بایگانی نوشته‌ها

کلمه‌‌ی سال|کلمه‌ای که زندگی‌تان را تغییر می‌دهد

کلمه‌‌ی سال|کلمه‌ای که زندگی‌تان را تغییر می‌دهد

دو سال قبل در یکی از لایوهای استاد کلانتری با ایده‌ی «کلمه‌ی سال» آشنا شدم و هر سال واژه‌ای را به‌عنوان کلمه‌ی سال برگزیدم. با نزدیک شدن به سال جدید، خیلی از ما شروع به نوشتن فهرست اهدافمان می‌کنیم‌ و به خودمان قول می‌دهیم که به این هدف‌ها برسیم، اما چند درصد از ما به این فهرست متعهد می‌مانیم؟ ممکن است چند روز به آن عمل کنیم، ولی معمولاً این فهرست‌ها لابلای روزمرگی‌های ما فراموش می‌شوند و ما زمانی به خود می آییم که یک سال گذشته و هیچ‌ کاری برای رسیدن به اهدافمان انجام نداده‌ایم.
چرا روزانه‌نویسی مهم‌تر از خاطره‌نویسی است؟ | اهمیت نوشتن یادداشت روزانه

چرا روزانه‌نویسی مهم‌تر از خاطره‌نویسی است؟ | اهمیت نوشتن یادداشت روزانه

چند روز قبل خانمی از اقوام مهمان ما بود. داشت برای مادرم خاطره‌ای تعریف می‌کرد. من بارها این خاطره را شنیده بودم و جزء به جزء آن را از بَر بودم. اما در کمال تعجب دیدم که این بار، آن خانم خاطره‌اش را با پایانی متفاوت تعریف کرد. پایانی که صدوهشتاد درجه با چیزی که قبلاً شنیده بودم، تفاوت داشت. قبلاً درمورد این‌که ذهن با گذر زمان، خاطرات را دستکاری می‌کند، شنیده بودم. اما تجربه کردن آن به‌صورت زنده تا به حال برایم اتفاق نیفتاده بود.
کاریکلماتور چیست و چگونه تعریف می‌شود؟

کاریکلماتور چیست و چگونه تعریف می‌شود؟

برای شناخت کاریکلماتور، ابتدا باید این واژه را تعریف کنیم و بدانیم منظور از کاریکلماتور چیست. طی این مدتی که کاریکلماتور می‌نویسم، با جملات زیادی مواجه شده‌ام که هیچ‌کدام کاریکلماتور نبوده‌اند.
چگونه با نوشتن از رنج خود کم کنیم؟

چگونه با نوشتن از رنج خود کم کنیم؟

سیزده اسفند سال ۱۳۹۹ مادربزرگم فوت کرد. مرگ او برایم ضربه‌ی بزرگی بود اما باعث شد به خودم بیایم و بیندیشم با بقیه‌ی زندگی‌ام می‌خواهم چه کنم. شغلم را که دوستش نداشتم رها کردم و به علاقه‌ی همیشگی‌ام (نوشتن)، روی آوردم.
آموزه‌هایی از وبلاگ‌نویسی

آموزه‌هایی از وبلاگ‌نویسی

دو سال قبل، زمانی که تازه نوشتن را آغاز کرده بودم؛ در یک دوره‌ی آموزشی شرکت کردم. قرار شد استاد به تمرین‌هایمان با عدد صفر و یک نمره بدهد. برای نخستین تمرین استاد برایم نوشته بود: «هم صفر، هم یک. کاش کمی بیشتر می‌نوشتی. فکرهای نو با بیشتر نوشتن شکل می‌گیره.»
اشتباه بزرگی در نوشتن که باعث می‌شود هرگز نویسنده نشوید

اشتباه بزرگی در نوشتن که باعث می‌شود هرگز نویسنده نشوید

تب داشتم. سرم سنگینی می‌کرد و درد استخوان امانم را بریده بود. فقط دلم می‌خواست بخوابم اما کشیک اورژانس بودم و باید وظایفم را انجام می‌دادم. تعداد ورودی‌های دوره‌ی ما خیلی کم بود، بنابراین کسی نبود که بتوانم از او درخواست کنم جایم را پر کند.
روزنوشت‌های من
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
آدرس پست الکترونیک خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...

ارتباط با من

می توانید با من از طریق ایمیل یا دایرکت اینستاگرام در ارتباط باشید.

mitra.jajarmi@yahoo.com