع داستان‌ها هستم و به‌زودی اولین قتلم را انجام خواهم داد.
روزنوشت‌های من
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
آدرس پست الکترونیک خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...

ارتباط با من

می توانید با من از طریق ایمیل یا دایرکت اینستاگرام در ارتباط باشید.

mitra.jajarmi@yahoo.com