بایگانی نوشته‌ها

نیستی

نیستی

تاریکی تو را فرا می‌خوانَد. به دره می‌نگری. آن پایین چیزی جز سیاهی نمی‌بینی. تاریکی لحظه‌به‌لحظه به تو نزدیک‌تر می‌شود. سوز نیستی تک‌تک سلول‌هایت را می‌لرزاند. زمهریر تا عمق وجودت نفوذ می‌کند. چیزی نمانده پایت بلغزد و تباهی تو را ببلعد. باید کاری بکنی، اما انگار فلج شده‌ای و بهت‌زده انتظار تاریکی را می‌کشی.

فایده‌ی خواندن داستان‌های جنایی و معمایی چیست؟

«هرکی داستان جنایی می‌خونه و بهش علاقه‌منده، خودش مشکل روانی داره.» این کامنتی بود که مدتی قبل در یکی از گروه‌های تلگرامی دیدم. با این حساب، باید از من بترسید، چون یکی از طرفداران سرسخت این نوع داستان‌ها هستم و به‌زودی اولین قتلم را انجام خواهم داد.
چرا قبلاً زیباتر می‌نوشتم؟

چرا قبلاً زیباتر می‌نوشتم؟

گفت: احساس می‌کنم قبلاً که تازه نوشتن را شروع کرده بودم، بهتر و زیباتر می‌نوشتم.گفتم: منظورت از زیبایی چیست؟گفت: نوشته‌هایم پُراحساس بودند. دل‌نوشته‌های خوبی می‌نوشام.گفتم: اشتباهت همین‌جاست. آن نوشته‌ها نه‌تنها زیبا نبودند، بل‌که ارزشی هم نداشتند.گفت: منظورت را متوجه نمی‌شوم.

لذت کشف در معنای زندگی

در معنای زندگی، بسیار اندیشیده‌ام و در آخر به این نتیجه رسیدم که معنا یافتنی نیست؛ معنا ساختنی‌ست. آمدم سراغ نوشتن آمدم تا با انجام کار مطلوبم و انتقال تجربیاتم به دیگران، معنایی به زندگی‌ام ببخشم. اما این روزها به اکتشاف جدیدتری رسیده‌ام؛ این‌که معنای زندگی وابسته به «کشفیات» است. کودکی خود را به‌خاطر بیاورید.
چرا می‌نویسم؟ | لذت تغییر و تشخیص

چرا می‌نویسم؟ | لذت تغییر و تشخیص

وقتی نوجوان هستی، جذب زیبایی ظاهری آدم‌ها می‌شوی. قد بلند، صورت خوشگل، چشم‌های درشت و بینی کوچک برایت جذابند. می‌پنداری هر کس صورت زیباتری دارد، آدم بهتری است. چند سالی که می‌گذرد و تجربه‌های تلخی که کسب می‌کنی، تغییرت می‌دهند. حالا می‌دانی پشت هر ظاهر زیبایی لزوماً قلب مهربانی پنهان نیست.
چرا می‌نویسم؟ | گریزگاه

چرا می‌نویسم؟ | گریزگاه

می‌گوید: چرا می‌نویسی؟ آیا «نوشتن» پناهگاه توست؟می‌گویم: نه. نوشتن پناهگاه من نیست، گریزگاه من است. من با پرسش‌های بی‌پاسخ طرفم. پرسش‌هایی به بلندای تاریخ بشریت. می‌اندیشم به چرایی بودنم. این‌جا چه می‌کنم؟ چرا آمد‌ه‌ام؟ آیا خودخواسته در این وادی قدم نهاده‌ام یا جبر روزگار مرا به این‌جا کشانده است؟
نگاهی به کتاب «اینجا همه دروغ می‌گویند»

نگاهی به کتاب «اینجا همه دروغ می‌گویند»

ویلیام وولر پزشک متأهلی است که با زنی رابطه دارد. آن زن دارای همسر و فرزند است و به همین دلیل، از ویلیام می‌خواهد این رابطه را پایان دهند. مرد بسیار خشمگین می‌شود و به خانه برمی‌گردد تا تنها باشد، اما دختر نُه‌ساله‌اش را می‌بیند که به‌جای این‌که در مدرسه باشد، در خانه است.
گفتاری‌نویسی یا شکسته‌نویسی، مسئله این است

گفتاری‌نویسی یا شکسته‌نویسی، مسئله این است

هفته‌ی پیش در نشست «هم‌اندیشی درباره‌ی گفتاری‌نویسی» شرکت کردم. سخنرانان این وبینار رایگان «بهروز صفرزاده» و «هومن عباسپور» بودند و «معین پایدار» تسهیل‌گر جلسه بود. در این برنامه، نکات جالبی ارائه شد که گزیده‌ای از آن را با شما در میان می‌گذارم.
معرفی کتاب «همکار»

معرفی کتاب «همکار»

رمان «همکار» جدیدترین اثر «فریدا مک فادن» نویسنده‌ی موفق و پرفروش کتاب‌‌های ژانر پلیسی و جنایی است. داستان روایت زندگی «داون شف» و همکارش «ناتالی» است. داون حسابداری است که به‌تازگی در شرکت استخدام شده. زن عجیب‌وغریبی است که نمی‌تواند با دیگران به‌خوبی ارتباط برقرار کند. بسیار منظم است و
روزنوشت‌های من
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
آدرس پست الکترونیک خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...

ارتباط با من

می توانید با من از طریق ایمیل یا دایرکت اینستاگرام در ارتباط باشید.

mitra.jajarmi@yahoo.com